پیشنهاد‌های محسن نقدی (١,٥٠٧)

بازدید
٢,٢٤٤
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ما در زبان پارسی بن واژه های "آراستن، آراییدن، پیراستن، پیراییدن" را داریم که همگی از بن واژه "راستن" با بن کنونی "رای" می آیند. "راییدن" نیز از همین ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پیشنهاد واژه "نِشُد" به جای واژه "عمیق شدن در چیزی" و چیزهای همسان با آن و همچنین دانش و واژه "فلسفه" واژه "نِشد" از دو بخش "نِ" برابر "پایین، به پا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

هَمریشه با {بَند} در پارسی است. از این روی هِنگامِ برابر سازی/برابر یابی برایِ واژگانی که این واژه را دارند، می توان از {بَند} یا پِی ساشته ( مشتق ) ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

در اوستایی، واژه ای داشتیم به نامِ {هَچ}. 1 - چه دگرگونی های آوایی ای میتوانیم بر آن بِکار بَست؟ دگرگونی آوای {چ/ش}. پس واژه {هَش} ساخته میشود. /بن ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

واژه {حَرِکَت} برگرفته از ریشه اوستایی {هَر} و ریشه سنسکریت{هری}و ریشه سنسکریت {هریَتِ} است. همانگونه که در فرتور ها میبینید، بنا بر {فرهنگ واژه های ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خود حفظ برابر نگهداری و نگهداشت است. ولی چم به یاد سپردن هم می دهد: حفظ گویش:hefz پارسی یا عربی یا انگلیسی:عربی برابر پارسی:نگداری، نگداشت، به یاد س ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

واژه آبناک می تواند برابر خوبی برای این واژه انگلیسی باشد که کم و بیش به گویش ایرانی ها راه یافته است. آبناک از دو بخش آب و ناک درست شده است. ناک پس ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

برای واژه سازی برایِ {مشتق} از همین برابر های کُنونی در پارسی بکار می بریم و سپس واژه سازی می کنیم. به این شیوه: ما {برگرفته} را به جایِ {مشتق} داریم ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

پرتغال واژه ای پارسی است که برابر یک میوه نارنگی رنگ است و همچنین، نام یک کشور نیز هست. این واژه، پارسی است و به عربی ریختِ "برتقال" رفته است. بِد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به عنوان=به عنوان=به نام ولی به عنوان برابر "به شیوه، به گونه" هم می دهد. پس: به عنوان برابر پارسی:به نام، به شیوه، به گونه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

درود. مصدرِ درپیوند ( مربوط ) با {جفت}، {یوختن/آیوختن} است که {جفت} از آن گرفته شده است. بگمانم از {آیوختن/یوختن} بکار بردن بهتر باشد که ریشه آن نی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یعنی در همه گزاره ها به این شیوه بکارگیری می شود ( پرسشی، خبری. . . . ) x یعنی y. می توانیم با دگرش، آن را این گونه کنیم: x به معنی y ( است ) م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پارسی است که در زبان پهلوی - پارسی میانه برابر "اَباگ" می باشد.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

{بازیافتن}.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یگ گونه ای پسوند در زبان پارسی کهن بوده است. برای نمونه پارسی در آن دوره پارسیگ نوشته می شد. پارسیگ=پارس یگ در آن دوره یگ بیشتر برابر "ی" بوده ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رقم خوردن برابر پارسی:رخ دادن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

ما در زبان اوستایی، پیشوندِ {هَذَ} را به چَمِ {با، با همدیگر، با هم} داشتیم. می توانیم این پیشوند را افزون بر {هَم/اَن/مَت} بکار ببریم. ( میتوانیم ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اقدام در پارسی به دو شیوه بکار گرفته می شود: 1 - اقدام کردن 2 - اقدام به. . . . . . کردن فِتاد ( =مورد ) دوم همانگونه که کاربر گرامی/مهدی کشاورز/فرم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در گذشته واژه "خوب" به ریختِ "هو" بوده است. ( دَر پارسی ) از این واژه، میتوانیم واژگان دیگر را بِسازیم: هویار/هویه ( پسوند های "ار" و "ه" که کنشگیر/ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

وضعیت برابر همان وضع و چگونگی است.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

پیشنهادِ واژه یِ {چندار} به جای {ضَرب}، پیشنهاد واژه یِ {بَژار} به جای {تقسیم}، پیشنهاد واژه {هَمار} به جای {جمع} و پیشنهاد واژه {کَمار} به جای {تفری ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

{آواز} بُنِ کنونیِ {آواختَن} است که چنین ساختاری دارد: 1 - آ:پیشوند است که در {آرامیدن، آسودن، آشفتن. . . . } می بینیم. 2 - واختَن:به چمِ {صحبت کردن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

برابر یا می شود ای.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

گویا "وَلی" از "ولیکن" و "لیکن" و "لکن" عربی گرفته شده است و "اما" هم در عربی میباشد، پس بهتر است به دُنبال واژه سازی باشیم. هم اکنون در پارسی گزاره ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

به جایِ {ممکن، امکان پذیر، مقدور، میسر} میتوان گفت {شدنی}

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

درود بر سرور گرامی /فرتاش/. ببخشید، دیدم که در اینجا پیامی گذاشتید و یک پرسشی برای من پیش آمده بود و با خود گفتم که زمان خوبی است: شما در زمان بودِش ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

