پیشنهاد‌های محسن نقدی (١,٥٠٧)

بازدید
٢,٢٤٦
تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

می توان از {هستند/هست} بکار برد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دژآلود=دژ آلود می شود چیزی که به دژ آلوده باشد. دژ می شود بد. پس دژآلود می شود پر از بدی، آلوده به بدی، بد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نپذیرفتن، رد کردن، اَپَذیرش واژه پایانی دارای پیشوند "اَ" می باشد و برابر "پاد" می باشد و واژه ای پادسو ( =مخالف ) واژه پس از خودش می سازد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در لری، به فرامرز فلامرز می گویند و در لنجان به آن فلای می گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چرنده به جانداری گویند که می چرد. چریدن برابر علف خوردن است. علف واژه عربی است و بهترین برابرش در اینجا می شود چمن. پس علف خوار می چمن خوار. پس چ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حساب می شود برابر پارسی:به شمار می آید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بخش نخست این واژه تئوری برابر "دیدگاه، دیدمان، نگاه، نگره، دید" می باشد. میتوان از پیشوند "دُژ" در پارسی برابر "بد" بهره برد و واژه "دُژنِگَره، دُژد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیر "یگ" اشاره شد که یگ برابر "ی" در پارسی امروزی است. آبیگ نیز به همین شیوه است. آبیگ=آب یگ که می شود آبی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آشکار سازی برابر روشن کردن است. آشکار سازی در پارسی کهن به شیوه آشکاراگینیدن است. آشکاراگینیدن=آشکاراگ ی نیدن ی در اینجا برای ساده سازی گویش آم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گذشته واژه "خوب" به ریختِ "هو" بوده است. ( دَر پارسی ) از این واژه، میتوانیم واژگان دیگر را بِسازیم: هویار/هویه ( پسوند های "ار" و "ه" که کنشگیر/ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

{نابسند گویی} بگمانم خوب باشد. ( نابسند:ناکافی} بِدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دژکام=دژ کام کام برابر آرزو و خواسته است و دژ هم پیشوندی است برابر بد، پس دژکام می شود کسی که خواسته اش بد باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

_َگ ( َ گ ) در پارسی میانه برابر ه بوده است. پس برای نمونه پروانه در پارسی میانه به شیوه پروانَگ بوده است. بنگرید که هر چیزی که امروزه در زبان پارسی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آزماییدن، بکار بردن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از بن واژه رندیدن در زبان پهلوی می آید.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاربر /آرش ناصری/ فرتوری نادرست از این آدَم فِرِستاده است. درستش را میتوانید ببینید: ( بِدرود! )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نده به دو گونه بکارگیری می شود: 1_واژه ای که گوینده به کسی دیگر می گوید و از او می خواهد که چیزی را به او یا هر کس دیگر ندهد 2_َنده که گونه ای از پس ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به جای {تینیجر} بگوییم {نوجوان}.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"کاوُشچَرخ، کاوشگر، جستجو گر" واژه های جایگزین این واژه هستند که ساده تر و آسان تر هستند و واژه بیگانه ای همچون "موتور" در آنها نیست. بدرود!

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بررسی ساختار واژگان "گباشتن، گواشتن، گواریدن، گواردن، گبار، گوار، گبارش، گوارش" در زبان پارسی: ما در پارسی، بنواژه "گباشتن" را داریم که در گذر زمان ب ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه ی تردامن از پیشوند {تَر} به همراه {دامن} ساخته شده است. {تَر} در اینجا نشان دهنده ی {آلوده بودن، ناپاک بودن، بد بودن} است. همچنین در گذشته دارا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیدگاهِ پیشینِ {محسن نقدی} زیرِ این واژه، پوچ است، پیشنهاد می کنم آن را نخوانید. سرشار از پوچی.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

