پیشنهادهای محسن نقدی (١,٥٠٧)
ما هم اکنون در پارسی واژه "عدد درست" که همین "عدد صحیح" است را داریم، پس اگر "عدد" را هم پارسی کنیم، میشود "شمار درست". بِدرود!
رقم می تواند برابر عدد یا همان شماره باشد. یا می تواند شمار های یگانه مانند 1 و 3 و 7 را نشان دهد که می توان واژه تک شماره را ساخت. رقم گویش:ragh ...
گزاره=جمله بهره بردن=استفاده کردن در برخی گزاره ها این واژه بیشتر برابر "شیوه، گونه، روش" است، برای نمونه: "به این شکل می توان به برابر این واژه رسی ...
داستان و رخداد از برابر های این واژه هستند.
میتوان از واژه "فَرمَنین" به جای "متناقض/نقیض" و "فرمَن/فرمَنِش" به جای "تناقض" به کار برد. در ان و گه لیسی ( انگلیسی ) واژه "paradox" را داریم به ج ...
از آنجا که {بهبود} را داریم، بگمانم {بِهبودن} را نیز بتوانیم بکار بگیریم {بهبودن}، همچون {بهبود} که کاربرد های گوناگونی دارد، می تواند برابرِ بسیاری ...
به جای {حاضر} بگوییم {آماده}.
پیشنهادِ واژه یِ {تارار}: 1 - تار:نشان دهنده یِ {شبکه} است. 2 - ار:پسوَندِ {نِسبَت/شباهت} است. بدین سان، این واژه ساخته میشود. بِدرود!
آبادان ( خود واژه اش ) ، از دو بخش آباد و ان درست شده است. ان، پسوندی است که به زاب ( =صفت ) ها می چسبد و هنگامی که می چسبد، واژه های که نمایانگر جا ...
{گوختَن} کارواژه ای است به چَمِ {انتشار گاز} با بُنِ کنونیِ {گوخ:اگر ( خ ) را به ( ز ) دگرگون کنید!} و همریشه است با {گاز/Gas}. بهتر است به جایِ {گا ...
تفاوت گویش:tafavot پارسی یا عربی:عربی برابر پارسی:نابرابری، ناهمسانی
واژه گین گین برابر دارای است.
عمق یک چیزی، تراز گودی آن را نشان می دهد. پس می توان واژه گودا را ساخت که خب می توان گودی هم گفت ( سری بزنید به دیدگاه در باره "ا". با جست و جوی آباد ...
به جایِ {میل کردن} بِگوییم {آشامیدن، خوردن}.
نگهبان واژه ای پارسی برابر پاسبان است.
در این دیدگاه میخواهم توان واژه سازی زبان پارسی را به شما نشان دهم: ما از هر دو نام ساده ای که داریم، می توانیم روی کاغذ واژه ای نو بسازیم ( نام های ...
یِک روش بِسیار ساده برای واژه سازی، روشی است بدین شیوه که شما میخواهید از زبان x به زبان y واژه ای را برابر سازی کنید، در اینجا شما یک زبان z در کار ...
نِگاهِ ما به زبان، باید نِگاهی ساختاری باشد. برای ساختَنِ واژگان به جایِ واژگانِ بیگانه ( سَوایِ عربی که ساختارِ هِندواروپایی ندارد ) ، باید به ساخت ...
می توان از {دَرشناساندن} به جایِ {اعلام کردن} و {دَرشناسه} به جایِ {علامت/پروفایل/هر آن چیزی که چیزی را نشان کند} بکار برد. هر دویِ این واژگان از پی ...
ما در پارسی واژگان {واج، وات، واک، واچ، واز} را داریم. این واژگان هَمِگی به روشنی با {voice} در انگلیسی هَمریشه هستند. در زبانِ سانسکریت، واژه یِ { ...
مقابل گویش:mogabel پارسی یا عربی:عربی برابر پارسی:رو به رو، پاد
"مان" در پارسی ریختِ دیگَرِ "مون" است که در "چایمون" نیز بِکار برده شده است. شاید بگویید که "مون" خیلی "خودمونی" و "محاوره ای" است، ولی ما ایرانی ها ...
پیشوند است که در پارسی می توانیم از {چَند} یا گاهی {دو} بِکار بَریم. بِدرود!
می توان گاهی از {سرد و گرم چشیده/سختی روزگار دیده} بکار برد. روی هم رفته می توان از {کارآژموده/آزموده/کارکشته/آزمون داده} بکار برد. بِدرود!
یشنهاد واژه "برگفت" برای واژه "نتیجه گیری، نتیجه گرفتن" و "برگفته" برای"نتیجه" می توانیم واژه "برگفتن" را برابر "بر پایه چیز دیگری گفتن" می باشد که ب ...
