تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to stop treating ( someone ) in a strict or harsh way. to do them a favor or excuse them from a punishment or an onerous task to stop criticizing or ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی را با چرب زبانی متقاعد به کاری کردن کسی را با زبان بازی راضی به کاری کردن فریفتن خر کردن کسی با زبان بازی و چاپلوسی کسی را با چرب زبانی به راه آو ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مغلوب شده مسخر شده متحیر شده وامانده

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بریدن حرف کسی قطع کردن حرف کسی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خطوط افقی که وظایف و مسئولیت ها را در چارت و دیاگرام گردش فعالیت ها به بخش های مختلف تقسیم می کنند. ( مدیریت پروژه - Kanban )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

to pitch something to someone = to try to persuade someone to do something She pitched her idea to me over a business lunch.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

vulgar, slang, mainly US. a woman's breasts.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی مستقیم: هیزم به آتش رساندن، تامین سوخت، سوخت رسانی معنی ضمنی: تامین کردن، تغذیه کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلافه شدن بی حوصله شدن آزرده شدن بی قرار شدن عصبانی شدن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

بروز ندادن احساسات مثبت یا منفی عدم ابراز هیجانات ( مثبت یا منفی ) خونسردی عاطفی خنثی بودن از نظر احساسی و هیجانی احساساتی نبودن بی تفاوت بودن نسبت ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پذیرش شکست اعتراف به شکست تسلیم شدن به شکست

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خود تحقیری خود را کم ارزش دیدن یا تصور کردن خود را کوچک شمردن خود را دست کم گرفتن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

به طور واکنشی خود به خودی به صورت خودکار غیرارادی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در عین حال

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دارای ذهن خشک و بسته دارای ذهن ساده و خطی دارای ذهن جزئی نگر دارای ذهنی غیرخلاق

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مزورانه ریاکارانه بدون صراحت غیرمنصفانه غیرصادقانه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Sinoing = giving too much attention and affection ( whether through gifts, compliments, or acts of service ) as a way of seeking validation from some ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

استدلال قیاسی استدلال استنتاجی روش منطقی رسیدن از ایده های کلی به نتایج خاص رسیدن از کل به جزء

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

opposite to feminism

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Chick crack is slang for communication techniques or conversational topics which provoke emotional responses.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

مشک کره گیری اسباب گردنده برای گرفتن کره از شیر بالا و پایین شدن شیر در مشک کره گیری تلاطم

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تعویض

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرداخت کننده قبض ( برق، تلفن، آب و نظایر )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

consent application means an application filed with Board by an individual ( or by an insured credit union on behalf of an individual

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

آبجوی باز ( در مقابل بطری آبجو ) آبجویی که از بشکه ریخته می شود

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

a portion of meat, usually served grilled or fried and often covered in breadcrumbs. "a pork cutlet" :British a lamb or veal chop from just behind ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

very foolish or stupid

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

busy doing something else

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

lie in ruins = to be extremely badly damaged so that most of it has fallen down

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Other synonyms for surmountable: conquerable, superable, vincible, stoppable, beatable, achievable, attainable, winnable, manageable

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

the time between the receipt of and the fulfillment or completion of an order, document, or the like. مدت زمان از دریافت یک سفارش تا تکمیل آن.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

bagel vs donut: Donuts contain a lot more sugar and fat than bagels, and bagels contain more protein and sometimes more fiber than donuts. Donuts ar ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to consider doing something, but not seriously, or to be interested in something for a short time سرسری گرفتن به بازی گرفتن ( یک موضوع جدی ) جدی ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

psychologically ) manipulator = gaslighter ) = کنترل گر Gaslighting is a form of psychological manipulation in which the abuser attempts to sow self ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

to catch up with someone = begin to have a damaging effect on someone گریبان کسی را گرفتن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to bench = to remove from or prevent from playing in a sports contest نیمکت نشین کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آرام متین با اعتماد به نفس با خیال راحت خونسرد منسجم

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

مدل الگو نقشه الگو طرح الگو

پیشنهاد
٠

have a good/excellent command/mastery/proficiency of something

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Pollute Contaminate Poison Infect

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شبیه . . . بودن مانند . . . دیده شدن کسی یا چیزی را نمایاندن یاد . . . انداختن ( فعل متعدی است )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بریدن، تراشیدن، قلم زدن شکل دادن به چیزی از چوب یا فلز با برش دادن و قلم زدن و نظایر مثال: Eisenhower is a surname derived from the German word Eisen ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شپش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بلافاصله فوراً آناً همان لحظه اول معمولاً به صورت "right off the bat"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Some synonyms for "thought provoking": intriguing inspiring interesting fascinating

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Relaxed and confident in one's manner of presenting oneself and interacting with others; conveying the impression that one has a clear, satisfying u ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

زیر و رو کردن چرخاندن برگرداندن معکوس کردن مثال: New leaders need to flip their focus. Instead of looking at others, they must realize that others no ...