پیشنهادهای محسن نقدی (١,٥٥١)
موافقت برابر موافق بودن است. موافق می شود هم اندیش و هم نگاه. پس موافقت می شود هم اندیشی، هم نگاهی. همچنین پذیرش هم می تواند برابر این واژه باشد. ...
موافق=همسو، یکسو مخالف=پادسو مترادف=یکسو، برابر متضاد=پادسو ضد=پاد، پادسو ضدیت=پادسویی موافقت=یکسویی، همسویی بدرود!
موقعیت، برابر جایگاه و چگونگی است. برای نمونه: موقعیت من در آن زمان با امروز خیلی ناهمسانی داشته است. می شود: جایگاه/چگونگی من در آن زمان با امروز خ ...
کَسی در باره ی بکار بردن از {نگاه، نگر، نگرش، نگرورزی} به جای {توجه} نوشت ( پوزش از بکار بردن واژگان بیگانه در این پیام، ولی این نِگاهِ من نیست ) :{م ...
بان در پارسی، برابر نگهدارنده و پاییدن است. اگر واژه ای که پیش از بان می آید، واج پایانی اش واجی بود که برای گویشش باید کمی درنگ کرد ( برای نمونه ت ...
واژه یِ {ظرف} ریشه ای پارسی دارد که برایِ نِمونه در واژه یِ {ژرف:گود} می بینیم. از این روی شایسته است به جایِ {ظرف} گوییم {زَرف} ( که برگفته از ریشه ...
از نِگاه من، میتوانیم با بررسی دو واژه برابر این واژه "کامل" در انگلیسی، پارسی شان را نوسازی کنیم: 1 - full:پُر، با افزودن پسوند "ه" به آن، واژه "پُر ...
موافق=همسو، یکسو مخالف=پادسو مترادف=یکسو، برابر متضاد=پادسو ضد=پاد، پادسو ضدیت=پادسویی موافقت=یکسویی، همسویی بدرود!
پیش از هر چیز بگویم که در این دیدگاه از واژگان انگلیسی و بیگانه بکار برده شده است. پوزش می خواهم، ولی در واژه پیشنهادن از هیچ ساختاری از آنها پیروی ن ...
از رو نوشتن، رو نوشتن برابر های ساده واژه کپی هستند. شاید بتوان واژه "ترانگاشتن" را پیشنهاد داد. این از چرایی آن: ترانگاشتن=ترا نگاشتن "ترا" پیشو ...
درود بر سرور بزرگوار /فرتاش/: به گمانم بخش دوم درباره دیدگاه پیشینِ این تَن بودید و سپاسگزارم از شما. همانگونه که فرمودید، ما میتوانیم از پیشوندِ {ه ...
برای واژه یابی برای یک واژه چند راهکار داریم: 1 ) شناسه ( تعریف ) آن را بیابیم. 2 ) ویژگی های آن را بررسی کنیم. 3 ) چیزی که فرجام آن واژه است ( آن ...
موز، واژه ای پارسی است که همانگونه که کاربر /محمدرضا سلطانی زرندی ( مولف ) / گفتند، "نام علمی" موز ، "musa" دارد ( ! ) که آشکار است که با "موز" پارسی ...
درود بر همگی. ما در پارسی واژه "ویراستن" را داریم که از پیشوند "وی" و "راستن" ساخته شده است. "راستن" بن واژه ای است که در "آراستن" نیز بِکار برده ش ...
برگرفته از ریشه یِ پارسیِ {پوسیده} است. بِدرود!
پیشنهاد واژه "کُنِشواژه، کُنِشگَر" به جای "فاعل" در پارسی. "کُنِشواژه" از دو بخش "کُنِش" و "واژه" ساخته شده است و برابر "واژهِ کُنِش" می باشد که برا ...
درود بر همه. در اوستایی پیشوندی به نام "یو" بوده است برابر "تقسیم، بخش کردن" پس شاید بتوان واژه "یوکرد" ( از دو بخش "یو" و "کَرد" ساخته شده است ) را ...
دیدگاه شماره 2: شاید بپرسید که "یوکرد" باید "یوکردن" باشد که برابر "تقسیم کردن" باشد و اگر روی واژه هم بنگرید، درست است، ولی یک ویژگی ای که زبان پارس ...
{بِ} را در {بسامان} ببینید. همان کارکردِ {مَند/دار} را دارد، که بسیار کاربردی می تواند باشد. بِدرود!
دو واژه {قَلَم} و {کَلَمه} در عربی هر دو دارای ریشه هندو اروپایی هستند. هر دو این واژگان دارای یک ریشه هستند، که گرچه دور از اندیشه نیست، چرا که بسی ...
ما در انگلیسی {abstract} را داریم که از {abs:دور، به دور} و {tract:هَنجیدن/هَختَن} ساخته شده است و در پارسی با جایگزینی تک به تک {دورهَنجیدن/دورهَختَ ...
ما در پارسی کارواژه یِ {آراستن} را داریم. اگر ساختار این واژه را بررسی کنیم، ما کارواژه یِ {راستَن} را به چَمِ {مرتب کردن، چیدن، arrange} داریم. بُ ...
میتوان از واژه یِ {ژاد/زاد} نیز بهره برد. {طبیعت} به چمِ {ذات} است که دگرگون شده یِ {زات} برگرفته از ریشه یِ {زا} در اوستایی است. این ریشه یِ {زا} ...
