proactively

انگلیسی به انگلیسی

• in the manner of taking preventative measures, in the manner of acting in advance

پیشنهاد کاربران

کنش گرایانه
از همان اول، ابتدا به ساکن، از قبل، از ابتدا، پیشاپیش
عملی در قیاس چیزی که هنوز رخ نداده یا ما با عمل proactive خود باعث رخ دادن آن میشویم ( چه خوب و چه بد )
فعالانه به گونۀ موثر
عمل پیشگیرانه قبل از وقوع آن.
به طور مستمر، به صورت پیوسته، به صورت پیش فعال، به طور فعال، به نحو موثر
مثال:
These children are reactively aggressive, but not proactively aggressive.
این کودکان از نظر واکنشی پرخاشگر هستند ، اما به صورت پیوسته ( به طور پیش فعال ) پرخاشگر نیستند.
به طور پیشدستانه ( و نه واکنش نشان دادن پس از اتفاقی = reactively )
Cambridge learning: taking action by causing change and not only reacting to change when it happens
به شکل پویا، فعالانه
پیشگیرانه، آینده نگرانه، آینده بینانه
فعالانه مؤثر
فعالانه، به طور مستمر، پیوسته
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس