پیشنهادهای محسن نقدی (١,٥٠٧)
ما واژه ی{گوثَر} را در پارسی داریم که در برخی گویش های ایران، بکار برده می شود و به چَمِ {مرغوبیت/اصل} است و به روشنی همان {گوهر} است. ما در ریشه یِ ...
آشکار است که {اندیشیدن} از دو بخشِ {ان} و {دیشیدن} ساخته شده است. در اینجا ما برایِ پیشوندِ {ان} چند زانیک ( =حالت ) داریم: 1 - نفی کننده/نیچ کننده ...
از {زیرا/چون/چونکه/برای اینکه/از برای آنکه/زآنکه/پی گرفته از. . . . . . } می توانیم بکار ببریم. بِدرود!
ما در گزاره ی {به چه دردی می خورد؟} ، {خوردَن} را برابرِ {مطابقت/همخوانی} داریم. چنانچه ما می گوییم {این دو به هَم می خورند}. بهتر است که از پیشوند ...
ما در گزاره ی {به چه دردی می خورد؟} ، {خوردَن} را برابرِ {مطابقت/همخوانی} داریم. چنانچه ما می گوییم {این دو به هَم می خورند}. بهتر است که از پیشوند ...
از نگاه من، چراییِ این {فَرمَنِش:پارادوکس}، آن است که ما از گزاره ای پیش از آنکه شِناسش ( =تعریف ) شود بکار می بریم. هنگامی که A می گوید {A نادرست ا ...
به پدیده یِ گرمایشِ زمینِ بیشتر در اَپاخترگان ( =قطب شمال ) در برابرِ تَفتان ( =مناطق حاره ای ) می گویند. ( در قطب شمال گرمایش زمین بسیار بیشتر از من ...
{تراز بالایی/تراز زبرین}. بِدرود!
به خمیدگی ها و چین خوردگی هایی در باد های تراز های میانی و یا بالایی می گویند ( خمیدگی های رودباد ها ) هنگامی که ما چیزی همچون {دردِ سر} داریم، می ت ...
پیشوند {وا} به همراه {چیدن}، کارواژه ی {واچیدن} را بدست ما می رساند. برابر آن {چیدن/برچیدن/از جایی چیزی را چیدن} است. ما همچنین واژه ی {واچینه} را م ...
پیشوند {وا} به همراه {چیدن}، کارواژه ی {واچیدن} را بدست ما می رساند. برابر آن {چیدن/برچیدن/از جایی چیزی را چیدن} است. ما همچنین واژه ی {واچینه} را م ...
ما در پارسی کارواژه یِ {واختَن} را به چَمِ {گفتن، صحبت کردن} داریم با بُنِ کنونیِ {واز}. ما در اوستایی پیشوندِ {بی} را به چَمِ {دو} داریم که برای آن ...
درود بر کاربرِ گرامی /فرتاش/ و سپاس از شما. آن اندازه برای نِوِشتن آن دیدگاه تُند کار کردم که در نیافتم که ما {بی} دیگری ( با ریخت اَبی ) داریم. هم ...
سپاس از شما.
دودلا بودن، دودلی، دل آرام نبودن، دل نا آرامی. . . . . از برابر های این گزاره/فرباره ( =عبارت ) هستند. بِدرود!
ما در پارسی کارواژه یِ {اَلفَنجیدن} به چَمِ {حاصل کردن، جمع، نتیجه کردن} داریم. این کارواژه به روشنی از پیشوندِ جدایی ناپذیرِ {ال:به چَمِ {با، باهَم ...
دوباره استاد دهخدا دست به کارواژه سازی کرد. بابا، اگر این کارواژه ها ننویسی باور کن به پاک شدن آنها کمک می کنی. نیازی نیست هرچیزی که دیدی را بنویسی. ...
به جای {جبهه هوا} می توانیم از {هوا/پهلو هوا} بکار ببریم
برون حاره ای/extra tropical:برون گرمسیری جنب حاره ای/subtropical:کنار گرمسیری ( میانِ کنار و گرمسیری "e" نیست. می گوییم kenar garmsiri} حاره ای/tropi ...
برون حاره ای/extra tropical:برون گرمسیری جنب حاره ای/subtropical:کنار گرمسیری ( میانِ کنار و گرمسیری "e" نیست. می گوییم kenar garmsiri} حاره ای/tropi ...
خر ها زوزه می کشند
به جایِ {lifting system}در هواشناسی می توان از {سامانه یِ بالابری} بکار برد.
{آبدَمه} را می توان بکار برد.
برابر {از هم شکافتن، گسستن} میباشد.
هماهنگ شدن، از آن شدن
این واژه/نام به چم {زیبا، خوشگل، خوش روی} است و پیشوند {هو:خوب} به همراه {چهر:رُخ، چهره} دیده می شود. بِدرود!
بخشِ {مسطحه} را می توان ترگویه کرد {تَخت}.
4 ساعت پیش رخداد های خوبی نیفتاده است. نترسید، همه همینگونه هستند، شما تنها نیستید، اگر دیگران به راستی باشند و راستین ( =واقعی ) باشند. آیا می توان ...