ما در پارسی واژگان {واج، وات، واک، واچ، واز} را داریم. این واژگان هَمِگی به روشنی با {voice} در انگلیسی هَمریشه هستند. در زبانِ سانسکریت، واژه یِ { ...
میتوان از واژِگانِ {چیستی، درونمایه، اندرمایه} و واژگانِ درخور پیشنهادی دوستان نیز بهره برد. بِدرود!
درون یا توی یک چیز را داخل آن می گویند. درون را می توان اندروح نیز نوشت. پس برابر های داخل می شوند: درون، اندرون، تو
کارواژه یِ {بروختَن} را به جایِ {آپدیت} داریم. بروختَن ساختار چنینی دارد: 1 - {ب}:پیشوند است به {چَمِ} {به}. 2 - روختَن:کارواژه ای است با بُنِ کنون ...
( گاهی ) می توان به جای {قائم} از {ستونی} نیز بکار برد. ( بنگرید که نه در همه ی گزاره ها، ولی در برخی از آنها می توانیم بدین گونه واژگان ناسره را جای ...
چی، برابر thing در انگلیسی. هر یافتمندی را می توان گفت "چیز".
به گمان {چیز} را بتوان همریشه با {چیست} دانست و آن را بن کنونی کارواژه {چیستن} دانست.
در دانِشِ ریاضی برابر {گزاره، اُسته} میباشد. برای نمونه: گونه گزاره:برای استوانش ( =اثبت ) این گزاره، نیاز است تا از این لِم بکار ببریم. گونه گزاره ...
تک پیشوند هایی که میتوانند نشانگر {کوچک شدن} باشند: 1 - فرو 2 - در/اندر 3 - نِ ( در برخی واژگان می تواند. این را می توانیم با نگاه به کاربرد های این ...
{آموختنی، دریافتنی، اندوختنی}.
می توان در هواشناسی به جایِ {جریان عَمودی/updraft/downdraft} از {مَکِش} به همراه پیشوند های دیگر بهره جست. updraft:زبرمکش downdraft:زیرمکش جریان عمو ...
{رَه. ا. یی} {ره} از {رستن} {ا} پسوند {یی} هم پسوند است که در اینجا نِشان دهنده ی {بودن} است.
نا آشنا.
بررسی ساختار واژگان "گباشتن، گواشتن، گواریدن، گواردن، گبار، گوار، گبارش، گوارش" در زبان پارسی: ما در پارسی، بنواژه "گباشتن" را داریم که در گذر زمان ب ...
پیشنهاد واژه "اَبگارش" برای این واژه: در زبان پهلوی بن واژه ای هست به نام "اَبگارینیدن" . از آنجا که پسوند بن واژه در اینجا برابر "ینیدن" است، پس بن ...
می توان به جای "مشخص" از "نمایان، برجسته" و به جای "مشخص کردن" از "نمودن، نماییدن، برجسته کردن" بهره ببریم. "نِمودن" برابر "نشان دادن" است که خود بر ...
خود را پاره کرده تا بدانیم چرا خشکسالی است ولی در پایان هیچ کاری هم نمی توانیم بکنیم که آن را پایان دهیم. همین است که رنج را بیشتر می کند. پس، به دن ...
{فشردن} و یا {فشرده}.
دیوانگی.
واژه ای به نام "اَبیس" هست، که "اَ" نخست آن برابر "بی" امروزی است. پس این واژه برابر "بی بیس" است که برابر "بی زیان" است. بنابراین زیان=بیس. واژه س ...
پیشنهاد واژه "ویسه" به جای "کیبورد"، پیشنهاد "ویسِش" به جای "تایپ کردن" و پیشنهاد واژه "ویسگَر/ویسا" به جای "تایپیست/تایپر". را ما در پارسی واژه "ن ...
به جایِ {محض} می توان گفت {سَره/بی آمیغ}.
{مانند همیشه، همانند همیشه، چون همیشه، همچون همیشه، سانِ همیشه، همسانِ همیشه، دیسِ همیشه، هَمدیسِ همیشه. . . } از برابر هایِ آن هستند. بِدرود!
کارواژه یِ {کافتَن} با بُنِ کنونیِ {کاو/کاف} را داریم به چَمِ {شکافتن} که واژگانِ {کاوش، کندوکاو} برگرفته از همین هستند. در این باره دگرگونی یِ آوای ...
دشنام از دو بخش "دش" یا همان "دژ" به چم ( =معنی ) "بد، زشت" و "نام" است و برابر "نام بد، نام زشت" است و برابر واژه بیگانه "فحش" است. بدرود!