پیشنهادهای محدثه فرومدی (٤,٧٠٥)
آتش ( به زبان ایتالیایی؛ معادل fire در انگلیسی )
قرص ( به زبان ایتالیایی؛ معادل pill در انگلیسی )
پسرها، پسران، رفقا، جمعی از دختران و پسران ( زبان ایتالیایی )
پسر ( زبان ایتالیایی )
خواهر ( به زبان ایتالیایی؛ معادل sister در انگلیسی )
بای بای ( خداحافظ خودمونی )
( عمدا ) گیج بازی درآوردن
عقلانی سازی
a brief but intense infatuation for someone, especially someone unattainable she did have a crush on Dr Russell someone who is the subject of such ...
دردسرآفرین
مضرات و محاسن
الواربردار
الواربردار
پیش دبستانی
در سر کسی همهمه کردن If problems or thoughts crowd in on you, a lot of them happen to you or affect you at the same time, so that they occupy all yo ...
کم اهمیت سازی
کم اهمیت سازی
نسنجیده
مدخل sit on the fence را ببینید
دوبه شک/مردد/نامصمم بودن
دودل، نامصمم، بی طرف، بر سر دوراهی
گام سنج، دوسنج
( دستگاهِ ) گام سنج، دوسنج
گره گشا، کارساز، حلال مسائل، برطرف کننده مشکل
گره گشایی، مشکل گشایی گره گشا، کارساز
معجزه آفرین
نمی بایست، نمی بایستی، نباید، درست/صحیح/سزاوار/روا/خوب نیست، نسزد ( که )
نمی بایست، نباید، درست/صحیح/سزاوار/روا/خوب نیست، نسزد که
صرف نظر کردن، به کل فراموش کردن، پشت سر انداختن، ازیاد بردن، نادیده گرفتن، از خاطر بردن
تصادفی
با خاک یکسان کردن
میخکوب کردن
بی اعتمادی
خودآرام سازی، خودآرامگری، خودآرامش بخشی، خودتسکین دهی
آن سان، آن سانی که
مشکل آفرین، مشکل تراش، مشکل زا، مشکل برانگیز دردسرآفرین، دردسرتراش، دردسرزا، دردسربرانگیز فتنه آفرین، فتنه تراش، فتنه زا، فتنه برانگیز
مضرات، ایرادات، نقاط ضعف
( کسی را ) خر فرض کردن To presume or believe that one is very stupid or foolish, or to treat one as such
روش آزمون و خطا
آزمودنی
آزمودنی
املای دیگر realize، برای معانی بیشتر آن مدخل را ببینید
نکته را نگرفتن
ناتوانی در تکلم
برای معانی بیشتر، مدخل summarize را ببینید
recall, recollection
یکی از کاربران معنی "مشتق شدن" رو ذکر کرده و متاسفانه تعداد زیادی هم لایک خورده ولی مشتق شدن معادل derive است و نه drive
سرسختی، جان سختی، سخت رویی، جسارت، تهور، شکیبایی، بردباری، رنج پذیری، بی پروایی
قدرت نما، قدرت نمایی کننده
قدرت نمایان، قدرت نمایی کنندگان