پیشنهادهای محسن نقدی (١,٥٢٠)
پژوهیدن در زبان پهلوی {ویزوستن/ویزوهیدن} بوده است. دارای پیشوند {وی} بوده است که سپس به ریخت {ب} در آمده و سپس به ریخت {پ} در آمده است. {زوستن/زوهی ...
{جَویدن} یا {جوییدن} ( joyidan ) ریشه پارسی دارد. که به روشنی با {chew} در انگلیسی همریشه است. در رویه ی 226 از etymological dictionary of the iran ...
واژه "نظر" در عربی خود برگرفته از "نِگر" پارسی است و میتوان در همه نمونه ها از این "نِگر" به جای "نظر" بکار ببریم: نظر:نگر به نظر رسیدن:به نگر رسیدن ...
در اوستایی، واژه ای داشتیم به نامِ {هَچ}. 1 - چه دگرگونی های آوایی ای میتوانیم بر آن بِکار بَست؟ دگرگونی آوای {چ/ش}. پس واژه {هَش} ساخته میشود. /بن ...
افزون بر {خَشار} و پیشنهادهایِ دوستان، میتوان از {پاسوَرد} به جای {پاسوُرد} بکار برد. برابرِ {پَس} در پارسی واژه {پاس} است و {وُرد} هم در اوستایی به ...
می توان از {برپا کردن. ساختن. فراهم کردن} بکار برد. بِدرود!
می توان واژه "راینما" را برای این واژه پیشنهاد داد. از دو بخش "رای" و "نما" ساخته شده است. "رای" که برابر "نظم، ترتیب، هماهنگی" است که از بن واژه ( ...
واژه "نطق" در عربی برابر "گویایی" میباشد و واژگان "ناطق" و "منطق" نیز از همین "گویایی" برگرفته شده اند. پس بیایید برای "منطق" و "ناطق" در پارسی واژه ...
بزرگراه خوب نیست، باید از کوچه ها به خواسته خویش برسیم. بِدرود!
می توان به جای "مشخص" از "نمایان، برجسته" و به جای "مشخص کردن" از "نمودن، نماییدن، برجسته کردن" بهره ببریم. "نِمودن" برابر "نشان دادن" است که خود بر ...
برگرفته از {سَنگیدن} است که خود برگرفته از {سَنگ} است. از آنجا که در گذشته {وزن کردن، ارزیابی} بیشتر با {سَنگ} بوده است، کارواژه یِ {سنگیدن} ساخته ش ...
بررسیِ واژگانِ {سَنج، سنجه، سَختَن، سَنگ. . . . }: ما ریشه یِ {هَچَنگَ/هَچَنَه} را در اوستاییِ کُهَن داشتیم به چَمِ {سنگ، وزن ( جرم ) } که سپس به ریخ ...
هنگامی که با {shrink/انقباض} سر و کار داریم، پیشوند های زیر به یاد می آیند: 1 - دَر/اندر 2 - فرو 3 - گُ/وی ( پاد کنندگی ) آن کارواژه ای که باید در ...
از واژه "وَند" واژگان دیگری همچون "پیوند، آوند، پسوند، پیشوند" ساخته شده اند. میتوانیم از همین واژه، "وَندِش" را نوبسازیم. پس واژگان "پیوندش، آوندش، ...
"دگریدن" از دو بخش "دگر" و "یدن" ساخته شده است و برابر "دگر شدن، تغییر یافتن، تحول" است. بدرود!
ما در اوستایی {زَر} را به چَمِ {مسن شدند، سالخورده شدن} داریم که کُنیکی ( مفعولی ) - گذشته آن واژه {زَرتَ} است. پس کارواژه {زَرتَن} ساخته میشود به چ ...
می توان از دو پیشوندِ {دُژ/کژ} بهره برد. برای نِمونه، {دژبرداشت/کژدریافت/کژبرداشت} از برابر های این واژه هستند. بِدرود!
اگر خواستم روزی نام دیگری برای خود بگذارم، می گذارم {کژداشت:سو تفاهم}. گمان می کردم که تنها در زندگی {کژداشت:سو تفاهم} برای من رخ می دهد، ولی پی برد ...
در پارسی پهلوی پزشک به شیوه بیزِشک بکارگرفته می شد.
راهنمای واژگان کمتر شنیده شده: زاب=صفت بن واژه=مصدر، همانند خواندن، شنیدن کنشگر=کننده، فاعل زاب های کنشگر=صفت های فاعلی گرایا، گراینده برابر های ای ...
برابر پارسی "انحراف، خطا، اشتباه کردن" میباشد و به جای اینها از این واژه باید بکار ببریم. بِدرود!
بهره مند، بهره ور از برابر های این واژه هستند. پسوند" ور" برابر پسوند "مند" است و هر دو دارندگی را نشان می دهند. درود!
از واژه "وَند" واژگان دیگری همچون "پیوند، آوند، پسوند، پیشوند" ساخته شده اند. میتوانیم از همین واژه، "وَندِش" را نوبسازیم. پس واژگان "پیوندش، آوندش، ...
