پیشنهادهای محسن نقدی (١,٥٠٨)
جایگزین کردن و شاید هم دگریدن برابر های آن هستند.
در زبان پهلوی واژه ای داشتیم برابر "اَدَهم" که برابر "نا محرم" بود. از آنجا که "اَ" پیشوندی است برابر "نا"، پس "دَهر" و "محرم" برابر هستند. می توان ...
آنگاه، سپس، در دنباله، پس از این، در این هنگام، از پس برابر های این واژه هستند.
ما در زبانِ اوستایی، واژه یِ {سَوَ:سود، بهره، پاداش. . . } را داشتیم. این واژه به روشنی با {سود} در پیوند است که با دیدنِ {د} در پایانِ آن و ساختاری ...
گریه از بن واژه گریستن می آید و در اینجا "ه" کاربردش چسبیدن به بن کنونی گریستن برای ساختن واژه ای به چم ( =معنی ) گریستن است. پس گریه=گریستن. در بن ...
ما در پارسی واژه "تَک" که همخانواده با "attack" در انگلیسی است و برابر "حمله، یورش" است. همچنین ما در پارسی دو پیشوند "نفی کننده، پاد کننده، ضد کنند ...
شیوه، روش، گونه، دیس، جور برابر های این واژه انگلیسی هستند.
میتوان از واژه "فَرمَنین" به جای "متناقض/نقیض" و "فرمَن/فرمَنِش" به جای "تناقض" به کار برد. در ان و گه لیسی ( انگلیسی ) واژه "paradox" را داریم به ج ...
درود بر همگی. ما در پارسی واژه "ویراستن" را داریم که از پیشوند "وی" و "راستن" ساخته شده است. "راستن" بن واژه ای است که در "آراستن" نیز بِکار برده ش ...
چیزی که اگر نباشد، مغز میخواهد زمین و زمان را به هم بدوزد! بِدرود!
{نظر} از واژه پارسی {نِگَر} گرفته شده است، پس شایسته است به جای {نظریه} بگوییم {نِگَریه}. شاید با ساختار این واژه کنار نیایید، ولی {نِگَریه} از بخش ...
قیمت یک چیز، ارزش و بها و امروزه گرانی چیزی را نشان می دهد. قیمت گویش:gheymat از ریشه:عربی پارسی:ارزش، بها، گرانی
به جای "تحریر" در آهنگ ها، بگوییم "چهچهه" که جا افتاده تر است. شوربختانه فرهنگ ما به ویژه در گذشته ها، اینگونه بوده که واژه های عربی را خیلی دانشوارا ...
واژه های "ناشناخته، نادانسته، نا آشکار" از برابر های این واژه هستند. میتوان در "ریاضی" به جای این واژه از واژه های "دگرا، ناپایا" بهره برد. بدرود!
جمع کردن یکی چم مهیدن و افزودن را میدهد و دیگری چم گردهم آوردن.
{دِلیر} با واژه اوستایی {دَرش} و {درشی} و {درشنَو} و واژگانِ از این دسته پیوند می یابد. بنگرید که گویش درست آن {دِلیر} است، چنانچه در زبان پارسی میا ...
برابر این واژه، واژه پارسی "رای" می باشد. این واژه بن کنونی بن واژه ( =مصدر ) "رایینیدن" یا "راییدن" است. این دو بن واژه برابر "نظم دادن، ترتیب دادن ...
با بررسی واژگانی همچون {زِنده، زندگی، زندگانی} در می یابیم که {زِند} بنِ گذشته یک کارواژه است، پس آن کارواژه باید {زِندَن} باشد با بن کنونی {زِن/زَن} ...
شعر برابر "سروده" می باشد و از "سرودن" می آید. می توان واژه "سرایا" را نیز به جای "شاعر" به کار برد. "سرایا" از دو بخش "سرای" که بن کنونی "سرودن" اس ...
این ریشه شناسی درباره واژگان {ساییدن/سای/سوهان. . . } است: ریشه هِندواروپایی {اَک} را داشتیم که سپس همین ریشه به {کِی/کُی} دگرگون شد و این ریشه ها بر ...
نمی دانم چرا این استان های {گیلان و مازندران} این اندازه سرسبز هستند ولی اگر از یک کوهی گذر کنیم به کویر می رسیم. ایران کشورشگفت انگیزی است. بِدرو ...
برابرِ پارسیِ آن {نِگَریک} است که برگرفته از {نِگَر} پسوندِ {یک} است. بِدرود!