به گمانم شاید بتوانیم کارواژه یِ {سِپیتَن} را در پارسی داشته باشیم: در اوستایی ما واژه یِ {اسپی:سپید بودن، پاک شدن} داشتیم و همچنین {سپیت:سپید بودن، ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

می توان به جایِ {در واقع} از {به راستی، به درستی، می توان گفت، باید گفت، خوب است گفته شود. . . . } بکار برد. بِدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

"عربی شده" یا "معرب" واژه "اَرژ" یا "ارز" پارسی است. از این سو، به جای "ارج" بگوییم "ارژ" و برای نمونه به جای "ارجمند" بگوییم "ارژمند". بنگرید ( =ت ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

برای واژه سازی برایِ {نتیجه گیری، استنتاج، استنباط، استدلال. . . } می توانیم به زبان های هِندواروپایی دیگر سری بزنیم. 1 - انگلیسی/عنگلیسی:واژه یِ { ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

از {گریه} و {گریستن} در پارسی گرفته شده است.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

می توان از {هشیار، نِگَروَر، آگاه} بکار برد. بِدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کهین=که ین=کوچک تر ین=کوچک ترین! مِهین=مه ین=بزرگ تر ین=بزرگرترین!

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

بررسی واژگانِ {سَود، سودَن، سَوَ، سوتَ}: امروزه واژه یِ {سود} را داریم که به روشنی، ریختِ کُنیکیِ کارواژه است. شاید بپرسید که ریشه یِ این واژه چیست؟ ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

ما در زبانِ اوستایی، واژه یِ {سَوَ:سود، بهره، پاداش. . . } را داشتیم. این واژه به روشنی با {سود} در پیوند است که با دیدنِ {د} در پایانِ آن و ساختاری ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

{دینامیک} به چَمِ {پویا/گارا} است و {دینامیکی:پویایی/گارایی} اگرچه {دینامیک} به چَمِ {پویایی شناسی/گارایی شناسی} نیز بکار برده می شود. بِدرود!

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

ما در گزاره ی {به چه دردی می خورد؟} ، {خوردَن} را برابرِ {مطابقت/همخوانی} داریم. چنانچه ما می گوییم {این دو به هَم می خورند}. بهتر است که از پیشوند ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

این واژه از کاربر /فرتاش/ شناخته شده است. ساختار این واژه به این شیوه است: ترا دیسیدن خود دیسیدن برابر شکل دادن است. ترا هم برابر "از این سو به آن سو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تعریف کردن برابر گستردن و شناساندن چیزی است. خود واژه "تعریف کردن" برابر شناساندن است ( عرف=شناخته، تعریف دارای ریشه تفعیل و آهنگ تفعیل است پس براب ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

{اُبُهَت} برگرفته از {آب بَها} در پارسی است. این را در نِبیگِ {واژه نامی ریشه شناسیک/اِتیمولوژیکال پارسی، انگلیسی و دیگر زبان های هندو اروپایی} در ر ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

{سینوسی} ( در گویش روزانه ) به چیزی می گویند که {فراز و نشیب} بسیاری دارد. پس می توان از {پرفراز و نشیب} بکار برد. بِدرود!

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

ما در زبانِ اوستایی، واژه یِ {سَوَ:سود، بهره، پاداش. . . } را داشتیم. این واژه به روشنی با {سود} در پیوند است که با دیدنِ {د} در پایانِ آن و ساختاری ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

شاید بپرسید که چرا ما بسیاری از واژگان عربی را در باره های گونانگون به جای پارسی شان بِکار میبریم ولی درباره میوه ها اینگونه نیست؟ آسان است! چون در " ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

واژه یِ {ویروس} همریشه با واژه یِ {ویشَ} در اوستایی است. اگر بخواهیم آن را به پارسیِ نو بیاوریم و از آن کارواژه سازیم، به گمانَم {ویشتَن/بیشتَن} با ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چم، چمار. ساختار واژه دوم چمار به این شیوه است/باید از کاربر مهدی کشاورز برای این ساختار واژه سپاسپگزاری کرد، این ساختار برگرفته از دیدگاه ایشان زی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

از نِگاه من ما در پارسی دارای پیشوند "ز" هستیم که یک پیشوند "نفی کننده، پادسو کننده" می باشد و بسیار بسیار کاربردی است: در دیدگاه من زیر "دایی" که در ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

{گوختَن} کارواژه ای است به چَمِ {انتشار گاز} با بُنِ کنونیِ {گوخ:اگر ( خ ) را به ( ز ) دگرگون کنید!} و همریشه است با {گاز/Gas}. بهتر است به جایِ {گا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نامرد=نا مرد مرد اینجا ویژگی هایی هست که مرد راستین دارد. و نا مرد کسیه که اون ویژگی ها رو ندارد. ( دوستان در بخش دیدگاه ها، چیز شر می نویسند! )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

می توان از "گرا، باور" به جای پسوند "یست، ist" و از "گرایی، باوری" به جای "یسم، ism" بکار برد. برای نمونه: تِئیسم=خداباوری تِئیست=خداباور آتِئیسم=خد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

درود بر همه. "فراموش" از دو بخش "فرا" و "موش" ساخته شده است. "موش" برگرفته شده است از "مَرش" می باشد که خود برابر "فراموش کردن" است. پیشوند "فرا" ...