پیشنهاد‌های محسن نقدی (١,٤٨٨)

بازدید
١,٨٥٥
تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

می توان از {هشیار، نِگَروَر، آگاه} بکار برد. بِدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کهین=که ین=کوچک تر ین=کوچک ترین! مِهین=مه ین=بزرگ تر ین=بزرگرترین!

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

ما در گزاره ی {به چه دردی می خورد؟} ، {خوردَن} را برابرِ {مطابقت/همخوانی} داریم. چنانچه ما می گوییم {این دو به هَم می خورند}. بهتر است که از پیشوند ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تعریف کردن برابر گستردن و شناساندن چیزی است. خود واژه "تعریف کردن" برابر شناساندن است ( عرف=شناخته، تعریف دارای ریشه تفعیل و آهنگ تفعیل است پس براب ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

بررسی واژگانِ {سَود، سودَن، سَوَ، سوتَ}: امروزه واژه یِ {سود} را داریم که به روشنی، ریختِ کُنیکیِ کارواژه است. شاید بپرسید که ریشه یِ این واژه چیست؟ ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

ما در زبانِ اوستایی، واژه یِ {سَوَ:سود، بهره، پاداش. . . } را داشتیم. این واژه به روشنی با {سود} در پیوند است که با دیدنِ {د} در پایانِ آن و ساختاری ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

از واژه "وَند" واژگان دیگری همچون "پیوند، آوند، پسوند، پیشوند" ساخته شده اند. میتوانیم از همین واژه، "وَندِش" را نوبسازیم. پس واژگان "پیوندش، آوندش، ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

کارواژه ی {افسردن} از دو بخش ساخته شده است: ۱ - اف:پیشوند است به چَمِ {بالا} که در گذشته ریخت {اب} نیز داشته است که در پایان برگرفته از {ائیبی/ائیوی} ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

بن واژه "نَهادن" در زبان پهلوی به ریخت "nihatan" بوده که پیشوند "ni" یا "نی" در آن آشکار است. بن واژه هایی که در گذشته که پیشوند "نی" داشتند امروزه ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

برابر این واژه "گذاشتن، نهادن، بر جای گذاشتن، نِشاندن" می باشد. ولی خب امروزه "نصب کردن" در گوشی ها برابر "بارگیری" می تواند باشد. بدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ارائه دادن در پارسی برابر نشان دادن است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

به جای واژه "لحاظ" بگوییم "نگاه، نِگَر، سو" و به جای "لحاظ کردن" بگوییم "در نگاه داشتن، نِگَرِش، در نِگَر داشتن". برای نمونه: نادرست:از این لحاظ این ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

{دینامیک} به چَمِ {پویا/گارا} است و {دینامیکی:پویایی/گارایی} اگرچه {دینامیک} به چَمِ {پویایی شناسی/گارایی شناسی} نیز بکار برده می شود. بِدرود!

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

{اُبُهَت} برگرفته از {آب بَها} در پارسی است. این را در نِبیگِ {واژه نامی ریشه شناسیک/اِتیمولوژیکال پارسی، انگلیسی و دیگر زبان های هندو اروپایی} در ر ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

ما در زبانِ اوستایی، واژه یِ {سَوَ:سود، بهره، پاداش. . . } را داشتیم. این واژه به روشنی با {سود} در پیوند است که با دیدنِ {د} در پایانِ آن و ساختاری ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

شاید بپرسید که چرا ما بسیاری از واژگان عربی را در باره های گونانگون به جای پارسی شان بِکار میبریم ولی درباره میوه ها اینگونه نیست؟ آسان است! چون در " ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

همانگونه که سرور گرامی /مهدی کشاورز/ فرمودند، ما هنگامی که دو چیز را بر سَرِ یِک فروزه ( =صفت ) به همراهِ تَر ( صفت تفضیلی ) می سنجیم، می تواند به جا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چم، چمار. ساختار واژه دوم چمار به این شیوه است/باید از کاربر مهدی کشاورز برای این ساختار واژه سپاسپگزاری کرد، این ساختار برگرفته از دیدگاه ایشان زی ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

