facilitative

جمله های نمونه

1. How to develop the preventive and facilitative actions?
[ترجمه ش. مرادی گیگل] چگونه اقدامات پیشگیرانه و تسهیل کننده را توسعه دهیم؟
|
[ترجمه گوگل]چگونه می توان اقدامات پیشگیرانه و تسهیل کننده را توسعه داد؟
[ترجمه ترگمان]چگونه اقدامات پیشگیرانه و پیشگیرانه را توسعه دهیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Therefore, we should learn and master the facilitative teaching model and thought and to maximize its functions in the real-life teaching practice.
[ترجمه ش. مرادی گیگل] بنابر این ما باید مدل آموزش و افکار تسهیل کننده یا تسهیل گر و افزایش حداکثری عملکردهای آن در اقدامات آموزش واقعی را یاد گرفته و مدیریت کنیم.
|
[ترجمه گوگل]بنابراین، ما باید الگوی تدریس تسهیل کننده و تفکر را بیاموزیم و به آن مسلط شویم و کارکردهای آن را در عمل تدریس واقعی به حداکثر برسانیم
[ترجمه ترگمان]بنابراین، ما باید مدل آموزشی facilitative را یاد بگیریم و فکر کنیم و عملکرد خود را در عمل آموزش واقعی به حداکثر برسانیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. What conditions are required to apply for facilitative measures for customs clearance?
[ترجمه گوگل]برای اعمال تسهیلات ترخیص کالا از گمرک چه شرایطی لازم است؟
[ترجمه ترگمان]چه شرایطی برای اعمال اقدامات facilitative برای ترخیص گمرکی مورد نیاز است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Therefore, facilitative strategies for hearing impaired students are primarily concerned with various aspects of communication.
[ترجمه گوگل]بنابراین، راهبردهای تسهیل‌کننده برای دانش‌آموزان کم‌شنوا در درجه اول به جنبه‌های مختلف ارتباط مربوط می‌شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین، استراتژی های facilitative برای impaired شنوایی، در درجه اول مربوط به جنبه های مختلف ارتباط هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This system has a facilitative effect of formative assessment on learners' learning to their utmost.
[ترجمه گوگل]این سیستم در نهایت تأثیر تسهیل‌کننده ارزشیابی تکوینی بر یادگیری فراگیران دارد
[ترجمه ترگمان]این سیستم دارای تاثیر facilitative از ارزیابی سازنده در یادگیری دانش آموزان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. However, our system of providing EFH is not facilitative of the achievement its own designed goal.
[ترجمه گوگل]با این حال، سیستم ارائه EFH ما برای دستیابی به هدف طراحی شده خود تسهیل کننده نیست
[ترجمه ترگمان]با این حال، سیستم تامین EFH برای رسیدن به هدف طراحی نشده خود facilitative نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Many different facilitative tools can be utilized in scaffolding student learning.
[ترجمه گوگل]بسیاری از ابزارهای تسهیل کننده مختلف را می توان در داربست یادگیری دانش آموزان مورد استفاده قرار داد
[ترجمه ترگمان]بسیاری از ابزارهای مختلف facilitative را می توان در داربست و یادگیری دانش آموزان استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This study was designed to investigate the facilitative effects of causal coherence of a text on constructing the theme of a narrative text by Chinese EFL learners.
[ترجمه گوگل]این مطالعه به منظور بررسی تأثیرات تسهیل‌کننده انسجام علی متن بر ساخت مضمون یک متن روایی توسط زبان آموزان زبان انگلیسی زبان چینی طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]این مطالعه برای بررسی تاثیرات facilitative یک متن بر روی ساخت موضوع متن روایت توسط learners چینی طراحی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. What conditions are required to apply for facilitative measures customs clearance?
[ترجمه گوگل]برای اعمال تسهیلات ترخیص کالا از گمرک چه شرایطی لازم است؟
[ترجمه ترگمان]چه شرایطی برای درخواست برای اندازه گیری ترخیص گمرکی مورد نیاز است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Is TBI more facilitative in training learners' writing behavior than the product approach and the process approach?
[ترجمه گوگل]آیا TBI در آموزش رفتار نوشتاری یادگیرندگان تسهیل کننده تر از رویکرد محصول و رویکرد فرآیند است؟
[ترجمه ترگمان]آیا TBI در آموزش رفتار writing نسبت به رویکرد محصول و رویکرد فرآیند facilitative است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. What facilitative measures can the enterprises granted for convenient and quick customs clearance enjoy?
[ترجمه گوگل]بنگاه های اعطایی برای ترخیص راحت و سریع از گمرک از چه اقدامات تسهیلی می توانند برخوردار شوند؟
[ترجمه ترگمان]چه معیارهایی را می توان برای شرکت ها فراهم کرد که برای ترخیص سریع و سریع از آن لذت می برند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Here the experienced and highly facilitative 'master' coach creates a space where a group of coaches share insights and experience.
[ترجمه گوگل]در اینجا مربی "استاد" با تجربه و بسیار تسهیل کننده فضایی را ایجاد می کند که در آن گروهی از مربیان بینش و تجربه را به اشتراک می گذارند
[ترجمه ترگمان]در اینجا مربی باتجربه و به شدت facilitative فضایی ایجاد می کند که گروهی از مربیان بینش و تجربه را به اشتراک می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The professional role has been minimal, and, where it has been relevant has been facilitative rather than directive or initiating.
[ترجمه گوگل]نقش حرفه ای حداقل بوده است و در جایی که مرتبط بوده است به جای هدایت یا آغازگر، تسهیل کننده بوده است
[ترجمه ترگمان]نقش حرفه ای حداقل بوده، و در جایی که مربوط به آن بوده است به جای دستور یا آغاز کار، facilitative بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The result of the researth shows that combining bloody Schwann's cell with epineurium canal is more facilitative on regeneration of nerve.
[ترجمه گوگل]نتیجه تحقیق مجدد نشان می دهد که ترکیب سلول شوان خونی با کانال اپی نوریوم در بازسازی عصب تسهیل بیشتری دارد
[ترجمه ترگمان]نتیجه of نشان می دهد که ترکیب پیل خونی با کانال epineurium در بازسازی اعصاب facilitative است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• helpful, assisting; making easier

پیشنهاد کاربران

تسهیلگر
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : facilitate
✅️ اسم ( noun ) : facilitation / facility
✅️ صفت ( adjective ) : facilitative / facile
✅️ قید ( adverb ) : facilely
سلام ودرود
من قبلا معادل " تسهیل گرانه" را پیشنهاد کرده بودم. ممنونم اگر منظور از ارسال ایمیل گنجاندن معادل پیشنهادی در فهرست پیشنهادی باشد. فکر می کنم معدل خوبی است ودر مثال هایی این مدخل، که در بالا آمده، جواب می دهد.
سهل کننده - آسان کننده - تقویت کننده - بهبود دهنده - تسریع کننده
تسهیل گرانه
تسهیل کننده، تسهیلی

بپرس