پیشنهاد‌های محسن نقدی (١,٥١٩)

بازدید
٣,٢٥٧
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تعریف کردن برابر گستردن و شناساندن چیزی است. خود واژه "تعریف کردن" برابر شناساندن است ( عرف=شناخته، تعریف دارای ریشه تفعیل و آهنگ تفعیل است پس براب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گواه، گواهی، پشتوانه برابر های این واژه هستند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شیوه، روش، گونه، دیس، جور برابر های این واژه انگلیسی هستند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

به امید آن روزی که نگوییم "خاور می شود شرق"، بگوییم "شرق می شود خاور" !

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گزاره=جمله بهره بردن=استفاده کردن در برخی گزاره ها این واژه بیشتر برابر "شیوه، گونه، روش" است، برای نمونه: "به این شکل می توان به برابر این واژه رسی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

پیشنهاد واژه "پیرادیس" . پیرادیس دارای پیشوند پیرا است که برابر "دور و بر" است. دیس هم برابر پارسی "شکل، طرح" است. پس پیرادیس می شود "دور و بر شکل" ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

"دور و بر، پیرادیس، پیرامون، گستره، بخش" از برابر های این واژه هستند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ی در بسیاری از واژگان به کار گرفته می شود. شیوه آن در پارسی میانه - پهلوی یگ یا یک بوده که آن را امروزه در تاریک، نزدیک می بینیم. برای نمونه واژه ز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

راهنمای واژگان کمتر شنیده شده در این دیدگاه: کارواژه=فعل شناسه=برای نمونه ید در خوردید، م در خوردم، ی در خوردی. بن واژه=مصدر، همانند شناختن، آموختن، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دنباله پیدا کردن، پیداشتن پیداشتن=پی داشتن که آشکارا است همان ادامه داشتن است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اگر، چناچنچه، گر، هنگامی که برابر های پارسی این واژه هستند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

راهنمای وازگان کمتر شنیده شده: بن واژه=مصدر، همانند خواندن، شنیدن، ساختن. . . کنشگر برابر پارسی "فاعل" است. ساختار کنشگر اینگونه است: کنش گر گر پ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

راهنمای واژگان کمتر شنیده شده: زاب=صفت بن واژه=مصدر، همانند خواندن، شنیدن کنشگر=کننده، فاعل زاب های کنشگر=صفت های فاعلی گرایا، گراینده برابر های ای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

چند راهنمایی برای این دیدگاه کارواژه=فعل واج=حرف ( ا، ب، پ، ت. . . ) کارواژه فرمانی=فعل امری پیوند=رابطه دومین واج الفبای پارسی است. در کارواژه ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

این واژه اکنون به شیوه "رواج" شناخته شده است. این واژه "رواج" از واژه کهن پارسی "رواگ" می آید و چون در زبان عربی "گ" نبوده است، آنها به جایش "ج" گذاش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

ترابری دارای پیشوند ترا می باشد. ترا برابر "از این سو به آن سو، از این جا به آن جا، از این شیوه به آن شیوه" می باشد که در اینجا، دو برابر نخستین کارب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چم، چمار. ساختار واژه دوم چمار به این شیوه است/باید از کاربر مهدی کشاورز برای این ساختار واژه سپاسپگزاری کرد، این ساختار برگرفته از دیدگاه ایشان زی ...

پیشنهاد
٠

ضرب المثلی برای نشان دادن بد بودان شرایط.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیس واژه کهن پارسی است و برابر واژه تازی ( =عربی ) شکل است. دیس نیز پسوندی است که باز هم برابر همین "شکل" است. برای نمونه: تندیس=تن - دیس که می شود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیس واژه کهن پارسی است و برابر واژه تازی ( =عربی ) شکل است. دیس نیز پسوندی است که باز هم برابر همین "شکل" است. برای نمونه: تندیس=تن - دیس که می شود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیس واژه کهن پارسی است و برابر واژه تازی ( =عربی ) شکل است. دیس نیز پسوندی است که باز هم برابر همین "شکل" است. برای نمونه: تندیس=تن - دیس که می شود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیس واژه کهن پارسی است و برابر واژه تازی ( =عربی ) شکل است. دیس نیز پسوندی است که باز هم برابر همین "شکل" است. برای نمونه: تندیس=تن - دیس که می شود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیس واژه کهن پارسی است و برابر واژه تازی ( =عربی ) شکل است. دیس نیز پسوندی است که باز هم برابر همین "شکل" است. برای نمونه: تندیس=تن - دیس که می شود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیس واژه کهن پارسی است و برابر واژه تازی ( =عربی ) شکل است. دیس نیز پسوندی است که باز هم برابر همین "شکل" است. برای نمونه: تندیس=تن - دیس که می شود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دیس واژه کهن پارسی است و برابر واژه تازی ( =عربی ) شکل است. دیس نیز پسوندی است که باز هم برابر همین "شکل" است. برای نمونه: تندیس=تن - دیس که می شود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیس واژه کهن پارسی است و برابر واژه تازی ( =عربی ) شکل است. دیس نیز پسوندی است که باز هم برابر همین "شکل" است. برای نمونه: تندیس=تن - دیس که می شود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دیس واژه کهن پارسی است و برابر واژه تازی ( =عربی ) شکل است. دیس نیز پسوندی است که باز هم برابر همین "شکل" است. برای نمونه: تندیس=تن - دیس که می شود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دیس واژه کهن پارسی است و برابر واژه تازی ( =عربی ) شکل است. دیس نیز پسوندی است که باز هم برابر همین "شکل" است. برای نمونه: تندیس=تن - دیس که می شود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیس واژه کهن پارسی است و برابر واژه تازی ( =عربی ) شکل است. دیس نیز پسوندی است که باز هم برابر همین "شکل" است. برای نمونه: تندیس=تن - دیس که می شود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