از آنجا که {شاد} در زبانِ پَهلَوی به ریختِ {شات} ( نیز ) بوده است، گمان می کنم که {شات} باید دگرگون شده یِ {شاتَ} در اوستایی باشد. می دانیم {شاتَ} ر ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

{گوختَن} کارواژه ای است به چَمِ {انتشار گاز} با بُنِ کنونیِ {گوخ:اگر ( خ ) را به ( ز ) دگرگون کنید!} و همریشه است با {گاز/Gas}. بهتر است به جایِ {گا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نامرد=نا مرد مرد اینجا ویژگی هایی هست که مرد راستین دارد. و نا مرد کسیه که اون ویژگی ها رو ندارد. ( دوستان در بخش دیدگاه ها، چیز شر می نویسند! )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

می توان از "گرا، باور" به جای پسوند "یست، ist" و از "گرایی، باوری" به جای "یسم، ism" بکار برد. برای نمونه: تِئیسم=خداباوری تِئیست=خداباور آتِئیسم=خد ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

واژه یِ {ویروس} همریشه با واژه یِ {ویشَ} در اوستایی است. اگر بخواهیم آن را به پارسیِ نو بیاوریم و از آن کارواژه سازیم، به گمانَم {ویشتَن/بیشتَن} با ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

چشم، کوتاه شده "بر روی چشم، روی چشم" است که همین ها هم کوتاه شده ی "بر روی چشم ( من ) باشد، روی چشم ( من ) باشد" می باشند. خود واژه چَشم واژه ای پا ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

{ش} ای که {نامِ ستاک=اسم مصدر} ساز است، که در {آموزش، خوانش، رَوِش. . . . } می بیینم، در زبانِ پهلوی به ریختِ {ایشن} بوده است که به روشنی با {tion} د ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

پیشنهاد واژه "بِدُنِگ، دُنگدار، دُنگوَر" به جای "سهیم". "سهم" برابر "دُنگ، دانگ" است و "سهیم" برابر "سهم دار، دُنگ دار، دانگ دار". "بِدُنگ" از پیشو ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

ما در پارسی واژگان {واج، وات، واک، واچ، واز} را داریم. این واژگان هَمِگی به روشنی با {voice} در انگلیسی هَمریشه هستند. در زبانِ سانسکریت، واژه یِ { ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

گمانِ من این است که این واژه برگرفته از ریشه یِ {پَرچ} در {هِندواروپایی} است به چَمِ {پر کردن}. گمان های دوستان نیز درخور و شایسته است و باید ریشه د ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

از نِگاه من ما در پارسی دارای پیشوند "ز" هستیم که یک پیشوند "نفی کننده، پادسو کننده" می باشد و بسیار بسیار کاربردی است: در دیدگاه من زیر "دایی" که در ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

بکاربردن واژه "دَم" به جای "لحظه، دقیقه، وقت، وهله" و "ایندم" به جای "حال، حالا، فعلا، الان" و "دَمَک" به جای "ثانیه" و "دَموِش، دَمویس" به جای "ساعت ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

می توان به جای "مشخص" از "نمایان، برجسته" و به جای "مشخص کردن" از "نمودن، نماییدن، برجسته کردن" بهره ببریم. "نِمودن" برابر "نشان دادن" است که خود بر ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

می توان از "گرا، باور" به جای پسوند "یست، ist" و از "گرایی، باوری" به جای "یسم، ism" بکار برد. برای نمونه: تِئیسم=خداباوری تِئیست=خداباور آتِئیسم=خد ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

برابر پارسی آن "گرفتن، گیرش" است و بهتر است از اینها بکار ببریم. بدرود!