{ساز و کار، کارواره} بِدرود!
از واژه "وَند" واژگان دیگری همچون "پیوند، آوند، پسوند، پیشوند" ساخته شده اند. میتوانیم از همین واژه، "وَندِش" را نوبسازیم. پس واژگان "پیوندش، آوندش، ...
انکار=چشم پوشی منکر=چشم پوش بِدرود!
به کاربر /افشین بقایی/: از شما سپاسگزارم. ولی به گمانم سخن شما درست نیست. اگر گفته شما درست باشد که ما در اوستایی واژه "شروو" را داشتیم که گویشش "s ...
قاعده یک چیز، شیوه اش را نشان می دهد. قاعده گویش: ghaede پارسی یا عربی یا انگلیسی:عربی برابر پارسی:شیوه، شیوه نامه
بهترین برابر های پارسی برای جدید، نو و تازه هستند. نو:no تازه:taze
محبت گویش:mohebbat پارسی یا عربی:عربی برابر پارسی:مهر، مهربانی
پیشنهاد واژه به جایِ {exaggerated, اگزجره}: ساختار این واژه را بررسی می کنیم: 1 - ex:هم ارز آن در پارسی {آز} است. 2 - aggerated:به چَمِ {انباشته، آک ...
به جایِ {ترکیب} می توان از {آمیغ} بکار برد.
میتوان از واژه یِ {فَرباره} به جای {عِبارت} بِکار گرفت. این واژه از پیشوندِ {فَر} در اینجا نِشان دهنده {والایی/بالایی} و {باره} که برابر {موضوع} است ...
ما {بحث/جدال/deate} را داریم که اگر ساختار {debate} را بررسی کنیم، داریم: 1 - dis:پیشوندی است که در پارسی {گُ/وی} را به جایِ آن داریم. 2 - bate:هَما ...
دیدگاهِ شماره ی 2: با نِگاه به اینکه "الگوریتم" یک رَوَندِ "به پیش رفتن" دارد، پیشوندی که شایسته است از آن بِکار ببریم "فَر" میباشد. پَس از این "فَر ...
{تاوایی} از {تافتن} می آید که برابر {پیچیدن} است.
خود وازه گاه برابر گه و گاهی می باشد. اما گاه می تواند پسوند هم باشد: واژه گاه=جایی برای واژه نمونه: چراگاه:جایی برای چرا ( چمنزار )
می توان از {پرده دوشیزگی} بکار برد بِدرود!
ما در پارسی واژه "تَک" که همخانواده با "attack" در انگلیسی است و برابر "حمله، یورش" است. همچنین ما در پارسی دو پیشوند "نفی کننده، پاد کننده، ضد کنند ...
هنگامی که برای نِمونه به جای {سینوسی} می گوییم {پرفراز و نشیب}، آیا هر چیزی که {سینوسی} است {پرفراز و نشیب} است؟ آری. ولی آیا هر چیزی که {پرفراز و ن ...
می توان به جایِ {حاشیه ای} می توان از {کم ارزش} بکار برد. برای نمونه:{او همیشه در پی سخن های حاشیه ای است} درست تر:{او همیشه در پی سخن های کم ارزش ا ...
پسوندِ {ا} در پارسی کُنونی که کُناکی/فاعلی ساز واژگان است، برگرفته از پسوندِ {اگ/اک} در زبانِ پهلوی است. همین واژه یِ {کُناکی} هم دارای پسوندِ {اک} ...
از آنجا که برایِ {مجذوب}، {شیفته} را داریم، می توان برای همین از {جذب} هم از {شیفتَن} بکار برد. ( دست کم در برخی کاربرد های آن ) بِدرود!
میتوان از واژه "فَرمَنین" به جای "متناقض/نقیض" و "فرمَن/فرمَنِش" به جای "تناقض" به کار برد. در ان و گه لیسی ( انگلیسی ) واژه "paradox" را داریم به ج ...
به جای واژه های "متوسط، مِدیوم" بگوییم "میانه"، به جای واژه های "حداکثر، های" بگوییم "بیشینه" و به جای "حداقل، لُو" بگوییم "کَمینه" این واژگانی که به ...
مثبت از ثبت می آید و بر آهنگ مُفغَل می باشد. مفعل برابر چیزی است که در آفرینه فعل است. پس مثبت برابر چیزی است که در آفرینه ( در اثر ) ثبت است و در ...
من دو پیشنهاد دارم: پیشنهاد واژه "دَرآنَیِش" darānayesh به جای واژه "استقرا" و پیشنهاد واژه "بَر آنَیِش" barānayesh: این واژگان هر دو از چهار بخش ساخ ...
مهم به چیز ی می گویند که با ارزش و گرانبها باشد.
برابر های "پاییدن، نگاه داشتن، نگهبانی" برابر های خوبی برای این واژه هستند. ولی شاید بهتر باشد واژه ای کوتاه تر داشته باشیم: در اوستایی واژه ای به ن ...
جهان دارد به فنا می رود، تنها کاری هم که می کنیم این است که بگوییم آه، و همچنان همان کار های پیش را انجام دهیم. در این 20 سال چه شد و چه نشد که این ...