پیشنهاد‌های صمد توحیدی (١,٨٥٠)

بازدید
٧٢١
تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خَلک وخاک:خَلق و خاک. خَلک؛لری. خُلک؛خُلق. خَلک وخُلک:خَلق وخُلق. خَلکِ خدا :خَلقِ خدا.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لاس گاو و چُسِلِه؛خَر سانها. چُغِلی پرندگان ( فَضلِه؛فِزِلَه ) رِیتِق:پوششی همه با ابهام وایهام. پِشکل ( پِشک ) :گوسفند وبز.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مرکز:فارسی است، مانند مِرک ( آرنج زدن روی بالش ) .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برپایهء. با پشتوانهء؛پایه ای، پشتوانه ای:مستند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علوم العربیه:دانش های تازی؛گردانش ویا پایانش ( صرف ویا نحو ) .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آینه، آینده هر دو رو در رو و نماینده.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خربزه:خواربوسه، بوسه وار خوردن مانند خوردن بستنی بادولب خوردن.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نیزه، نیزل، نیژل، نزال، نازل:فارسی است.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گُله :سیاهی چشم، گُلهء چشم. درگُلهء چشم:درسیاهی چشم.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شرطه باد لری است بادی که هردم از سمتی میوزد، آدم راشرط ( گیج ) میکند. شُرتَه وا به لری، شرته باد.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

دِهِش؛دِگِشت. "میدهد، میه ( لری ) ":ضربان"قلب"

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پایا، پاینده:مستوفا؛وفی، بپا، پاینده ، پایا.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آسیدن و آسودن. وآزیدن ودستاورد. مانند غنا وغنودن:حاصل فارسی است.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ابله ( فارسی است، اَ، بِلِه، اَاَبِله بله . . . تند تند گویان است. ) :احمق.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روروه:سندروم.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"گذارده های زبان فارسی چند گذارده ای هستند. و هر گذارده را می توان به واژگان و گذارده هایی چند به دست داد. "

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بدبهرگی:سوء استفاده. نیک بهرگی:حسن استفاده

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرودش:شعر وشاعری.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لبخند. پوزخند. چرت خند. گندخند. زهرخند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دعا:فارسی است، همان ( دا ) ی لری دا تازیده به دعا .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حُرکِس، شُرکِس، تُرکِس، لُرکِس و، جُرکِس. حرکت. شرکت. ترکیدن ورفتن. راه ساده وخدنگ را در پیش گرفتن. جُریدَن جریان. شُریدَن وجریان. تُریدَن وجریان. وا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخصیص :ویژه. برای ( برآیِ، برایندهِ ) خاص؛خص؛نابِ خَصّ، لری است، ناب، غلیظ:خَصّ.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خودیت:عینیت.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خُودَن:تعین.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خُودِش:تعیین.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رساله:نامه.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سنجش اندیش:نقد منطق.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وضع واقع :نهادِ افتامد. وضع:نهاد. واقع:افتامد. وَقَعَ:اُلقِیَ وجاءَ:اُفتامَد ( افتاد وآمد )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوردش کوه چه سختی دارد. نوردش به دِن های کوههای بلند . بلندترین دن پس از اورست. کوه دنا ، دن جمع آن دنا ( دنها ) . بلندترین دنهای ایران.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سپاس. تشکر وارج گذاری. ستایش:بزرگی و عظمت. سنایش:بزرگواری و قدر دانی. نیایش:دعا.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

داناک، فرزانه:فیلسوف.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

ورزش نخست و اوّل ملّی ما در ایران ورزش کشتی می باشد. ورزش نخست واوّل جهانی ما در ایران توپا میباشد. همهء ورزش ها باارج وارزش هستند. همهء ورزش ها ن ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سازمان کشورهای یکه:سازمان ملل متحد.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بالایش:اولویت. پایینش:اخرویت. چپش:یسری. راستش:یسری. زیرش. تحت. رویش. فوق.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بوده وشده: حدوث و قدم. حدوث:شده. قدم:بوده. از آغاز بوده:از قدیم بوده. سپس شده:حادث شده.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گامش:قدم زنی. قدم زدن.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قُبَه داری:توان داری. قُبَه نداری:توان نداری. به زبانش لری؛قوه:گوه؛گاوه. دل گاوه، دل گوه ، گوه:دل قوه ، قوت قلب.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱_نهاد قانونگذاری:قوهء مقننه. ۲_نهاد اجرایی. قوهء مجریه. ۳_نهاد دادگری. قوهءقضاییه. هرچند قوه ( گوه ) و مقننه ، قانون، کندن، روی سنگ یا چوب و. . . ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بجا آوردن راسته های مادی ومعنوی پدیدارها را عدالت میگویم. راسته:حق. راسته ها:حقوق.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ستبرا، استبرا ، ستبر ؛استوره، اساتیر؛نما، نمایان.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

داشتمان:امکانات.

پیشنهاد
٠

پریانی پوشیده در مدها: خیام. خَمِه، تاشو ( مد )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شهجان:بذل وبخشش و خرج . . . . نازان:ناز دارد نازش است. بنام خدای نازان وشهجان: بسم الله الرحمن الرحیم.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

والا. بالا. برتر. بهتر.

پیشنهاد
٠

خودران:بسا که سخت افزارها ویا نرم افزارهای خودروخودران به هنگام، پوشش را به زمانی فرازمانی ویا فروزمانی در راه به دست ندهد و دردست راننده نباشد و راه ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نرینه:پسر. مادینه:دختر. فرزندان دختر وپسر را گویند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژگان چه سخت افزاری وچه نرم افزاری باید به هنگام پردازش گردند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گویند خیام ز آثار چندی دارد درگفت ونوشت سبک پندی دارد چونی بفزا چند سخن می داری اندیشه نما فرصت اندی دارد. شهرام

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرزانش ساخت. ( ذهن و عین؛ساخت وآخت. ) فلسفهءذهن. فرزانش آخت:فلسفهء عین.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرزانش زفان. فرزانش زپان. فرزانش زبان.