پیشنهاد‌های محسن نقدی (١,٥٢٠)

بازدید
٣,٥٤٦
تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پژوهیدن در زبان پهلوی {ویزوستن/ویزوهیدن} بوده است. دارای پیشوند {وی} بوده است که سپس به ریخت {ب} در آمده و سپس به ریخت {پ} در آمده است. {زوستن/زوهی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

{جَویدن} یا {جوییدن} ( joyidan ) ریشه پارسی دارد. که به روشنی با {chew} در انگلیسی همریشه است. در رویه ی 226 از etymological dictionary of the iran ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه "نظر" در عربی خود برگرفته از "نِگر" پارسی است و میتوان در همه نمونه ها از این "نِگر" به جای "نظر" بکار ببریم: نظر:نگر به نظر رسیدن:به نگر رسیدن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در اوستایی، واژه ای داشتیم به نامِ {هَچ}. 1 - چه دگرگونی های آوایی ای میتوانیم بر آن بِکار بَست؟ دگرگونی آوای {چ/ش}. پس واژه {هَش} ساخته میشود. /بن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

افزون بر {خَشار} و پیشنهادهایِ دوستان، میتوان از {پاسوَرد} به جای {پاسوُرد} بکار برد. برابرِ {پَس} در پارسی واژه {پاس} است و {وُرد} هم در اوستایی به ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

می توان از {برپا کردن. ساختن. فراهم کردن} بکار برد. بِدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

می توان واژه "راینما" را برای این واژه پیشنهاد داد. از دو بخش "رای" و "نما" ساخته شده است. "رای" که برابر "نظم، ترتیب، هماهنگی" است که از بن واژه ( ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه "نطق" در عربی برابر "گویایی" میباشد و واژگان "ناطق" و "منطق" نیز از همین "گویایی" برگرفته شده اند. پس بیایید برای "منطق" و "ناطق" در پارسی واژه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بزرگراه خوب نیست، باید از کوچه ها به خواسته خویش برسیم. بِدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

می توان به جای "مشخص" از "نمایان، برجسته" و به جای "مشخص کردن" از "نمودن، نماییدن، برجسته کردن" بهره ببریم. "نِمودن" برابر "نشان دادن" است که خود بر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برگرفته از {سَنگیدن} است که خود برگرفته از {سَنگ} است. از آنجا که در گذشته {وزن کردن، ارزیابی} بیشتر با {سَنگ} بوده است، کارواژه یِ {سنگیدن} ساخته ش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بررسیِ واژگانِ {سَنج، سنجه، سَختَن، سَنگ. . . . }: ما ریشه یِ {هَچَنگَ/هَچَنَه} را در اوستاییِ کُهَن داشتیم به چَمِ {سنگ، وزن ( جرم ) } که سپس به ریخ ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هنگامی که با {shrink/انقباض} سر و کار داریم، پیشوند های زیر به یاد می آیند: 1 - دَر/اندر 2 - فرو 3 - گُ/وی ( پاد کنندگی ) آن کارواژه ای که باید در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از واژه "وَند" واژگان دیگری همچون "پیوند، آوند، پسوند، پیشوند" ساخته شده اند. میتوانیم از همین واژه، "وَندِش" را نوبسازیم. پس واژگان "پیوندش، آوندش، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"دگریدن" از دو بخش "دگر" و "یدن" ساخته شده است و برابر "دگر شدن، تغییر یافتن، تحول" است. بدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ما در اوستایی {زَر} را به چَمِ {مسن شدند، سالخورده شدن} داریم که کُنیکی ( مفعولی ) - گذشته آن واژه {زَرتَ} است. پس کارواژه {زَرتَن} ساخته میشود به چ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

می توان از دو پیشوندِ {دُژ/کژ} بهره برد. برای نِمونه، {دژبرداشت/کژدریافت/کژبرداشت} از برابر های این واژه هستند. بِدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اگر خواستم روزی نام دیگری برای خود بگذارم، می گذارم {کژداشت:سو تفاهم}. گمان می کردم که تنها در زندگی {کژداشت:سو تفاهم} برای من رخ می دهد، ولی پی برد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در پارسی پهلوی پزشک به شیوه بیزِشک بکارگرفته می شد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

راهنمای واژگان کمتر شنیده شده: زاب=صفت بن واژه=مصدر، همانند خواندن، شنیدن کنشگر=کننده، فاعل زاب های کنشگر=صفت های فاعلی گرایا، گراینده برابر های ای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برابر پارسی "انحراف، خطا، اشتباه کردن" میباشد و به جای اینها از این واژه باید بکار ببریم. بِدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بهره مند، بهره ور از برابر های این واژه هستند. پسوند" ور" برابر پسوند "مند" است و هر دو دارندگی را نشان می دهند. درود!

