پیشنهادهای محدثه فرومدی (٤,٧٠٥)
رهنمود دادن
توان ( انجام کاری را ) داشتن
توان ( انجام کاری را ) داشتن
جلودستی forehand and backhand throws: پرتاب های جلودستی و پشت دستی
توجه گردانی
تابلوی کیلومترشمار
هدف گذار ( ِی )
در کنترل، مورد کنترل My breathing is controlled: تنفس من در کنترل است
برانگیختگی
نظم دهی
هدفی که در جهت آن اهدافی که در جهت آنها
قیاس گو ش و چشم
تمرین شده
پیش تعیین شده، ازپیش برگزیده
فهم پذیر
مطرح
غیرممکن، امکان ناپذیر، امکان پذیر نیست/نباشد
رهنموددهی، دستورالعمل دهی
پسوند - محور attention - focusing : توجه محور
منشا شدن
خودمدارانه
خودمختار، مستقل
دریافتن
مطرح در، مطروحه در
ا ز منظر
آب خوردن از، آبشخور چیزی بودن
خودهمکلامی، خودگفتگوگری
هدف مدار
خودآیند
( تدوین کردن/قرار دادن ) در چارچوبِ
به اثبات رساندن
حرکتی
از یک سو، از یک طرف، از یک نظر، از یک دیدگاه
طبقات
تفاوت گذاشتن
صد در صد خود را گذاشتن، صد خود را گذاشتن
از منظر زمان
غیرسودمند، غیرمفید، غیرموثر، ناموثر
غیرکاربردی، ناکارا، ناکارامد، ناموثر، غیرموثر
حواس پرتی
هدف دار
بی جهت، غیرجهت دار
خودآزارگری
خودفراموشی
خودسرزنشگری
خودحمایتگری، خودمحافظتی
پسوند محور task - focused تکلیف محور
تفکر با صدای بلند
رهاشدگی
اطمینان بخش