پیشنهادهای محسن نقدی (١,٥٠٨)
{زدایش آوایی} برابر {پاک شدن واج/حرف ای در واژه در گذر زمان} است. این پدیده میتواند برای هر آوا/واج/حرف ای رخ دهد. برای نمونه "ه" که رواگمند است. ...
در اوستایی، واژه ای داشتیم به نامِ {هَچ}. 1 - چه دگرگونی های آوایی ای میتوانیم بر آن بِکار بَست؟ دگرگونی آوای {چ/ش}. پس واژه {هَش} ساخته میشود. /بن ...
در اوستایی، واژه ای داشتیم به نامِ {هَچ}. 1 - چه دگرگونی های آوایی ای میتوانیم بر آن بِکار بَست؟ دگرگونی آوای {چ/ش}. پس واژه {هَش} ساخته میشود. /بن ...
ما در اوستایی، پیشوندِ {نیژ} را داشتیم که چَمِ {به بیرون، به سوی بیرون} میدهد و از نِگاه مَن شایسته است از این پیشوند بکار برد. این پیشوند از نِگاه ...
ما در اوستایی، پیشوندِ {نیژ} را داشتیم که چَمِ {به بیرون، به سوی بیرون} میدهد و از نِگاه مَن شایسته است از این پیشوند بکار برد. این پیشوند از نِگاه ...
ما در اوستایی واژه یِ {شیچ} را به چَمِ {ریختن} داشتیم. سپس، در زبان پهلوی و سپس پارسی کنونی، ما {شَنجیدن} را با بُنِ کنونیِ {شَنج} بدست آوردیم. با ...
ما در اوستایی واژه یِ {شیچ} را به چَمِ {ریختن} داشتیم. سپس، در زبان پهلوی و سپس پارسی کنونی، ما {شَنجیدن} را با بُنِ کنونیِ {شَنج} بدست آوردیم. با ...
درود بر کاربر گرامی /دهخدا/. سپاس از شما. اگر سندی یافتم بَنا بر خواسته ی شما، آن را اینجا می گذارم. باز هم سپاسِ فراوان.
ما در اوستایی واژه یِ {شیچ} را به چَمِ {ریختن} داشتیم. سپس، در زبان پهلوی و سپس پارسی کنونی، ما {شَنجیدن} را با بُنِ کنونیِ {شَنج} بدست آوردیم. با ...
ما در اوستایی واژه یِ {شیچ} را به چَمِ {ریختن} داشتیم. سپس، در زبان پهلوی و سپس پارسی کنونی، ما {شَنجیدن} را با بُنِ کنونیِ {شَنج} بدست آوردیم. با ...
ما در اوستایی واژه یِ {شیچ} را به چَمِ {ریختن} داشتیم. سپس، در زبان پهلوی و سپس پارسی کنونی، ما {شَنجیدن} را با بُنِ کنونیِ {شَنج} بدست آوردیم. با ...
ما در اوستایی واژه یِ {شیچ} را به چَمِ {ریختن} داشتیم. سپس، در زبان پهلوی و سپس پارسی کنونی، ما {شَنجیدن} را با بُنِ کنونیِ {شَنج} بدست آوردیم. با ...
به گمانم شاید بتوانیم کارواژه یِ {سِپیتَن} را در پارسی داشته باشیم: در اوستایی ما واژه یِ {اسپی:سپید بودن، پاک شدن} داشتیم و همچنین {سپیت:سپید بودن، ...
ما کارواژه یِ {چَختَن} را داریم با بُنِ کنونیِ {چَنگ} داریم به چَمِ {چنگ زدن}. کارواژه یِ {چَختَن} پایان یافته به نِشانه یِ { - ختَن} است که بن هایِ ...
همانگونه که در فرتور زیر میبینید ما واژه "انگرا" را در اوستایی داشتیم که روشن است با "anger" انگلیسی پیوند دارد. پس ما در زبان اوستایی واژه "انگر" ر ...
