پیشنهاد‌های محسن نقدی (١,٥٢٢)

بازدید
١,٣٠٥
تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اگر دو گزاره A و B را داشته باشیم و به این گونه باشد که: 1 - اگر A درست باشد، آنگاه B درست است 2 - اگر A نادرست باشد، آنگاه B نادرست است. به این دو ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تعریف کردن برابر گستردن و شناساندن چیزی است. خود واژه "تعریف کردن" برابر شناساندن است ( عرف=شناخته، تعریف دارای ریشه تفعیل و آهنگ تفعیل است پس براب ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به جای "جواب دادن" می توان "از کار کردن" نیز بهره برد. برای نمونه: نادرست:"این روش جواب نمیده" درست:"این روش کار نمیکنه" بدرود!

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه "نظر" در عربی خود برگرفته از "نِگر" پارسی است و میتوان در همه نمونه ها از این "نِگر" به جای "نظر" بکار ببریم: نظر:نگر به نظر رسیدن:به نگر رسیدن ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیشنهاد واژه "نِشُد" به جای واژه "عمیق شدن در چیزی" و چیزهای همسان با آن و همچنین دانش و واژه "فلسفه" واژه "نِشد" از دو بخش "نِ" برابر "پایین، به پا ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سوبر برابر سوبر است! همان ایموجی دو تا چشم و دهن خطی بهترین نمونه است گاهی نیز برابر کسی که مست نیست می باشد. بدرود!

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

{سینوسی} ( در گویش روزانه ) به چیزی می گویند که {فراز و نشیب} بسیاری دارد. پس می توان از {پرفراز و نشیب} بکار برد. بِدرود!

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در اوستایی، واژه ای داشتیم به نامِ {هَچ}. 1 - چه دگرگونی های آوایی ای میتوانیم بر آن بِکار بَست؟ دگرگونی آوای {چ/ش}. پس واژه {هَش} ساخته میشود. /بن ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افزون بر {خَشار} و پیشنهادهایِ دوستان، میتوان از {پاسوَرد} به جای {پاسوُرد} بکار برد. برابرِ {پَس} در پارسی واژه {پاس} است و {وُرد} هم در اوستایی به ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

می توان از {برپا کردن. ساختن. فراهم کردن} بکار برد. بِدرود!

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یِک نمونه تُرکِ بی سواد را در زیر می بینید. بی دانِش، نخست آنکه، این واژه، در زبان های گذشته پارسی همچون پارسی میانه بوده است و به ریختِ {ویتَر} بود ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به جای "خلا" میتوان از "تُهی" بهره برد: نادرست:ما در جهان چیزی به نام خلا نداریم. درست تَر:ما در جهان چیزی به نام تُهی نداریم بِدرود!

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به جای واژه "لحاظ" بگوییم "نگاه، نِگَر، سو" و به جای "لحاظ کردن" بگوییم "در نگاه داشتن، نِگَرِش، در نِگَر داشتن". برای نمونه: نادرست:از این لحاظ این ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این پیام تنها یک گمانه است و سپس با بررسی های بیشتر ویرایش میشود ( اگر نیاز باشد ) : واژه یِ {اندوه} از دو بخشِ {ان} و {دوه} ساخته شده است. پیشوندِ ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"دگریدن" از دو بخش "دگر" و "یدن" ساخته شده است و برابر "دگر شدن، تغییر یافتن، تحول" است. بدرود!

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ما در اوستایی {زَر} را به چَمِ {مسن شدند، سالخورده شدن} داریم که کُنیکی ( مفعولی ) - گذشته آن واژه {زَرتَ} است. پس کارواژه {زَرتَن} ساخته میشود به چ ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

می توان از دو پیشوندِ {دُژ/کژ} بهره برد. برای نِمونه، {دژبرداشت/کژدریافت/کژبرداشت} از برابر های این واژه هستند. بِدرود!

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اگر خواستم روزی نام دیگری برای خود بگذارم، می گذارم {کژداشت:سو تفاهم}. گمان می کردم که تنها در زندگی {کژداشت:سو تفاهم} برای من رخ می دهد، ولی پی برد ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در پارسی پهلوی پزشک به شیوه بیزِشک بکارگرفته می شد.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ما واژگان {کیهان/گیهان/جهان} را داریم که همگی برگرفته از ریشه {گَئیثَ} در اوستا به چم {جهان، موجودات جهان، زیست، طبیعت} هستند. {گَئیثَ} را اگر بخواه ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بخش کردن برابر پارسی ساده و درخور این واژه است. در زبان پهلوی، بن واژه بَختَن هست که با بخت که برابر "سرنوشت، بهره، سهم" است می باشد و پیوند ( =رابط ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میتوان از واژه "پیوست" به جای "ادامه" که واژه ای تازی است بِکار برد. برای نمونه: نادرست:او در ادامه به آنجا رفت و سپس یک بستنی خرید. درست تر:او در پ ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برابر پارسی "انفجار، منفجر شدن" است. بدرود!