دیگر خود می دانید که برابر پارسی آن چیست ارزشمند است، درست گفتن، و پارسی نوشتن. به نیکی یاد می شود
اختیار پارسی یا عربی:عربی برابر پارسی:آزادی گزینش، آزادی
مصنوعی=مصنوع ی مصنوع بر آهنگ مفعول و دارای ریشه صنع است. مفعول، چیزی است که فعل بر آن انجام شده است. پس مصنوع چیزی است که صنع=ساختن بر آن انجام شده، ...
ریشه می پذیرد از/پیوند می یابد با {کافتن/کاو/کاویدن/شکفتن/شکاف/شکاو/شکافتن. . . } در پارسی.
چرا برای پرسیدن چیزی به کار می رود. چرا در پهلوی به شیوه چیمرای بوده است. چیم برابر دلیل و علت است و رای هم برابر برای و به سبب است. آشکار است که ...
برای خودِ {تقسیم}، میتوان از واژه {پاس} نیز بهره برد، چرا که می دانیم که هِنگامی که می گوییم {پاسی از شب گذشته بود} در اینجا {پاس} به چَمِ {بخش} بوده ...
ما هم اکنون {افراز} را به جایِ {تقسیم/تفکیک} داریم و شایسته است از این واژه و واژه های پیشنهادی دوستان بهره برد. بِدرود!
از هر بن واژه ( =مصدر ) می توانیم یک پسوند بسازیم. تنها کاری که باید بکنیم این است که بن کنونی ( =بن مضارع ) آن را پیدا کنیم. سپس آن را به هر واژه ...
از واژه "وَند" واژگان دیگری همچون "پیوند، آوند، پسوند، پیشوند" ساخته شده اند. میتوانیم از همین واژه، "وَندِش" را نوبسازیم. پس واژگان "پیوندش، آوندش، ...
به جای {صادق} شایسته است بگوییم {راستگو} یا گاهی {راستگویانه، درست}. برای نمونه در گزاره {دوست من یک آدمِ صادق است}، {صادق} برابر {راستگو } است. و ...
چه واژگانی داریم؟ هم ( پیشنهادِ کاربرِ گرامیِ /مهدی کشاورز ) و {مَت=هَم} چه پسوند هایی داریم؟ ار/مان/اده/یده/اد چه واژگانی ساخته میشوند؟ همار/هممان ( ...
برابر پارسی "موتور" می باشد. بدرود!
بگمانم {خیزآب} برابرِ {موجِ آب} است و خود واژه ی {موج} دارای چمِ دیگری است. می توان از {خیزه، خَم}بکار برد. بِدرود!
تکرار یا برای دوباره رخ دادن بکارگیری می شود یا دوباره گویی
ما در پارسی کارواژه یِ {واختَن} را به چَمِ {گفتن، صحبت کردن} داریم با بُنِ کنونیِ {واز}. ما در اوستایی پیشوندِ {بی} را به چَمِ {دو} داریم که برای آن ...
گذشتن، سپری شدن.
می توان از "گرا، باور" به جای پسوند "یست، ist" و از "گرایی، باوری" به جای "یسم، ism" بکار برد. برای نمونه: تِئیسم=خداباوری تِئیست=خداباور آتِئیسم=خد ...
می توان به جای واژه "بَعد" از "پس" بهره برد. برای نمونه: نادرست:او پیآمد کارهایش را 5 سال بعد دید. درست تر:او پیآمد کارهایش را 5 سال پس دید. "بُعد" ...
{باژاک، باژینه}.
اصالت برابر ریشه داشتن است.
به راستی بهترین برابر برای این واژه بیگانه است.
ابتدای یک چیز، آغازش را نشان می دهد و ابتدا می تواند نخست هم باشد ابتدا پارسی یا عربی:عربی برابر پارسی:آغاز، نسخت
بهترین برابر پارسی برای این واژه خِرَد است. "هوش" نیز می تواند جایگزینی باشد. ولی می توانید از هر دو بهره ببرید و هیچ کدام بد نیستند. نیاز است گف ...
جریمه به چیزی می گویند که در ازای کاری که کردید باید بدهید. آشکار است که واژه "تاوان" بهترین برابر برای این واژه است.
چرا دیگر {اَبر} ها نمی بارند؟ چرا؟ بِدرود!
ما در زبان پارسی بن واژه های "آراستن، آراییدن، پیراستن، پیراییدن" را داریم که همگی از بن واژه "راستن" با بن کنونی "رای" می آیند. "راییدن" نیز از همین ...
پیشنهاد واژه "پسآمَد" به جای "معلول" و "نِیآمد" به جای "علت". "نی" ریخت کهن تر پیشوند "نِ" است برابر "پایین، به پایین عقب، پیش" می باشد. می توانید ...