پیشنهاد‌های محدثه فرومدی (٤,٧٠٥)

بازدید
٢,٤٧٨
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

دست وپا زدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

شفاف سازی برای معانی بیشتر مدخل put the record straight را ببینید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

خودابرازگری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

خودآسیب رسانی، خودآسیب زنی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

خودآسیب رسانی، خودآسیب زنی

پیشنهاد
٢

رفتار خودآسیب رسان/خودآسیب زن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

مفروضه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

وقع نهادن/گذاردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

هیچ نظری/ایده ای/ذهنیتی ندارم، هیچ چیزی به ذهنم نمی رسد، بی نظرم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

I have ) no idea ) هیچ نظری/ایده ای/ذهنیتی ندارم، هیچ چیزی به ذهنم نمی رسد، بی نظرم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

ساعت دَهی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

منفی نگری، منفی بینی، سیه فکری، سیه اندیشی، سیاه اندیشی، منفی بافی، تفکر منفی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

عقب رفتگی، پس رفتگی، عقب برگشتگی، جابجایی خلفی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

دانشجویان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دانشجویان، محصلان، محصلین، فراگیران

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

فراگیر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

شهرهای بزرگ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

leave to the mercy of : Leave someone or something exposed to probable danger or harm To allow one to face the punishment or rebukes of something o ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

ملاطفت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

برچیدگی، انحلال

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

کلان فرگشت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

حصول، دستیابی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

موانست، شفقت، صمیمیت، الفت، موافقت

پیشنهاد
٣

برنامه کمک های دولتی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

مالکیت کسب وکار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

( noun ) ماده قابل بازیافت، ماده بازیافت پذیر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

مواد آلی سبز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

غبرقابل بازیافت، بازیافت ناپذیر، بازیافت نشدنی، بازیافت ناشدنی، غیرقابل بازیابی، بازیابی ناپذیر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

مصرف برق

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

خرده فروشی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

برهوت غذایی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

رده بالاتر، بالارتبه تر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

مانع/بازدارنده/تضعیف کننده/تضیف گر چیزی بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

به کار بستن/رفتن/آمدن برای، اجرا/استعمال کردن برای، مناسب/کاربردی بودن برای، مربوط بودن به، زدن/ مالیدن به، صدق کردن برای، مصداق/کاربرد داشتن برای

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

نقش آفرینان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

ازپیش تعیین شده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

زمان گذشته فعل run out؛ برای معانی بیشتر آن مدخل را ببینید.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

. . . چه؟

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

سالن های اجرا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

اماکن تفریحی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

حق اظهار نظر داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

انسجام اجتماعی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

دموکراسی محلی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

به طور هفتگی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

مجتمع مسکونی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

باامنیت، باایمنی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

کیلومتر طی شده خودروها ( مخففِ vehicle kilometers of travel ) a unit of measure of traffic flow, determined by multiplying the number of vehicles o ...

پیشنهاد
١

مخفف VKT: کیلومتر طی شده خودروها a unit of measure of traffic flow, determined by multiplying the number of vehicles on a given road or traffic netw ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

زمان شروع کار، زمان باز شدن جایی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

( تعدادِ ) بیش از اندازه، بیش از حد، زیادی