پیشنهاد‌های محسن نقدی (١,٥٠٧)

بازدید
٢,٢٠٦
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیدگاه شماره 2: در زبان پهلوی واژه "دید" را داشتیم برابر "دوباره" که واژه "دُوُم" نیز به شیوه "دیدُم" بود. اگر از همین واژه بهره ببریم، واژه "دید شُ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ما واژه یِ {ژونیت} را به جایِ {حالت} داریم که همچون {نِژاد} که از {ژادَن} گرفته شده است و {ژادَن=زادَن}، در اینجا هم {ژونیت=زونیت} که همریشه است با { ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معمولا، چم بیشتر می دهد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برگرفته از {ئِذَ} در اوستایی می باشد. برای نِمونه، واژه {نَئِذَ} را داریم که {نَ} در اینجا به چَمِ {نه} و {ئِذَ} به چَمِ {اینجا} است و این واژه برابر ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در پاسخ به کاربر {پادپان}: درود. ریشه یابی را بخش بخش کردن واژگان نیست. {امیدوار} را همگان می دانند برابر {امید - وار} است، ولی از همان ها بپرس که ری ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سپاس از شما کاربر گرامی {پادپان} و سپاس از کارهای شایسته درخورتان. برداشت نادرستی کردم. و ببخشید. بِدرود!

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میتوان از واژه {هَمگُفت} به جای {نَظرِ جَمعی} بکار برد. {هَمگفت} از پیشوندِ {هَم} که نِشانگرِ {همه}است و {گُفت} که برابر {رای، نگاه، دید، نظر} است س ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اتفاق به چیزی گویند که رخ داده است. پس می توان رخداد را برابر اتفاق گرفت اتفاق گویش:ettefagh پارسی یا عربی یا انگلیسی:عربی برابر پارسی:رخداد، رخداده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در پارسی، ال گونه ای از پسوند است همانگونه که در گودال، چنگال، زغال، گردال. . . می بینیم. بدین شیوه کار می کند: واژه نخستین ال=واژه نو اگر واژه نخست ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

می توان از {ژاد} به همراه پسوندِ نامسازِ {ان} بکار برد و گفت {ژادان}، به جای {طبیعت}. {طبیعی} هم می توان {ژادی} را گفت. شاید بپرسید چرا پیشنهاد ند ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یشنهاد واژه "برگفت" برای واژه "نتیجه گیری، نتیجه گرفتن" و "برگفته" برای"نتیجه" می توانیم واژه "برگفتن" را برابر "بر پایه چیز دیگری گفتن" می باشد که ب ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در پاسخ به پیامِ کاربرِ /عارف طاهری/: گرامی، {انگار} از دو بخشِ {انگ} و {ار} ساخته نشده است، که از {ان} و {گار} ساخته شده است. {گار} هَم که بُنِ کنو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جسم در پارسی برابر تن و بدن است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیشنهاد واژه های "راینما، سامانه، گروه مند" برای واژه جدول. ساختمان هر واژه: 1 - راینما از دو بخش رای نما درست شده است. رای ( بر پایه دیدگاه من زیر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درود برای چندمین بار به کاربر گرامی /فرتاش/. در فرتوری که در دیدگاه پیشین فرستاده شد، میبنیم که در گستره ( =توضیح ) های آن، در بخش "avestan" ، واژه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درود دوباره بر کاربر /فرتاش/ گرامی. گفته های شما بسیار درست است، ما بهتر است که از زبان های ریشه پارسی همانند پهلوی و اوستایی و. . . . برای یافتن ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

متغیر ریشه=غیر آهنگ=متفعل آهنگ متفعل، فعل یا همان ریشه را انجام می دهد و کننده آن است. پس متغیر کار "غیر" را انجام می دهد. پس متغیر به چیزی می گوی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سه بعدی=سه بعد ی بعد پارسی نیست که آن را پارسی می سازیم. برابر بعد می شود سو. با جا دادن این سو به جای بعد، واژه سه سویی ساخته می شود ( هم نگاه ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پَدسوی ( =مخالفِ ) درود در پارسی است. برای پایان دیدار به کار می رود همانگونه که "درود" برای آغاز آن به کار می رود. بدرود! ( این "بدرود!" هایی که ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وطن پرست برابر پارسی:میهن دوست

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به کاربر /دانیال/: شما این "ه" در "سلیطه" را میبنید؟ و میدانید در زبان عَرعَر کردن ( عربی ) این نشانگر مادینه ( =مونث ) بودن این واژه است؟ . . . . . ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درصد=در صد چون در "صد" واج "ص" به کار گرفته شده است پس نوشتارش پارسی نیست و برای پارسی سازی آن "ص" را "س" می گیریم. پس درصد=درسد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیدگاه شماره 2: یشنهاد واژه "پِیشُده" به جای "تحت، تحت تاثیر، در تاثیر". این واژه از دو بخش "پی" و "شده" ساخته شده است. "پی" در اینجا "دنبال بودن، پ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به خصوص برابر پارسی:به ویژه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در پارسی میانه حرکت برابر رواگ بوده است. ولی حرکت در پارسی نو برابر جنبش است. حرکت گویش:harekat پارسی یا عربی یا انگلیسی:عربی پارسی:جنبش، رَواگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیشنهاد واژه "اَگار" برای این واژه. اَگار در زبان پهلوی برابر "ناتوان، از پا افتاده، کسی که نمی تواند فعالیت کند" است و می تواند برابر شایسته ای برا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه ای است پارسی که در زبان پهلوی برابر "dibir" بوده است و به عربی رفته و در آنجا "دبیر" شده است و چون بر آهنگ "فَعیل" عربی بوده است، آنان ریشه "دبر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

