گزینه
/gozine/
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: برگزیده و انتخاب شده، گزیده
برچسب ها: اسم، اسم با گ، اسم دختر، اسم فارسی
لغت نامه دهخدا
به کلبتینم اگر سر جدا کنی چون شمع
نکوبد آهن سرد طمع گزینه من.
خاقانی.
|| گنجینه و مخزن. ( برهان ) ( آنندراج ). گزنه. غزنه. غزنی. غزنین. جزنق ( معرب ) = گنجه. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). || کرباس گنده را نیز گویند که از آن خیمه و سایبان سازند و فقیران و مسکینان جامه کنند. ( برهان ). کرباس سطبر که از آن خیمه و چادر سفری سازند.گزینه. [ گ ُ ن َ / ن ِ ] ( ن مف ) گزیده و برچیده و انتخاب کرده شده باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) :
در دست برد نظم ز دوران گزینه ام
گردون به صد قران ننماید قرینه ام.
مجیرالدین بیلقانی.
|| ( اِ ) ترجمه خاصیت هم هست. ( برهان ) . و رجوع به گزینش و گزینی شود.فرهنگ فارسی
( صفت ) برگزیده انتخاب شده منتخب : در دست برد نظم زدوران گزینه ام گردون بصد قران ننماید قرینه ام . ( مجیر بیلقانی )
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (صفت ) برگزیده، انتخاب شده.
۳. (صفت ) شخص برجسته و والا.
گویش مازنی
مترادف ها
تعویض، ترکه، شلاق، گزینه، کلید برق، سویچ قطع برق وغیره، راه گزین، سویچ برق
گزینه، گزینه انتخاب
گزینه، گزینه انتخاب کننده
پیشنهاد کاربران
انتخاب
حالت