پیشنهاد‌های محسن نقدی (١,٥٢٦)

بازدید
١,٧٢٨
تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خود واژه "صورت" برابر چهره، رخ است. صورت به این شیوه ها هم بکارگرفته می شود: در این صورت به این صورت در هر دو شیوه، صورت برابر "گونه، گون، سان، شی ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیدگاه شماره 2: این واژه با "by" در انگلیسی و "bei" در آلمانی از یک خانواده است. بدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معتبر را می توان شناخته شده چیمید. چیزی که معتبر باشد راستین است پس شاید بتوان راستین هم برابر این گرفت. معتبر پارسی یا عربی یا انگلیسی:عربی براب ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افزون بر پیشنهاد هایِ دوستان، میتوان از {کارشناسیک/کاریک/کارانه؟!} بهره برد. بِدرود!

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه "افزون، افزود" می توانند برابر های شایسته ای برای این واژه باشند: درضمن=در افزون، در افزود ضمن اینکه=افزودِ اینکه، افزونِ اینکه گرچه می توان گز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تشکر برابر پارسی:سپاسگزاری

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"مایه ی، پایان میابد به" از برابر های این واژه هستند. بِدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برابر پارسی وطن=میهن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیشنهاد واژه "نِشُد" به جای واژه "عمیق شدن در چیزی" و چیزهای همسان با آن و همچنین دانش و واژه "فلسفه" واژه "نِشد" از دو بخش "نِ" برابر "پایین، به پا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هَمریشه با {بَند} در پارسی است. از این روی هِنگامِ برابر سازی/برابر یابی برایِ واژگانی که این واژه را دارند، می توان از {بَند} یا پِی ساشته ( مشتق ) ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خرگوش=خر گوش در پارسی، پیشوند خر به چم ( =معنی ) بزرگ می باشد. پس خرگوش می شود بزرگ گوش، چیزی که گوش هایش بزرگ باشد. در دیگر جانداران همچون خرچن ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ای خرگوش. بِدرود!

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در دیدگاهِ پیشین از {ساشته} از {ساشتن} بکار برده شد. نیاز است گفته شود که، ما {شار} را که کارواژه یِ {شاریدن} را دارد، داریم. این واژه با {شُر/سُر/س ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساختار این واژه اینگونه است: پهن ا وَر "وَر" پسوندی است که برابر "دار، مَند" می باشد. پس پهناور می شود "پهنا دار". "ا" در "پهنا" همانند "درازا"، کار ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

{جَستَن} با ریخت دیگر {جهیدن} با بن کنونی {جَه} با نام ستاک {جهش}. بِدرود!

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

می توان به جای "مشخص" از "نمایان، برجسته" و به جای "مشخص کردن" از "نمودن، نماییدن، برجسته کردن" بهره ببریم. "نِمودن" برابر "نشان دادن" است که خود بر ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرتغال واژه ای پارسی است که برابر یک میوه نارنگی رنگ است و همچنین، نام یک کشور نیز هست. این واژه، پارسی است و به عربی ریختِ "برتقال" رفته است. بِد ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیشنهاد واژه "برگفت" برای واژه "نتیجه گیری، نتیجه گرفتن" و "برگفته" برای"نتیجه" می توانیم واژه "برگفتن" را برابر "بر پایه چیز دیگری گفتن" می باشد که ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رقم خوردن برابر پارسی:رخ دادن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیدگاه شماره 2: چاییدن از "چیاه" در زبان اوستایی می آید که برابر "یخ زدن" می باشد می آید. در گذشته "چاییدن" به شیوه "چاهیدن" و از همین "چیاه" آمده اس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

راضی برابر خشنود می باشد.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیشنهاد:{بَرآشکاره} به جایِ {ظاهر}. {بَر}/{آشکار}/{ه} ( ساختار ) بِدرود!

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ی در بسیاری از واژگان به کار گرفته می شود. شیوه آن در پارسی میانه - پهلوی یگ یا یک بوده که آن را امروزه در تاریک، نزدیک می بینیم. برای نمونه واژه ز ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

می توان از {خیز. پیچ. چین. خم} به جایِ {موج. wave} بکار برد. بِدرود!

