پیشنهاد‌های محسن نقدی (١,٥١٠)

بازدید
٢,٥٤١
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

خیلی از گ ها در پارسی از سوی عرب ها به ج دگرش یافته است چون آنها گ در زبان خود نداشتند و برای این واژه هم همینگونه است ( به دیدگاه کاربر /ایرزاد ایرز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

توضیح اگر برابر توضیح دادن باشد برابر باز کردن و گستره کردن و گسترش چیزی است. اگر توضیح برابر توضیحِ چیزی باشد برابر گسترده آن چیز است. پس: توضیح گ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

"یعنی چه" در گزاره ها برابر "به معنی چیست؟" می باشد. معنی در پارسی میانه برابر چیم بوده است پس می توان گفت "یعنی چه؟" برابر "به چیم چیست؟" می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فهمیدن چیزی دریافت کردن، دانستن آن چیز است. می توانیم بگوییم که فهمیدن برابر آگاه شدن از چیزی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

استدلال برابر دلیل آوردن است. دلیل برابر چرایی، فرنود، چیم، بُنِبَر و گواه است. پس استدلال چرایی آوری، فرنودآوری، چیم آوری، بُنِبَر آوری و گواه آوری ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اصالت برابر ریشه داشتن است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مسابقه برابر بازی و همتازی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شُکر در پارسی برای سپاس یا در پارسی میانه اِسپاس بوده است. شِکَر هم چیزی است سپید رنگ و شیرین.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خطا واژه ای عربی برابر نادرستی، کژی ( کژ بودن ) ، یا هر آن چیزی است که کاستی و نادرستی دارد. خطا بیشتر کاری را می گویند که به درستی انجام نشده و کم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حکم واژه ای عربی برابر فرمان است. در آبادیس برای برابر پارسی واژه امر آمده که پارسی نیست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ادیان چندگانی ( جمع ) شکسته دین می باشد و نگرربا اینجاست که دین واژه ای پارسی است! دین از پارسی به عربی رفته و عرب ها چندگانی ( جمع ) شکسته را درست ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

علت یک چیز، چرایی رخداد یا بودن آن چیز را نشان می دهد و همان دلیل است. می توان واژه بن را برای علت به کار برد. در دیدگاه من درباره دلیل، واژه بُنبَر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مهم به چیز ی می گویند که با ارزش و گرانبها باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دلیل یک چیز، چرایی و پشتوانه و انگیزه چیزی را نشان می دهد. ولی دلیل چیزی مانند x، چیزی است که ما آفرینش x شده است. می توان آفریننده را برای دلیل به ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چیزی که آشکار نیست را مبهم می نامیم. پس می توان واژه ناآشکار را به کار برد. چیزهایی که پیچیده و یا گیج کننده باشد را هم مبهم می نامیم پس می توان واژ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

حتی در گزاره ها بیشتر برای پافشاری و یا بزرگ تر کردن ( نه از گونه مبالغه ) است. برای نمونه: چنان گشنه ام بود که حتی می توانستم پیل ( فیل ) ی را بخو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مسئله به هر گونه چالش می گویند. در دانش هایی مانند ریاضی، علوم تجربی. . . . مسئله برابر پرسش است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

غریبه به کسی می گویند که نا آشنا و یا ناشناس باشد. غریبه گویش:gharibeh ریشه از:عربی برابر پارسی:نا آشنا، نا شناس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

در پارسی پهلوی به شیوه وَچه بوده است و یکی از واژگان پارسی است که در آن واجی به همراه تشدید خوانده می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جسم در پارسی برابر تن و بدن است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تابستان از تاب ستان می آید که تاب برابر سوزاندن و درخشیدن است و خب آشکار می شود، تابستان دوره ای است که سوزان و درخشان است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

وضعیت برابر همان وضع و چگونگی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جمع کردن یکی چم مهیدن و افزودن را میدهد و دیگری چم گردهم آوردن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تفریق برابر کاهیدن است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تجزیه کردن برابر موشکافی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