می توان از {گام ها، پله ها، زَنجیره گام ها، فرآیند} بکار برد. بِدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برابر این واژه "رخ دادن، انجام شدن" می باشد. برای نمونه: نادرست:اگر این پدیده صورت گیرد درست تَر:اگر این پدیده رخ دهد/اگر این پدیده انجام شود. بدرو ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گاهی می توان از {فراهم کردن/چیزی را فرآهم کردن} به جای {باعث شدن} بکار برد. بِدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیدگاه شماره 2: در اوستایی و زبان پهلوی ما واژه ای داشتیم به نام "چَش" یا "چاش" که برابر "درس دادن، نشان دادن" بوده است و برابر درخور این واژه است. ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آشکار است که {اندیشیدن} از دو بخشِ {ان} و {دیشیدن} ساخته شده است. در اینجا ما برایِ پیشوندِ {ان} چند زانیک ( =حالت ) داریم: 1 - نفی کننده/نیچ کننده ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ما در پارسی، واژه {فرمان} را داریم که از پیشوندِ {فر:به پیش} به همراه {مان} که برگرفته از {مودن} است. ما در {گمان} نیز به گمانم با پیشوند {گُ} و {ما ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از میان رفتن، پاک شدن از برابر های این واژه نیم پارسی و نیم تازی هستند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دانستن، آگاه بودن برابر های این گزاره نیم بیگانه است!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همسان با "آه" می باشد نشان دهنده خسته شدن از چگونگی پیش رفتن کارها و یا غم. در گزاره ها یک گونه "شبه جمله" است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیدگاه 2: شاید هعی بدین شیوه ساخته شده است: هنگامی که شما از چیزی خسته و اندوهگین هستید، کاری که شاید بکنید دمش ( =نفس کشیدن ) است که این آوا را دارد ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

می توان از {دَر پایان، وَبی/وَلی، اگرچه، گرچه} بهره برد. بدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ما در زبان اوستایی واژه ای به نام "چیاه" داریم که امروزه به شیوه "چاییدن" درآمده است و برابر "یخ زدن، سرد شدن زیاد" می باشند. با بکار بردن از پیشوند ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

می توان از {باره} نیز بهره برد. بِدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیدگاه شماره 2: همانگونه که کاربر /علی باقری/ نِشانِش کَرد، "بِدرود" در گذشته "پدرود" بوده است. دو شیوه برای ساختار این واژه میباشد: 1 - پیشوندِ "پ" ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میتوان از برابر پارسی "دست کم" بهره برد: نادرست:اقلا برو و این را به آنجا ببر. درست تر:دست کم برو و این را به آنجا ببر. بدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

غریبه به کسی می گویند که نا آشنا و یا ناشناس باشد. غریبه گویش:gharibeh ریشه از:عربی برابر پارسی:نا آشنا، نا شناس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیس واژه کهن پارسی است و برابر واژه تازی ( =عربی ) شکل است. دیس نیز پسوندی است که باز هم برابر همین "شکل" است. برای نمونه: تندیس=تن - دیس که می شود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مچکرم=مچکر هستم مچکر همان متشکر است و عربی است و در گویش عامیانه به مچکر دگریده شده است همانگونه که شاکر به چاکر دگریده شده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برابر پارسی واژه بیگانه "ریاضی" می باشد. به جای "ریاضی" باید این واژه بکارگرفته شود. گرچه شوربختانه واژه تازی ( =عربی ) "ریاضی" بسیار جا افتاده است. ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریخت دیگر کارواژه ی {شاریدن} چیست؟ بُنِ کنونیِ این کارواژه {شار} است، و ما برای واژگان هم آهنگ همچون {بار/دار}، کارواژه یِ {باشتن/داشتن} را داریم و ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرمایشات واژه ای نادرست است. فرمایش واژه ای پارسی و ات نشانه چندگانه کردن ( جمع کردن ) واژگان عربی است و نمی توان این را برای واژه ای پارسی بکاربرد. ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میتوان از واژه "فَرمَنین" به جای "متناقض/نقیض" و "فرمَن/فرمَنِش" به جای "تناقض" به کار برد. در ان و گه لیسی ( انگلیسی ) واژه "paradox" را داریم به ج ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همانگونه که میدانید، میتوانیم برای اینکه بگوییم {من معتقد این هستم}، می گوییم {من بر این هستم}. پس، میتوانیم از پیشوندِ {بر} برای واژه سازی بکار ببر ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رَنج کشیدن، کوشیدن دربرخی جاها برابر رنج کشیدن و در برخی جاها برابر کوشیدن است.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ما در زبانِ پارسی میانه {im/ایم} را به چَمِ {این} داریم و این همان است که در {امروز/امشب/امسال. . . . } بکار گرفته شده است. از این روی که این پیشوند ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از نگاه من برابر افزاییدن می باشد. زَریدن از زر می آید که زر برابر چیزی با ارزش و نشان دهنده زیاد است. پس زریدن برابر زیاد کردن، با ارزش کردن است که ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در اینترنت، لینک هر چیز، نشانی آن سایت یا هر چیز دیگر را نشان می دهد. پس می توان گفت لینک برابر نشانی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پوچ، بی درونمایه، اَدرونمایه