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ما در پارسی واژه یِ {هان/کان} را داریم به چَمِ {منبع، سرچشمه، مرجع}. پس میتوان به جایِ {ناشی از، نِشات گرفته از} گُفت {هانمَند از، هانیک از}. بِدر ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیدگاه شماره 2: همانگونه که کاربر /علی باقری/ نِشانِش کَرد، "بِدرود" در گذشته "پدرود" بوده است. دو شیوه برای ساختار این واژه میباشد: 1 - پیشوندِ "پ" ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آیا می دانید چرا بُنِ کنونیِ {فروختَن}، {فروز} نیست؟ در گُذَشته، {فروش}، به ریختِ {فروچ} بوده است. در اینجا به جایِ دگرگونی {چ به ز}، با دگرگونی {چ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه پادسوینیدن را پیشنهاد می کنم. چرایی: پادسوینیدن=پادسو ی نیدن این "ی" که در میان آمده، برای گویش آسان تر است و کاری در واژه نمی کند پس آن را از ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در این صورت، گزاره ای می باشد که بیشتر برای پیامد یک چیزی بکارگیری می شود. از برای این، اگر اینگونه باشد، بدین روی برابر های در این صورت هستند ( بس ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برابر آن "پاییدن" است که برابر "مواظبت کردن، نگاه کردن، نظاره کردن" است. بدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

این واژه از کاربر /فرتاش/ شناخته شده است. ساختار این واژه به این شیوه است: ترا دیسیدن خود دیسیدن برابر شکل دادن است. ترا هم برابر "از این سو به آن سو ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساختار آن بدین شیوه است: "گسل" ( بن کنونی گسیختن ) و "ِش" ( در آفرینش، سازش، پایش. . . . میبینیم ) واژه هایی که بدین شیوه ساخته می شوند برابر خود بن ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همانگونه که میدانید "یوشیج" از دو بخش "یوش" و "یج" ساخته شده است. در زبان پهلوی، "ی" در پایان واژه ها به شیوه "یگ" بوده است. برای نمونه در آن زبان ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چاره اندیشی، راه گشایی برابر ها می باشند

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شایسته است به جای {مَتن} عربی، از واژه {مَتار} پارسی بِکار ببریم. واژه {مَئیتی} را در اوستایی داشتیم به چَمِ {اندیشه} که امروزه، همچون {پَئیری} که ب ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انگار، گویا، گویی، به نگر، به نگاه از برابر های این گزاره هستند.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مونسون تابستانی به بارشی هایی میگویند که برای دمای نابرابر خشکی و اقیانوس ها ( خشکی ها گرمتر ) درست میشود. خشکی ها که گرمتر شوند، یک کم فشار بر آنها ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به جای "جواب دادن" می توان "از کار کردن" نیز بهره برد. برای نمونه: نادرست:"این روش جواب نمیده" درست:"این روش کار نمیکنه" بدرود!

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه "نظر" در عربی خود برگرفته از "نِگر" پارسی است و میتوان در همه نمونه ها از این "نِگر" به جای "نظر" بکار ببریم: نظر:نگر به نظر رسیدن:به نگر رسیدن ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیشنهاد واژه "نِشُد" به جای واژه "عمیق شدن در چیزی" و چیزهای همسان با آن و همچنین دانش و واژه "فلسفه" واژه "نِشد" از دو بخش "نِ" برابر "پایین، به پا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سوبر برابر سوبر است! همان ایموجی دو تا چشم و دهن خطی بهترین نمونه است گاهی نیز برابر کسی که مست نیست می باشد. بدرود!

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یادِ چه گاری؟ بِدرود!

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همه چیز در جهان، می خواهد شما را خشمگین کند، شما را آشفته کند، شما را اندوهگین کند، گور بابای این جهان. سودِ جهان را آنها بردند که ستم کردند و به ست ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میتوان به جای {خالی} گفت {پوچ، تهی}.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ما واژگان {کیهان/گیهان/جهان} را داریم که همگی برگرفته از ریشه {گَئیثَ} در اوستا به چم {جهان، موجودات جهان، زیست، طبیعت} هستند. {گَئیثَ} را اگر بخواه ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بخش کردن برابر پارسی ساده و درخور این واژه است. در زبان پهلوی، بن واژه بَختَن هست که با بخت که برابر "سرنوشت، بهره، سهم" است می باشد و پیوند ( =رابط ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میتوان از واژه "پیوست" به جای "ادامه" که واژه ای تازی است بِکار برد. برای نمونه: نادرست:او در ادامه به آنجا رفت و سپس یک بستنی خرید. درست تر:او در پ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برابر پارسی "انفجار، منفجر شدن" است. بدرود!

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیشنهاد واژه "روبش" به جای "تَعَجُب"، واژه "روبا" به جای "مُتَعَجِب"، واژه "روبان" به جای "عجیب، تعجب بر انگیز" و "روب" به جای "عَجَب". ما در زبان ا ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بکار بردن واژه "گویی، گویا، که اینچنین، که اینسان، که گویا، اِنگار، آهان، هان" به جای "که اینطور، عَجَب، اُ، جالب است، جِدی؟" بِدرود