دیس واژه کهن پارسی است و برابر واژه تازی ( =عربی ) شکل است. دیس نیز پسوندی است که باز هم برابر همین "شکل" است. برای نمونه: تندیس=تن - دیس که می شود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

دیس واژه کهن پارسی است و برابر واژه تازی ( =عربی ) شکل است. دیس نیز پسوندی است که باز هم برابر همین "شکل" است. برای نمونه: تندیس=تن - دیس که می شود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پیوند دار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عربی. نگارش به این شیوه شاید از برای ننوشتن "ع" است که پارسی نیست. بر پایه دیدگاه برخی کاربران، در پارسی باستان به عرب ها چیزی شبیه arab میگفتند و ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گرداننده، راهبر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دانستن، آگاه بودن برابر های این گزاره نیم بیگانه است!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

متغیر ریشه=غیر آهنگ=متفعل آهنگ متفعل، فعل یا همان ریشه را انجام می دهد و کننده آن است. پس متغیر کار "غیر" را انجام می دهد. پس متغیر به چیزی می گوی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

این واژه، انگلیسی است و برای بدست آوردن برابر درست آن، باید آنرا باز کنیم: package=pack - age در اینجا pack واژه است و age هم پسوند. بنگرید ( =توجه ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خواهشا واژه ای نادرست است. خواهشا از خواهش افزون بر "ا" ( تنوین ) ساخته شده است. خواهش واژه ای پارسی است و نمی توان تنوین که برای زبان تازی ( =عربی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به راستی بهترین برابر برای این واژه بیگانه است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

درود بر کاربر /مهدی کشاورز/. بله، این واژه "به راستی" چم ( =معنی ) درستی برای "طبیعتا" نیست و شاید در برخی گزاره ها کاربرد داشته باشد که در آنها هم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

"به راستی" برابر این واژه بیگانه است. بروزرسانی: کاربر گرامی /مهدی کشاورز/ لغزش ( خطا ) من را گزارش دادند و به جای واژه "به راستی" برای ندادن داده ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رویش، افراشتن، پیشرفت، مِهِش واژه پایانی به این شیوه است: مهش=مه - ش مه در پارسی برابر بزرگ ( تر ) است و ش هم که کاربرد نشان دادن فرایند رخ دادن بن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شمردن به راستی "شماردن" است. بن واژه ای با بن کنونی شمار.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خود واژه "صورت" برابر چهره، رخ است. صورت به این شیوه ها هم بکارگرفته می شود: در این صورت به این صورت در هر دو شیوه، صورت برابر "گونه، گون، سان، شی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گمانه، پنداره برابر های این واژه تازی ( عربی هستند ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آزماییدن، بکار بردن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در اینترنت، لینک هر چیز، نشانی آن سایت یا هر چیز دیگر را نشان می دهد. پس می توان گفت لینک برابر نشانی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

تابع ( ریاضیات ) در انگلیسی برابر function است. شما یک تابعی دارید که به آن f می گوییم. به این شیوه است که شما یک درآیی ( ورودی ) به آن می دهید و این ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پیشنهاد واژه های "زریدن، زرنده، زرش، زری": زر در اینجا برابر "با ارزش، زیاد" است و پادسوی کاه که برابر"بی ارزش، کم" و از آن واژه های "کاهش، کاهنده، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیشنهاد واژه های "زریدن، زرنده، زرش، زری": زر در اینجا برابر "با ارزش، زیاد" است و پادسوی کاه که برابر"بی ارزش، کم" و از آن واژه های "کاهش، کاهنده، ...