تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلافه شدن بی حوصله شدن آزرده شدن بی قرار شدن عصبانی شدن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

بروز ندادن احساسات مثبت یا منفی عدم ابراز هیجانات ( مثبت یا منفی ) خونسردی عاطفی خنثی بودن از نظر احساسی و هیجانی احساساتی نبودن بی تفاوت بودن نسبت ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پذیرش شکست اعتراف به شکست تسلیم شدن به شکست

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خود تحقیری خود را کم ارزش دیدن یا تصور کردن خود را کوچک شمردن خود را دست کم گرفتن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

به طور واکنشی خود به خودی به صورت خودکار غیرارادی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در عین حال

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دارای ذهن خشک و بسته دارای ذهن ساده و خطی دارای ذهن جزئی نگر دارای ذهنی غیرخلاق

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مزورانه ریاکارانه بدون صراحت غیرمنصفانه غیرصادقانه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Sinoing = giving too much attention and affection ( whether through gifts, compliments, or acts of service ) as a way of seeking validation from some ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

استدلال قیاسی استدلال استنتاجی روش منطقی رسیدن از ایده های کلی به نتایج خاص رسیدن از کل به جزء

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

opposite to feminism

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Chick crack is slang for communication techniques or conversational topics which provoke emotional responses.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

مشک کره گیری اسباب گردنده برای گرفتن کره از شیر بالا و پایین شدن شیر در مشک کره گیری تلاطم

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تعویض

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پرداخت کننده قبض ( برق، تلفن، آب و نظایر )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

consent application means an application filed with Board by an individual ( or by an insured credit union on behalf of an individual

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آبجوی باز ( در مقابل بطری آبجو ) آبجویی که از بشکه ریخته می شود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

a portion of meat, usually served grilled or fried and often covered in breadcrumbs. "a pork cutlet" :British a lamb or veal chop from just behind ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

very foolish or stupid

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

busy doing something else

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

lie in ruins = to be extremely badly damaged so that most of it has fallen down

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Other synonyms for surmountable: conquerable, superable, vincible, stoppable, beatable, achievable, attainable, winnable, manageable

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

the time between the receipt of and the fulfillment or completion of an order, document, or the like. مدت زمان از دریافت یک سفارش تا تکمیل آن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

bagel vs donut: Donuts contain a lot more sugar and fat than bagels, and bagels contain more protein and sometimes more fiber than donuts. Donuts ar ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

to consider doing something, but not seriously, or to be interested in something for a short time سرسری گرفتن به بازی گرفتن ( یک موضوع جدی ) جدی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

psychologically ) manipulator = gaslighter ) = کنترل گر Gaslighting is a form of psychological manipulation in which the abuser attempts to sow self ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

to catch up with someone = begin to have a damaging effect on someone گریبان کسی را گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to bench = to remove from or prevent from playing in a sports contest نیمکت نشین کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آرام متین با اعتماد به نفس با خیال راحت خونسرد منسجم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

مدل الگو نقشه الگو طرح الگو

پیشنهاد
٠

have a good/excellent command/mastery/proficiency of something

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Pollute Contaminate Poison Infect

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شبیه . . . بودن مانند . . . دیده شدن کسی یا چیزی را نمایاندن یاد . . . انداختن ( فعل متعدی است )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بریدن، تراشیدن، قلم زدن شکل دادن به چیزی از چوب یا فلز با برش دادن و قلم زدن و نظایر مثال: Eisenhower is a surname derived from the German word Eisen ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شپش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بلافاصله فوراً آناً همان لحظه اول معمولاً به صورت "right off the bat"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Some synonyms for "thought provoking": intriguing inspiring interesting fascinating

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Relaxed and confident in one's manner of presenting oneself and interacting with others; conveying the impression that one has a clear, satisfying u ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

زیر و رو کردن چرخاندن برگرداندن معکوس کردن مثال: New leaders need to flip their focus. Instead of looking at others, they must realize that others no ...