condone

/kənˈdoʊn//kənˈdəʊn/

معنی: بخشیدن، چشم پوشی کردن از، اغماض کردن
معانی دیگر: چشم پوشی کردن (از خطا یا گناه)، بخشودن، نادیده گرفتن، غمض عین کردن، اغما­ کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: condones, condoning, condoned
مشتقات: condonable (adj.), condoner (n.)
• : تعریف: to pardon, disregard, or overlook voluntarily or without condemning.
متضاد: condemn

- He loathed cowardice and therefore could not condone his friend's spineless behavior.
[ترجمه حامد] او از بزدلی متنفر بود و به همین دلیل نمی توانست از رفتار بی مهره ( بی مهره و نرم تن کنایه از بزدلی در انگلیسی مثل بی بخار بودن در فارسی است ) دوستش چشم پوشی کند
|
[ترجمه گوگل] او از بزدلی متنفر بود و به همین دلیل نمی توانست از رفتار بی نخاع دوستش چشم پوشی کند
[ترجمه ترگمان] او از بزدلی نفرت داشت و از این رو نمی توانست رفتار و بی spineless را نادیده بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He condoned his brother's thievery.
[ترجمه زهرا] او دزدی برادرش را نادیده گرفت
|
[ترجمه گوگل] او از دزدی برادرش چشم پوشی کرد
[ترجمه ترگمان] او دزدی برادر خود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the world should not condone war crimes
دنیا نباید جنایات جنگی را نادیده بگیرد.

2. I cannot condone the use of violence under any circumstances.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم تحت هیچ شرایطی استفاده از خشونت را بپذیرم
[ترجمه ترگمان]نمی توانم از استفاده از خشونت تحت هر شرایطی چشم پوشی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We cannot condone violence of any sort.
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم از هیچ نوع خشونتی چشم پوشی کنیم
[ترجمه ترگمان]نمی توانیم از اعمال خشونت آمیز چشم پوشی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I cannot condone the use of violence.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم استفاده از خشونت را بپذیرم
[ترجمه ترگمان]نمی توانم از استفاده از خشونت چشم پوشی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If the government is seen to condone violence, the bloodshed will never stop.
[ترجمه گوگل]اگر دولت از خشونت چشم پوشی کند، خونریزی هرگز متوقف نخواهد شد
[ترجمه ترگمان]اگر دیده شود که دولت از خشونت چشم پوشی کند، خونریزی هرگز متوقف نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Do you condone his sin?
[ترجمه Sherri] آیا از گناه او چشم پوشی میکنید؟
|
[ترجمه گوگل]آیا از گناه او چشم پوشی می کنی؟
[ترجمه ترگمان]گناه خود را مرتکب می شوید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. People cannot condone the use of fierce violence.
[ترجمه گوگل]مردم نمی توانند استفاده از خشونت شدید را بپذیرند
[ترجمه ترگمان]مردم نمی توانند از استفاده از خشونت شدید چشم پوشی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The college cannot condone any behaviour that involves illicit drugs.
[ترجمه گوگل]کالج نمی تواند هر گونه رفتاری را که شامل مواد مخدر غیرقانونی است بپذیرد
[ترجمه ترگمان]این کالج نمی تواند از هر گونه رفتاری که شامل مواد مخدر غیرقانونی است چشم پوشی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The state appears to condone police brutality.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد دولت از خشونت پلیس چشم پوشی می کند
[ترجمه ترگمان]دولت به نظر می رسد که از خشونت پلیس چشم پوشی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Far be it from us to condone tax evasion.
[ترجمه learner] از ما بعیده که از فرار مالیاتی چشم پوشی کنیم . از فرار مالیاتی نمی گذریم .
|
[ترجمه گوگل]دور از ما نیست که فرار مالیاتی را بپذیریم
[ترجمه ترگمان]نمی تونه از ما دور باشه که از زیر مالیات مالیات چشم پوشی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I can never condone coin-throwing or racial abuse.
[ترجمه learner] من نمی توانم از شیر تا خط کردن یا سوئ استفاده نژادی چشم پوشی کنم ؟
|
[ترجمه گوگل]من هرگز نمی توانم پرتاب سکه یا سوء استفاده نژادی را بپذیرم
[ترجمه ترگمان]من هرگز نمی توانم سواستفاده از سکه یا نژادی را تحمل کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To appear to condone the Confederacy is to appear to condone slavery.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که کنفدراسیون را تایید می کند، به نظر می رسد که برده داری را تایید می کند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسه که کنفدراسیون رو عفو می کنه، به نظر می رسه که باید از بردگی چشم پوشی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The state has managed both to condone and to condemn prostitution.
[ترجمه گوگل]دولت هم توانسته است فحشا را نفی کند و هم آن را محکوم کند
[ترجمه ترگمان]دولت هر دو را به محکوم کردن و محکوم کردن فحشا کشانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Don't get me wrong, I don't condone what he did in the Widnes-Castleford game.
[ترجمه گوگل]اشتباه نکنید، من کاری که او در بازی ویدنز-کاسلفورد انجام داد را نمی پذیرم
[ترجمه ترگمان]اشتباه برداشت نکن، من کاری که اون تو بازی \"Widnes\" انجام داده رو نادیده نمی گیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Does the example implicitly condone overtime working as a means by which a living wage is earned?
[ترجمه گوگل]آیا این مثال به طور ضمنی کار اضافه کاری را به عنوان ابزاری برای دستمزد معیشت تایید می کند؟
[ترجمه ترگمان]آیا این مثال به طور ضمنی از اضافه کاری و کار کردن به عنوان وسیله ای برای درآمد زندگی چشم پوشی می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بخشیدن (فعل)
give, vouchsafe, present, absolve, forgive, donate, remit, give away, assoil, portion, dispense, grant, privilege, pardon, gift, spare, bestow, betake, condone, endue, indue

چشم پوشی کردن از (فعل)
condone

اغماض کردن (فعل)
connive, condone

تخصصی

[حقوق] اغماض کردن، عفو کردن، چشم پوشی کردن

انگلیسی به انگلیسی

• forgive, overlook, pardon
if someone condones behaviour that is morally wrong, they accept it and allow it to happen.

پیشنهاد کاربران

to accept or allow behaviour that is wrong/ to ignore or accept behavior that some people consider wrong
پذیرش یا اجازه رفتاری که اشتباه است
نادیده گرفتن یا پذیرش رفتاری که برخی افراد آن را اشتباه می دانند
...
[مشاهده متن کامل]

If the government is seen to condone violence, the bloodshed will never stop.
I don’t condone such rude behavior.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/condone
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : condone
✅️ اسم ( noun ) : condonation
✅️ صفت ( adjective ) : condonable
✅️ قید ( adverb ) : _
پذیرش و یا چشم پوشی کردن از یک رفتار اشتباه
قبول کردن یا بخشیدن ( کار غلط )
The book doesn't condone affairs
اون کتاب از گناه و خطائه روابط نامشروع جنسی زنان با مردان چشم پوشی نمیکنه
تائید کردن ( کار اشتباه )
قبولِ کارِ غلط
موافقت کردن، پذیرفتن
پذیرش رفتار اشتباه، درواقع مهر تأیید به یک چیز غلط زدن
approve or sanction ( something ) , especially with reluctance
accept ( behaviour that is considered morally wrong or offensive ) .

بپرس