پیشنهاد
٠

از واژه "وَند" واژگان دیگری همچون "پیوند، آوند، پسوند، پیشوند" ساخته شده اند. میتوانیم از همین واژه، "وَندِش" را نوبسازیم. پس واژگان "پیوندش، آوندش، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ما در پارسی کارواژه یِ {واختَن} را به چَمِ {گفتن، صحبت کردن} داریم با بُنِ کنونیِ {واز}. ما در اوستایی پیشوندِ {بی} را به چَمِ {دو} داریم که برای آن ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بشکن بشکنه بشکن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اگر دو گزاره A و B را داشته باشیم و به این گونه باشد که: 1 - اگر A درست باشد، آنگاه B درست است 2 - اگر A نادرست باشد، آنگاه B نادرست است. به این دو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یادِ چه گاری؟ بِدرود!

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همه چیز در جهان، می خواهد شما را خشمگین کند، شما را آشفته کند، شما را اندوهگین کند، گور بابای این جهان. سودِ جهان را آنها بردند که ستم کردند و به ست ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به جای "جواب دادن" می توان "از کار کردن" نیز بهره برد. برای نمونه: نادرست:"این روش جواب نمیده" درست:"این روش کار نمیکنه" بدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه "نظر" در عربی خود برگرفته از "نِگر" پارسی است و میتوان در همه نمونه ها از این "نِگر" به جای "نظر" بکار ببریم: نظر:نگر به نظر رسیدن:به نگر رسیدن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیشنهاد واژه "نِشُد" به جای واژه "عمیق شدن در چیزی" و چیزهای همسان با آن و همچنین دانش و واژه "فلسفه" واژه "نِشد" از دو بخش "نِ" برابر "پایین، به پا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سوبر برابر سوبر است! همان ایموجی دو تا چشم و دهن خطی بهترین نمونه است گاهی نیز برابر کسی که مست نیست می باشد. بدرود!

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ما واژگان {کیهان/گیهان/جهان} را داریم که همگی برگرفته از ریشه {گَئیثَ} در اوستا به چم {جهان، موجودات جهان، زیست، طبیعت} هستند. {گَئیثَ} را اگر بخواه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بخش کردن برابر پارسی ساده و درخور این واژه است. در زبان پهلوی، بن واژه بَختَن هست که با بخت که برابر "سرنوشت، بهره، سهم" است می باشد و پیوند ( =رابط ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هنگامی که با {تجدید، تکرار} کار داریم می توانیم از پیشوند {وا} بکار ببریم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میتوان از واژه "پیوست" به جای "ادامه" که واژه ای تازی است بِکار برد. برای نمونه: نادرست:او در ادامه به آنجا رفت و سپس یک بستنی خرید. درست تر:او در پ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برابر پارسی "انفجار، منفجر شدن" است. بدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیشنهاد واژه "روبش" به جای "تَعَجُب"، واژه "روبا" به جای "مُتَعَجِب"، واژه "روبان" به جای "عجیب، تعجب بر انگیز" و "روب" به جای "عَجَب". ما در زبان ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بکار بردن واژه "گویی، گویا، که اینچنین، که اینسان، که گویا، اِنگار، آهان، هان" به جای "که اینطور، عَجَب، اُ، جالب است، جِدی؟" بِدرود

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

می توان به جایِ {حاوی بودن}، گفت {اندر داشتن، در بر گرفتن}.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بررسی ساده واژگان "نِوِشتن، نگاشتن" و واژه سازی از آنها. "نوشتن" دارای پیشوند "نِ" می باشد که برابر "به پایین" می باشد. با نگرش ( =توجه ) به مینه ( ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیدگاهِ شماره یِ 2: همانند هر بار، بارِ پیش، داده هایِ نادرست به شما دادم. پسوندِ {و} خود پسوندی {کناکی/فاعلی} بوده است و در گذشته به ریختِ {وک} بود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خود واژه "صورت" برابر چهره، رخ است. صورت به این شیوه ها هم بکارگرفته می شود: در این صورت به این صورت در هر دو شیوه، صورت برابر "گونه، گون، سان، شی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پوچ، توخالی، بی درونمایه از برابر های آن هستند. بدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معتبر را می توان شناخته شده چیمید. چیزی که معتبر باشد راستین است پس شاید بتوان راستین هم برابر این گرفت. معتبر پارسی یا عربی یا انگلیسی:عربی براب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

راضی برابر خشنود می باشد.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیشنهاد:{بَرآشکاره} به جایِ {ظاهر}. {بَر}/{آشکار}/{ه} ( ساختار ) بِدرود!

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در دیدگاهِ پیشین از {ساشته} از {ساشتن} بکار برده شد. نیاز است گفته شود که، ما {شار} را که کارواژه یِ {شاریدن} را دارد، داریم. این واژه با {شُر/سُر/س ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ساختار این واژه اینگونه است: پهن ا وَر "وَر" پسوندی است که برابر "دار، مَند" می باشد. پس پهناور می شود "پهنا دار". "ا" در "پهنا" همانند "درازا"، کار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیشنهاد واژه "برگفت" برای واژه "نتیجه گیری، نتیجه گرفتن" و "برگفته" برای"نتیجه" می توانیم واژه "برگفتن" را برابر "بر پایه چیز دیگری گفتن" می باشد که ...