ما در پارسی کارواژه یِ {واختَن} را به چَمِ {گفتن، صحبت کردن} داریم با بُنِ کنونیِ {واز}. ما در اوستایی پیشوندِ {بی} را به چَمِ {دو} داریم که برای آن ...
بشکن بشکنه بشکن
اگر دو گزاره A و B را داشته باشیم و به این گونه باشد که: 1 - اگر A درست باشد، آنگاه B درست است 2 - اگر A نادرست باشد، آنگاه B نادرست است. به این دو ...
یادِ چه گاری؟ بِدرود!
همه چیز در جهان، می خواهد شما را خشمگین کند، شما را آشفته کند، شما را اندوهگین کند، گور بابای این جهان. سودِ جهان را آنها بردند که ستم کردند و به ست ...
به جای "جواب دادن" می توان "از کار کردن" نیز بهره برد. برای نمونه: نادرست:"این روش جواب نمیده" درست:"این روش کار نمیکنه" بدرود!
واژه "نظر" در عربی خود برگرفته از "نِگر" پارسی است و میتوان در همه نمونه ها از این "نِگر" به جای "نظر" بکار ببریم: نظر:نگر به نظر رسیدن:به نگر رسیدن ...
پیشنهاد واژه "نِشُد" به جای واژه "عمیق شدن در چیزی" و چیزهای همسان با آن و همچنین دانش و واژه "فلسفه" واژه "نِشد" از دو بخش "نِ" برابر "پایین، به پا ...
سوبر برابر سوبر است! همان ایموجی دو تا چشم و دهن خطی بهترین نمونه است گاهی نیز برابر کسی که مست نیست می باشد. بدرود!
ما واژگان {کیهان/گیهان/جهان} را داریم که همگی برگرفته از ریشه {گَئیثَ} در اوستا به چم {جهان، موجودات جهان، زیست، طبیعت} هستند. {گَئیثَ} را اگر بخواه ...
بخش کردن برابر پارسی ساده و درخور این واژه است. در زبان پهلوی، بن واژه بَختَن هست که با بخت که برابر "سرنوشت، بهره، سهم" است می باشد و پیوند ( =رابط ...
هنگامی که با {تجدید، تکرار} کار داریم می توانیم از پیشوند {وا} بکار ببریم
میتوان از واژه "پیوست" به جای "ادامه" که واژه ای تازی است بِکار برد. برای نمونه: نادرست:او در ادامه به آنجا رفت و سپس یک بستنی خرید. درست تر:او در پ ...
برابر پارسی "انفجار، منفجر شدن" است. بدرود!
پیشنهاد واژه "روبش" به جای "تَعَجُب"، واژه "روبا" به جای "مُتَعَجِب"، واژه "روبان" به جای "عجیب، تعجب بر انگیز" و "روب" به جای "عَجَب". ما در زبان ا ...
بکار بردن واژه "گویی، گویا، که اینچنین، که اینسان، که گویا، اِنگار، آهان، هان" به جای "که اینطور، عَجَب، اُ، جالب است، جِدی؟" بِدرود
می توان به جایِ {حاوی بودن}، گفت {اندر داشتن، در بر گرفتن}.
بررسی ساده واژگان "نِوِشتن، نگاشتن" و واژه سازی از آنها. "نوشتن" دارای پیشوند "نِ" می باشد که برابر "به پایین" می باشد. با نگرش ( =توجه ) به مینه ( ...
دیدگاهِ شماره یِ 2: همانند هر بار، بارِ پیش، داده هایِ نادرست به شما دادم. پسوندِ {و} خود پسوندی {کناکی/فاعلی} بوده است و در گذشته به ریختِ {وک} بود ...
خود واژه "صورت" برابر چهره، رخ است. صورت به این شیوه ها هم بکارگرفته می شود: در این صورت به این صورت در هر دو شیوه، صورت برابر "گونه، گون، سان، شی ...
پوچ، توخالی، بی درونمایه از برابر های آن هستند. بدرود!
معتبر را می توان شناخته شده چیمید. چیزی که معتبر باشد راستین است پس شاید بتوان راستین هم برابر این گرفت. معتبر پارسی یا عربی یا انگلیسی:عربی براب ...
راضی برابر خشنود می باشد.
پیشنهاد:{بَرآشکاره} به جایِ {ظاهر}. {بَر}/{آشکار}/{ه} ( ساختار ) بِدرود!
در دیدگاهِ پیشین از {ساشته} از {ساشتن} بکار برده شد. نیاز است گفته شود که، ما {شار} را که کارواژه یِ {شاریدن} را دارد، داریم. این واژه با {شُر/سُر/س ...
ساختار این واژه اینگونه است: پهن ا وَر "وَر" پسوندی است که برابر "دار، مَند" می باشد. پس پهناور می شود "پهنا دار". "ا" در "پهنا" همانند "درازا"، کار ...
پیشنهاد واژه "برگفت" برای واژه "نتیجه گیری، نتیجه گرفتن" و "برگفته" برای"نتیجه" می توانیم واژه "برگفتن" را برابر "بر پایه چیز دیگری گفتن" می باشد که ...