افزایش=زیاد شدن مِهِش در پارسی می تواند برابر افزایش باشد ( افزایش هم پارسی است ) مهش برابر زیاد شدن است از انجا که مه=زیاد پس مهش می شود زیاد شدن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رقم خوردن برابر پارسی:رخ دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چاره اندیشی، راه گشایی برابر ها می باشند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رقم می تواند برابر عدد یا همان شماره باشد. یا می تواند شمار های یگانه مانند 1 و 3 و 7 را نشان دهد که می توان واژه تک شماره را ساخت. رقم گویش:ragh ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تعویض کاری است که چیزی را به هر چیز دیگری دگرش دهیم. پس می توان دگرش، دگرگونی، دگراندن را برابر هایش گرفت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

انه پسوندی است ک برابر مانند و همانند است و این مانند و همانند به پشت واژه پیش از انه می روند. پس برای نمونه دیوانه می شود مانند دیو.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دیوانه از دیو می آید. پسوند انه برابر مانند و همانند است. پس دیوانه می شود کسی که مانند دیو است. ( !! )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اصلاح کردن، برابر درستی سازی و یا دگرش و دگرسازی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تبدیل، برابر دگرگونش است. شاید واژه دگرسازی هم بتواند برابر تبدیل باشد. ولی بیایید از نگاه ساختاری بررسی کنیم: تبدیل با ریشه بدل و آهنگ تفعیل است. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مرغ در پهلوی به شیوه murw بوده است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

سبک اگر به شیوه سَبُک خوانده شود می شود چیزی که وزنش ( جرمش ) کم باشد. اگر سَبک خوانده شود میشود شیوه و روش و گونه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مدیر برابر رهبر و سردسته است و گرداننده ( واژه پیشنهادی فرهنگستان ) هم برابر این واژه است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در پارسی میانه ( پهلوی ) ما واژه ای به نام رای داریم. رای در گذر زمان از به برای دگرش یافته است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دروغ واژه ای پارسی برابر ناراست و نادرست است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

شو در پارسی می تواند برابر "بشو" و" باش" باشد. برای نمونه در این شعر از پروین اعتصامی داریم: شو روز به فکر آب و دانه در باغ و چمن چمیدن آموز در ای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کار واژه ای پارسی برابر پیشه است. کار می تواند پسوند هم باشد و واژه کار می شود کسی که واژه را انجام می دهد. این پسوند همانند پسوند "گر" است و می توا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ش در پارسی گونه ای از پسوند است. بدین شیوه کار می کنیم: بن واژه ( مصدر ) ای را برمی گزینیم. آن را به شیوه فرمانی ( امری ) در می آوریم و ب نخست آن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تعیین کردن برابر برگزیدن و گزینش است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ار اگر به شیوه اَر خوانده شود، همان اگر است. ار می تواند گونه ای از پسوند باشد، برای نمونه در گفتار، دیدار، شنیدار. کاربرد این پسوند چیست؟ بن واژه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بان در پارسی، برابر نگهدارنده و پاییدن است. اگر واژه ای که پیش از بان می آید، واج پایانی اش واجی بود که برای گویشش باید کمی درنگ کرد ( برای نمونه ت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه گین گین برابر دارای است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جواب برابر پاسخ است ( !! )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

صد واژه ای پارسی است که تنها نگارش آن عربی است. چرایی کاربردن ص به جای س در "صد" می تواند این باشد که چون عربی به ایران آمد، برخی واج های واژگان پار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هماهنگی=هم آهنگ ی ی در اینجا برابر بودن است، یا همان هم آهنگ بودن. هم آهنگ بودن هم برابر همان آراییده بودن است پس هماهنگی می شود آراییده بودن، آرا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نظم برابر هماهنگی و یا آراییده بودن ( آرایش ) است. نظم گویش:nazm ریشه از:عربی برابر پارسی:آرایش، هماهنگی