recapitulation

/ˌriːkəˌpɪt͡ʃʊˈleɪʃn̩//ˌriːkəˌpɪt͡ʃʊˈleɪʃn̩/

معنی: تکرار، تکرار رئوس مطالب، تکرار دوره سیر تکامل، تکرار رشد و نمو
معانی دیگر: خلاصه، مجمل، کوتهوار، خلاصه سازی، کوتهوار سازی، (palingenesis هم می گویند) تبارنمایی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of recapitulating or state of being recapitulated.

(2) تعریف: a summary, as of a longer speech or written work.

(3) تعریف: an organism's repeating in its development the evolutionary stages of development of its species.

جمله های نمونه

1. a recapitulation of today's news
خلاصه ی اخبار امروز

2. Chapter 9 provides a valuable recapitulation of the material already presented.
[ترجمه گوگل]فصل 9 خلاصه ای ارزشمند از مطالبی را که قبلا ارائه شده است ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]فصل ۹ یک تکرار با ارزش از مطالب ارایه شده را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The first is simply a recapitulation of what we have already discussed.
[ترجمه گوگل]اولی صرفاً خلاصه ای از آنچه قبلاً بحث کردیم است
[ترجمه ترگمان]اول، تکرار آنچه قبلا بحث کردیم، تکرار رئوس مطالب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Prepare the recapitulation of all Front Office and Outlet Transactions accurately and timely.
[ترجمه گوگل]خلاصه تمام معاملات Front Office و Outlet را به طور دقیق و به موقع آماده کنید
[ترجمه ترگمان]آماده سازی تکرار تمامی دفاتر جبهه و پی گیری دقیق و به موقع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Haeckel used embryology extensively in his recapitulation theory, which embodied a progressive, almost linear model of evolution.
[ترجمه گوگل]هکل به طور گسترده ای از جنین شناسی در نظریه خلاصه سازی خود استفاده کرد، که تجسم یک مدل مترقی و تقریبا خطی از تکامل بود
[ترجمه ترگمان]Haeckel به طور گسترده در نظریه تکرار شده اش به کار برده شد، که یک مدل پیشرو و تقریبا خطی از تکامل را تجسم می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The statistical recapitulation of the Long March is impressive.
[ترجمه گوگل]خلاصه آماری مارس طولانی چشمگیر است
[ترجمه ترگمان]تکرار آماری ماه مارس بسیار موثر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The report provides a recapitulation of recent big - bang mergers and acquisitions, and high profile corporate developments.
[ترجمه گوگل]این گزارش خلاصه‌ای از ادغام‌ها و اکتساب‌های بی‌بنگ اخیر و تحولات شرکت‌های بزرگ را ارائه می‌کند
[ترجمه ترگمان]این گزارش، رئوس اخیر ادغام و مالکیت بزرگ را منعکس می کند، و پیشرفت های بزرگ شرکت را در بر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Recapitulation of government OA in the system is illustratively verified and the future job is assumed.
[ترجمه گوگل]خلاصه سازی OA دولتی در سیستم به طور مصور تأیید شده و شغل آینده فرض می شود
[ترجمه ترگمان]ارزیابی عملکرد دولت در این سیستم تایید نشده است و شغل آینده در نظر گرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In fact the narrator's language is positively austere as he tries to minimize our sense of recapitulation.
[ترجمه گوگل]در واقع، زبان راوی به طور مثبتی ریاضت‌آمیز است، زیرا او سعی می‌کند حس ما را از خلاصه‌نویسی به حداقل برساند
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، زبان راوی با جدیت و جدیت تلاش می کند تا حس our را به حداقل برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Fossils and Ancestors MacBride was an active Lamarckian and one of the last great exponents of the recapitulation theory.
[ترجمه گوگل]فسیل ها و اجداد مک براید یک لامارکی فعال و یکی از آخرین شارحان بزرگ نظریه خلاصه سازی بود
[ترجمه ترگمان]فسیل ها و Ancestors MacBride یک Lamarckian فعال و یکی از آخرین نماهای بزرگ نظریه تکرار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The development and formation of cognition is an evolutional process of holographic recapitulation.
[ترجمه گوگل]توسعه و شکل گیری شناخت یک فرآیند تکاملی از خلاصه نویسی هولوگرافیک است
[ترجمه ترگمان]توسعه و شکل گیری شناخت، فرآیند evolutional of recapitulation است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To complete for posting to General Ledger the Daily Cashier Recapitulation and the General Cashier Report.
[ترجمه گوگل]برای ارسال به دفتر کل، خلاصه روزانه صندوقدار و گزارش صندوقدار عمومی تکمیل شود
[ترجمه ترگمان]برای تکمیل ارسال نامه روزانه به دفترکل Cashier recapitulation و گزارش عمومی Cashier
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Predictive Categoriesinclude six categories of prediction, namely Enumeration, Advance Labeling, Reporting, Recapitulation, Hypotheticality, and Question.
[ترجمه گوگل]مقوله‌های پیش‌بینی شامل شش دسته پیش‌بینی، به‌عنوان شمارش، برچسب‌گذاری پیشرفته، گزارش‌دهی، خلاصه‌سازی، فرضی بودن و سؤال می‌شوند
[ترجمه ترگمان]پیشگویانه شش دسته پیش بینی یعنی Enumeration، Advance Labeling، گزارش دهی، recapitulation، Hypotheticality و سوال را پیش بینی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The final realization of cognition is finished by the holographic recapitulation.
[ترجمه گوگل]تحقق نهایی شناخت با جمع بندی هولوگرافیک به پایان می رسد
[ترجمه ترگمان]درک نهایی شناخت توسط the recapitulation به پایان رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تکرار (اسم)
practice, rehearsal, replication, reiteration, frequency, frequence, renewal, repeat, duplication, repetition, iteration, frequentation, iterance, tautology, recapitulation, reduplication, reuse

تکرار رئوس مطالب (اسم)
recapitulation

تکرار دوره سیر تکامل (اسم)
recapitulation

تکرار رشد و نمو (اسم)
recapitulation

انگلیسی به انگلیسی

• summarization, conclusion, act of summing up
a recapitulation is a summary of an explanation, description, or argument; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بازرخدادن - بازرخ نمودن
recapitulation ( موسیقی )
واژه مصوب: بازآوری 1
تعریف: بخش نهایی از بخش های سه گانۀ شکل ( form ) سونات دورۀ کلاسیک که در آن موادِ بخش گشایش، همگی در مایۀ اصلی دوباره اجرا می شوند
باز پدیدآیی

بپرس