امروزه می بینیم که برخی جاها از واژگان انگلیسی بکار برده شده که واژه ی برابرِ پارسی آنها هم هَست و جا افتاده هم هست. برخی زبانِ انگلیسی را گویی می پ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به جای واژه "لحاظ" بگوییم "نگاه، نِگَر، سو" و به جای "لحاظ کردن" بگوییم "در نگاه داشتن، نِگَرِش، در نِگَر داشتن". برای نمونه: نادرست:از این لحاظ این ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساختار این واژه را بررسی می کنیم: 1 - ex:در پارسی ما {آز/ز} را هم ارز این پیشوند داریم. 2 - tract:در پارسی {هَختَن/هَنجیدن} را به جای آن داریم. پس ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همه واژگان {مبنا/مبنی/بانی. . . . } برگرفته از {بُن} پارسی هستند. همه این واژگان نیز برابر {بُن} پارسی هستند و تَنها یک واژه برابر همه اینها اَست. ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آشکار است که {اندیشیدن} از دو بخشِ {ان} و {دیشیدن} ساخته شده است. در اینجا ما برایِ پیشوندِ {ان} چند زانیک ( =حالت ) داریم: 1 - نفی کننده/نیچ کننده ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هدایت کردن برابر پارسی:راهنمایی، راندن، کشاندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیدگاه شماره 3: "سوق" عربی شده "سوگ" در پارسی است که همان "سو" امروزی است. ( "و" در گذشته به شیوه "وگ" بوده است ) پس برابر "سوق دادن" می شود "سو داد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه "عادی" واژه ای پارسی است! ما در زبان اوستایی، واژه "اَتی" را داشتیم که چندین برابر داشته است: 1 - مرکز، میان 2 - کمر 3 - عادی، متوسط، حد متوسط ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بررسی پیشوند "هَن، اَن" در پارسی: ما در اوستایی، پیشوند "هَن" را داشتیم که امروزه به ریختِ "اَن" دِگرگون شده است. برای نمونه، واژه "اَندام" که امروز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با "hey" در انگلیسی همریشه است. واژه "های" را نیز در پارسی داریم که برابر همین "آهای" است. بدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پییشنهاد واژه 2: واژه "صورت" برابر "روی" میباشد. برای نمونه: نادرست:در این صورت درست تر:در این روی نادرست:به این صورت درست تر:به این روی در مَزداهی ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با بررسی واژگانی همچون {زِنده، زندگی، زندگانی} در می یابیم که {زِند} بنِ گذشته یک کارواژه است، پس آن کارواژه باید {زِندَن} باشد با بن کنونی {زِن/زَن} ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برابر "اندیشیدن، مَنیتن" است. ولی در برخی گزاره ها برابر "پنداشتن" نیز هست. برای نمونه: او فکر می کرد که پاسخ پرسش، برابر 32 است. در اینجا "فکر کر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک انگاره ( =نظریه ) می باشد که از یک فرتور ( =عکس ) در "4chan" آغاز شد. در آنجا، این فرتور در زیر، پخش شد و یک کاربر درباره آن، چنین نوشت: "اگر مرا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ما در پارسی واژه "تَک" که همخانواده با "attack" در انگلیسی است و برابر "حمله، یورش" است. همچنین ما در پارسی دو پیشوند "نفی کننده، پاد کننده، ضد کنند ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به همه پانترک ها: در اوستایی واژه "پَئیری وار" بوده است که "پَئیری" همانند "پَئیتی" که به "پَت" دگرگون شد، به "پَر" و "پَرا" دگرگون شد و سپس به "پیرا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

می توان از پسوند "ا" بهره ببریم. پسوند ا همانگونه که در گرما، دما، درازا. . . دیده می شود، تراز آن چیز پیش از خودش را نشان می دهد. ما می خواهیم واژه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

در پاسخ به کاربر /عطار، محمد علی/: "وادی" را اگر در "گوگل ترنسلیت" هم بزنید، به پارسی میشود دره. ولی اگر فرتور ( =عکس ) های زیرش را نگاه کنید، میبین ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

کاربر بسیار گرامی /بهرام/ پیشنهاد بسیار خوبی برگرفته از نمونه های زبان انگلیسی آوردند. من هم برگرفته از مونه ( =ایده ) ایشان به این شیوه کار کردم: و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

در پارسی پهلوی به شیوه وَچه بوده است و یکی از واژگان پارسی است که در آن واجی به همراه تشدید خوانده می شود.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

{ا} یا هَمان {تنوین} در زبان عربی، که در پارسی هم به شیوه یِ نادرست با برخی واژگان پارسی می آید ( برای نمونه "خواهشا" ) اگر پس از واژه ای {ا}/تنوین ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

برگرفته از کارواژه یِ {پایستن} با بُنِ کنونیِ {پای}، واژه {پایار} را می سازیم که از {پای} به همراهِ پسوندِ {ار} ساخته شده است. نمونه: - اثبات این د ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

مخالف برابر پاد و برابر و ناهمراه می است. امروزه مخالف بیشتر کسی را می گویند که با ما هم رای و هم باور نیست. پس مخالف می تواند ناهمرای هم باشد. ...