پیشنهادهای صمد توحیدی (١,٨٣٩)
بِنِشین. ماندگار. ساکن:مقیم. ساکن فارسی است زیرا آبسکون و برد اسکن را داریم.
پیامک برای کسی می فرستند اگر کسی بخواهد پیامک را به فرستنده باز گرداند؛ فرست؛بازفرست فرستش؛بازفرستش. پیامک؛ بازپیامک. پیغامک؛ بازپیغامک.
کِشاندن، به کِر نهادن. به کِر گذاشتن. به تُوی کِرنهادن یا گذاشتن. مالاندن. کشیدن. بردن. زدن ( به چیزی ) .
یابشی شدم:احساساتی شدم.
احساسات:یابشها.
گِمِل و تُپُل:پایه واصل کامل اند گمل سبک وجنبهء دانشی وتپل جنبه وسبک یابشی دارند. توپ وتاپ از تپل آمده اند .
چَمِش پذیر، چَمِشی:انعطاف پذیر.
نگاهشی، نگاهش:قیاس. چینش:قیاس.
مَتَلی ( مَثَلی ) :تمثیلی.
گشتاری:استقرا.
اگر واژه های پسند همچنان" آبادیسه"بمانند چه سودی به دست می دهد. پا به چه راهی میباشد. فرجام آن چیست. ویا به کدام پرسش پاسخ می دهد. سود در دست آن چیست ...
آنچه واژه پردازی مینماییم در صورت پسند رسانه ای شوند تا ارزش راستهء مادی و معنوی پدیده ها رونمایی گردد.
پای برنجن:آراسته که شاید از برنج ( برنز ) ساخته اند برای پا.
زبان فارسی زبانی پوششی است ویکی از چهار زبان تراز نخست جهان است از؛ پیشا شاهنامه تا پسا لغت نامه. "شاهنامهء فردوسی " "لغت نامهء دهخدا" . سه نوشته ز ...
نام، ناموس:نامی وارزش؛نام. ننگ:نام ننگ، نام انگ.
ناپسا:ناملموس. پسا:ملموس.
ناپسا:ناملموس
ثبت گینس:رکورد گینس.
ثبت:رکورد. ثبت زد:رکورد زد. رکورد کِیَک را زد :ثبت کِیَک را زد. . . . . .
گُنجه:محتوا. گنجهء نوشته ها:محتوای کتاب ها.
اشک در میان مردم اشق بسیار گفته می شود و گفته میشد وکسی خواهان کسی بود اشک میریخت میگفتند اشق برایش میریزد واشقش برایش در آمده است. و به روند به عشق ...
روند پذیری و ناروند پذیری:ابطال پذیری و ابطال ناپذیری. روند ناپذیری.
غذا فارسی است زیرا پاتیل های بزرگ را از کهن غذگان میگوییم.
ظرف؛زرف، ژرف، گود و جای خوراک.
حقیقت و واقعیت ؛اُفتامد و بُنامد.
حَق و حاق، بُن، از بن می آید پس می شود بن آمده و از بن آمده ؛بُنامد.
بینک خوانش: عینک مطالعه. "بینک خوانش"من این است. همه را تا پایان خواندم. بینکت را عوض کن.
فرا. فرا بزرگهامحیط و مرز ناپذیر و فرو کوچکها و فرو ریز ها محاط ناپذیر وچاتمه نا پذیر می باشند .
یخ، اخ، اَک، یَک، یَکه ، یکه شده به هم چسبیده.
گیرش، گیر، گیرا:ماسکه. خود گیر، خود گیرا. گیریها.
دِغ:غبطه.
ز" بهره" اسیران . شاید زبهرهء اسیران که کار کنند درست باشد زیرا شهری که برای اسیران باشد جهان را پر بهره نمی کند. و دِغ ( غبطهء ) دیگران نمی گردد.
"خود شناسی"، ؛"روان باوری"، " روان شناسی" و" روان کاوی" را پوشش می دهد. روان باوری، باور به جاودانگی روان و بودن آن.
اقنوم:نامهای ناب و مقدس را گویند. "ac" برای تقدیس است، و"name"نام ونامهاست، وبه اکنیم یا اقنوم تازیده شده است.
"راه را بر همه بست":"حجت را بر همه تمام کرد". "اتمام حجت کرد".
چند سفیره:accredited.
گرا وگرایش:ایزم و ایست. اومانیزم و اومانیست :هومن گرا. گرایش هومنی.
ایضاً شَعرُ اَنفِنا:نیز موی دماغمان.
حال:چه، چه ای. چه گونه ای . چگونه ای.
باغ نایافته، بهشت از دست رفته. فردوس گم شده. پارک شهر.
پاجاپا:طبق النعل بالفعل.
اک:اخ. اکوان:اِخوان. اکوان دیو :اخوان دیو؛برادران دیو.
شناسش:توصیف.
دریابش:تفهیم.
تکلیف نمایی. تکلیف گذاری. تکلیف شناسی. تکلیف نهی . تکلیف مندی.
شناخت. دانست، ( دانستنی ) . یافت. دریافت. دِرک. پنداشت. آموخت. دانش. پیبرد. گزارشه. دید. آگاه. بینش.
تازیدهء سِ ، سیل، به لری است. سِ کُ نگاه کن. سی ، سیل؛سعی.
دَنگ کُن:خواننده.
مفّر که پناه بردن است وپریدن به جایی، بسا پایهء آن فِر گرفتن لری باشد که تازیده شده است .
"پَرما"ها ( فارسی ) :والدین؛parent. ( پءر ماءر ) ؛"پَرما" ها.