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیشنهاد واژه "روبش" به جای "تَعَجُب"، واژه "روبا" به جای "مُتَعَجِب"، واژه "روبان" به جای "عجیب، تعجب بر انگیز" و "روب" به جای "عَجَب". ما در زبان ا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بکار بردن واژه "گویی، گویا، که اینچنین، که اینسان، که گویا، اِنگار، آهان، هان" به جای "که اینطور، عَجَب، اُ، جالب است، جِدی؟" بِدرود

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بررسی ساده واژگان "نِوِشتن، نگاشتن" و واژه سازی از آنها. "نوشتن" دارای پیشوند "نِ" می باشد که برابر "به پایین" می باشد. با نگرش ( =توجه ) به مینه ( ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از واژه "وَند" واژگان دیگری همچون "پیوند، آوند، پسوند، پیشوند" ساخته شده اند. میتوانیم از همین واژه، "وَندِش" را نوبسازیم. پس واژگان "پیوندش، آوندش، ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه پادسوینیدن را پیشنهاد می کنم. چرایی: پادسوینیدن=پادسو ی نیدن این "ی" که در میان آمده، برای گویش آسان تر است و کاری در واژه نمی کند پس آن را از ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آیا می دانید چرا بُنِ کنونیِ {فروختَن}، {فروز} نیست؟ در گُذَشته، {فروش}، به ریختِ {فروچ} بوده است. در اینجا به جایِ دگرگونی {چ به ز}، با دگرگونی {چ ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیدگاه شماره 2: همانگونه که کاربر /علی باقری/ نِشانِش کَرد، "بِدرود" در گذشته "پدرود" بوده است. دو شیوه برای ساختار این واژه میباشد: 1 - پیشوندِ "پ" ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همانگونه که در فرتور زیر میبینید ما واژه "انگرا" را در اوستایی داشتیم که روشن است با "anger" انگلیسی پیوند دارد. پس ما در زبان اوستایی واژه "انگر" ر ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( این دیدگاه میتواند واژِگان بیشتری را نیز پیشنهاد دهد ) به رَوَندِ زیر بنگرید: 1 - ریشه هندو اروپایی {اِشکِی/کِی} را داشتیم برابر {سوا کردن، جدا کر ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بن واژه "نَهادن" در زبان پهلوی به ریخت "nihatan" بوده که پیشوند "ni" یا "نی" در آن آشکار است. بن واژه هایی که در گذشته که پیشوند "نی" داشتند امروزه ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساختار آن بدین شیوه است: "گسل" ( بن کنونی گسیختن ) و "ِش" ( در آفرینش، سازش، پایش. . . . میبینیم ) واژه هایی که بدین شیوه ساخته می شوند برابر خود بن ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همانگونه که میدانید "یوشیج" از دو بخش "یوش" و "یج" ساخته شده است. در زبان پهلوی، "ی" در پایان واژه ها به شیوه "یگ" بوده است. برای نمونه در آن زبان ب ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چاره اندیشی، راه گشایی برابر ها می باشند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شایسته است به جای {مَتن} عربی، از واژه {مَتار} پارسی بِکار ببریم. واژه {مَئیتی} را در اوستایی داشتیم به چَمِ {اندیشه} که امروزه، همچون {پَئیری} که ب ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انگار، گویا، گویی، به نگر، به نگاه از برابر های این گزاره هستند.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مونسون تابستانی به بارشی هایی میگویند که برای دمای نابرابر خشکی و اقیانوس ها ( خشکی ها گرمتر ) درست میشود. خشکی ها که گرمتر شوند، یک کم فشار بر آنها ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در این صورت، گزاره ای می باشد که بیشتر برای پیامد یک چیزی بکارگیری می شود. از برای این، اگر اینگونه باشد، بدین روی برابر های در این صورت هستند ( بس ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برابر آن "پاییدن" است که برابر "مواظبت کردن، نگاه کردن، نظاره کردن" است. بدرود!

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این واژه از کاربر /فرتاش/ شناخته شده است. ساختار این واژه به این شیوه است: ترا دیسیدن خود دیسیدن برابر شکل دادن است. ترا هم برابر "از این سو به آن سو ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میتوان از برابر پارسی "دست کم" بهره برد: نادرست:اقلا برو و این را به آنجا ببر. درست تر:دست کم برو و این را به آنجا ببر. بدرود!

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غریبه به کسی می گویند که نا آشنا و یا ناشناس باشد. غریبه گویش:gharibeh ریشه از:عربی برابر پارسی:نا آشنا، نا شناس

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از واژه "وَند" واژگان دیگری همچون "پیوند، آوند، پسوند، پیشوند" ساخته شده اند. میتوانیم از همین واژه، "وَندِش" را نوبسازیم. پس واژگان "پیوندش، آوندش، ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیس واژه کهن پارسی است و برابر واژه تازی ( =عربی ) شکل است. دیس نیز پسوندی است که باز هم برابر همین "شکل" است. برای نمونه: تندیس=تن - دیس که می شود ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مچکرم=مچکر هستم مچکر همان متشکر است و عربی است و در گویش عامیانه به مچکر دگریده شده است همانگونه که شاکر به چاکر دگریده شده است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رقم خوردن برابر پارسی:رخ دادن

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یارو اومده {اوستایی} رو بررسی کرده، چون توی اوستایی نیست پس فارسی نو هست! ایا با چیزی به نامِ {پارسی میانه} آشنایی داری؟ اون برگه یِ کتابی که این رو ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معتبر را می توان شناخته شده چیمید. چیزی که معتبر باشد راستین است پس شاید بتوان راستین هم برابر این گرفت. معتبر پارسی یا عربی یا انگلیسی:عربی براب ...