برابر این واژه "دَردَم" است. نه "دَردِ مَن"! "دَر دَم" که "دَم" برابر "لحظه، گاه" است.
یشنهاد واژه "پِیشُده" به جای "تحت، تحت تاثیر، در تاثیر". این واژه از دو بخش "پی" و "شده" ساخته شده است. "پی" در اینجا "دنبال بودن، پیامد چیزی بودن، ...
ما در پارسی واژه "تَک" که همخانواده با "attack" در انگلیسی است و برابر "حمله، یورش" است. همچنین ما در پارسی دو پیشوند "نفی کننده، پاد کننده، ضد کنند ...
"سوق" عربی شده "سوگ" در پارسی است که همان "سو" امروزی است. ( "و" در گذشته به شیوه "وگ" بوده است ) پس برابر "سوق دادن" می شود "سو دادن" و یا "سوگ داد ...
"سوق" عربی شده "سوگ" در پارسی است که همان "سو" امروزی است. ( "و" در گذشته به شیوه "وگ" بوده است ) پس برابر "سوق دادن" می شود "سو دادن" و یا "سوگ داد ...
"سوق" عربی شده "سوگ" در پارسی است که همان "سو" امروزی است. ( "و" در گذشته به شیوه "وگ" بوده است ) پس برابر "سوق دادن" می شود "سو دادن" و یا "سوگ داد ...
ما در زبان پارسی واژه "افزودن" را داریم که از دو بخش ساخته شده است: 1 - پیشوَندِ "اَف" که با ریخت "فِ" نیز آنرا میبینیم. 2 - بن واژه "زودن" که دارای ...
ما در زبان پارسی واژه "افزودن" را داریم که از دو بخش ساخته شده است: 1 - پیشوَندِ "اَف" که با ریخت "فِ" نیز آنرا میبینیم. 2 - بن واژه "زودن" که دارای ...
در گذشته واژه "خوب" به ریختِ "هو" بوده است. ( دَر پارسی ) از این واژه، میتوانیم واژگان دیگر را بِسازیم: هویار/هویه ( پسوند های "ار" و "ه" که کنشگیر/ ...
در گذشته واژه "خوب" به ریختِ "هو" بوده است. ( دَر پارسی ) از این واژه، میتوانیم واژگان دیگر را بِسازیم: هویار/هویه ( پسوند های "ار" و "ه" که کنشگیر/ ...
موافق=همسو، یکسو مخالف=پادسو مترادف=یکسو، برابر متضاد=پادسو ضد=پاد، پادسو ضدیت=پادسویی موافقت=یکسویی، همسویی بدرود!
برای واژگان بر آهنگ "اَفعَل" میتوان از پسوند های "ینه، ترین" در پارسی بهره برد. برای نمونه: اکثر، حداکثر=بیشیه، بیشترین بدرود!
اکنون.
به جای "دِسی"، "دَهُم" را، به جای "سانتی"، "صَدم، سَدم" را، به جای "میلی"، "هزارم" را بکار ببریم. بدرود!
از واژه "وَند" واژگان دیگری همچون "پیوند، آوند، پسوند، پیشوند" ساخته شده اند. میتوانیم از همین واژه، "وَندِش" را نوبسازیم. پس واژگان "پیوندش، آوندش، ...
از واژه "وَند" واژگان دیگری همچون "پیوند، آوند، پسوند، پیشوند" ساخته شده اند. میتوانیم از همین واژه، "وَندِش" را نوبسازیم. پس واژگان "پیوندش، آوندش، ...
از واژه "وَند" واژگان دیگری همچون "پیوند، آوند، پسوند، پیشوند" ساخته شده اند. میتوانیم از همین واژه، "وَندِش" را نوبسازیم. پس واژگان "پیوندش، آوندش، ...
از واژه "وَند" واژگان دیگری همچون "پیوند، آوند، پسوند، پیشوند" ساخته شده اند. میتوانیم از همین واژه، "وَندِش" را نوبسازیم. پس واژگان "پیوندش، آوندش، ...
از واژه "وَند" واژگان دیگری همچون "پیوند، آوند، پسوند، پیشوند" ساخته شده اند. میتوانیم از همین واژه، "وَندِش" را نوبسازیم. پس واژگان "پیوندش، آوندش، ...
از واژه "وَند" واژگان دیگری همچون "پیوند، آوند، پسوند، پیشوند" ساخته شده اند. میتوانیم از همین واژه، "وَندِش" را نوبسازیم. پس واژگان "پیوندش، آوندش، ...
از واژه "وَند" واژگان دیگری همچون "پیوند، آوند، پسوند، پیشوند" ساخته شده اند. میتوانیم از همین واژه، "وَندِش" را نوبسازیم. پس واژگان "پیوندش، آوندش، ...
پد، در زبان پارسی، همان "پاد" است که می توان به شیوه "پد" هم نوشت. برای نمونه در ساختار واژه "پدافند" بکارگرفته شده است.