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

بکار بردن واژه "برچسب، رَگ" به جای "تَگ". برای نمونه: نادرست:او مرا تَگ کرد. درست تر:او به من برچسب زد/او مرا رگ کرد. واژه "رَگ" برابر بسیار شایس ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

به جای {غم} بگوییم {اندوه}. نمونه:مسیرِ هر هدفی از جاده ی غم می گذرد درست:گذرگاهِ هَر آرمانی، از راهِ اندوه می گذرد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

به جای واژه های "متوسط، مِدیوم" بگوییم "میانه"، به جای واژه های "حداکثر، های" بگوییم "بیشینه" و به جای "حداقل، لُو" بگوییم "کَمینه" این واژگانی که به ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

ما 2 کاربرد برایِ {منطقی} داریم: 1 - سازگار:چیزی که در آن لغزشی در فرنایِش ( =استدلال ) نداشته باشیم. 2 - درست/بهنجار ( =طبیعی ) :چیز یا کاری که درس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

این واژه همگی پارسی است. در پهلوی شیوه دیگر آن نَزدیست بوده است. نَزد در اینجا برابر نزدیک است و یست در اینجا برابر ترین است. پس نزدیست می شود نزدی ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

ما در پارسی واژگان {واج، وات، واک، واچ، واز} را داریم. این واژگان هَمِگی به روشنی با {voice} در انگلیسی هَمریشه هستند. در زبانِ سانسکریت، واژه یِ { ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

می توان از {تَفتار} به جایِ {هیتِر:heater} بکار برد. {تفتار} از بُنِ گذشته یِ {تَفتَن} به هَمراهِ پسوندِ {ار} ساخته شده است و برابر {گرم کننده} است. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

"یعنی چه" در گزاره ها برابر "به معنی چیست؟" می باشد. معنی در پارسی میانه برابر چیم بوده است پس می توان گفت "یعنی چه؟" برابر "به چیم چیست؟" می باشد.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

پیشنهاد واژه "ویسه" به جای "کیبورد"، پیشنهاد "ویسِش" به جای "تایپ کردن" و پیشنهاد واژه "ویسگَر/ویسا" به جای "تایپیست/تایپر". را ما در پارسی واژه "ن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کو در گویش عامیانه برای کجا است به کار می رود. در یکی از بیت های شعر "به گیتی به از راستی پیشه نیست" فردوسی داریم: هر آن کو که گردد به گرد دروغ ستمک ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

در واژه های زبانِ پارسی میانه واژه {هوسکارتَن} با چنین ساختاری دیده می شود: 1 - هو:به چَمِ {خوب} است. 2 - سکارتَن ( یا اسکارتَن}:به چَمِ {اندیشیدن، ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

درود بر همه. "فراموش" از دو بخش "فرا" و "موش" ساخته شده است. "موش" برگرفته شده است از "مَرش" می باشد که خود برابر "فراموش کردن" است. پیشوند "فرا" ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

ما واژه ی{گوثَر} را در پارسی داریم که در برخی گویش های ایران، بکار برده می شود و به چَمِ {مرغوبیت/اصل} است و به روشنی همان {گوهر} است. ما در ریشه یِ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

چند شیوه برای خواندن این واژه هست: 1 - بَدو:در پارسی برابر "آغاز" است. 2 - بِدو:کوتاه شده ی "به او" و کاروازه فرمانی "دویدن" بِدرودُ!

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

برابر ساده "آفرین گفتن" را به جای واژه عربی "تشویق" بکار ببریم. بدرود!

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

ما در پارسی واژه "تَک" که همخانواده با "attack" در انگلیسی است و برابر "حمله، یورش" است. همچنین ما در پارسی دو پیشوند "نفی کننده، پاد کننده، ضد کنند ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فیزیک، به دانش شناخت ماده می گویند. شور بختانه ماده واژه ای عربی است و باید برابر آن را پیدا کنیم. از همین شناسه بالا می توان واژه ماده شناسی را سا ...