ما در پارسی کارواژه یِ {واختَن} را به چَمِ {گفتن، صحبت کردن} داریم با بُنِ کنونیِ {واز}. ما در اوستایی پیشوندِ {بی} را به چَمِ {دو} داریم که برای آن ...
درود بر کاربرِ گرامی /فرتاش/ و سپاس از شما. آن اندازه برای نِوِشتن آن دیدگاه تُند کار کردم که در نیافتم که ما {بی} دیگری ( با ریخت اَبی ) داریم. هم ...
سپاس از شما.
چه زیبا. بِدرود!
می توان به جایِ {پر ارتفاعِ جنبِ حاره} گُفت {پُرافراشتِ بَرِ تَفتان}. برای نِمونه: گزاره:با استقرارِ پر ارتفاعِ جنبِ حاره گرمای هوا افزایش می یابد و ...
بکار بردن از واژگان پارسی به جایِ واژگانِ تازی/عربی: رطوبت:نَم مرطوب:نمناک/نَمیک صاف/آسمان صاف:سره/هوای بی ابر پر ارتفاع:پُراَفراشت تزریق:شارِش/درشار ...
می توان از {کَم فشارِ تَفی} برگرفته از {تَف:گرما} بکار برد. بِدرود!
{ولی چه کار می توان کرد؟}. بِدرود!
{پَس/درپَس/سپس} از واژگانِ برابرِ {مابعد} هستند. بِدرود!
ما واژه ی{گوثَر} را در پارسی داریم که در برخی گویش های ایران، بکار برده می شود و به چَمِ {مرغوبیت/اصل} است و به روشنی همان {گوهر} است. ما در ریشه یِ ...
آشکار است که {اندیشیدن} از دو بخشِ {ان} و {دیشیدن} ساخته شده است. در اینجا ما برایِ پیشوندِ {ان} چند زانیک ( =حالت ) داریم: 1 - نفی کننده/نیچ کننده ...
از {زیرا/چون/چونکه/برای اینکه/از برای آنکه/زآنکه/پی گرفته از. . . . . . } می توانیم بکار ببریم. بِدرود!
ما در گزاره ی {به چه دردی می خورد؟} ، {خوردَن} را برابرِ {مطابقت/همخوانی} داریم. چنانچه ما می گوییم {این دو به هَم می خورند}. بهتر است که از پیشوند ...
ما در گزاره ی {به چه دردی می خورد؟} ، {خوردَن} را برابرِ {مطابقت/همخوانی} داریم. چنانچه ما می گوییم {این دو به هَم می خورند}. بهتر است که از پیشوند ...
از نگاه من، چراییِ این {فَرمَنِش:پارادوکس}، آن است که ما از گزاره ای پیش از آنکه شِناسش ( =تعریف ) شود بکار می بریم. هنگامی که A می گوید {A نادرست ا ...
به پدیده یِ گرمایشِ زمینِ بیشتر در اَپاخترگان ( =قطب شمال ) در برابرِ تَفتان ( =مناطق حاره ای ) می گویند. ( در قطب شمال گرمایش زمین بسیار بیشتر از من ...
{تراز بالایی/تراز زبرین}. بِدرود!
به خمیدگی ها و چین خوردگی هایی در باد های تراز های میانی و یا بالایی می گویند ( خمیدگی های رودباد ها ) هنگامی که ما چیزی همچون {دردِ سر} داریم، می ت ...
پیشوند {وا} به همراه {چیدن}، کارواژه ی {واچیدن} را بدست ما می رساند. برابر آن {چیدن/برچیدن/از جایی چیزی را چیدن} است. ما همچنین واژه ی {واچینه} را م ...
پیشوند {وا} به همراه {چیدن}، کارواژه ی {واچیدن} را بدست ما می رساند. برابر آن {چیدن/برچیدن/از جایی چیزی را چیدن} است. ما همچنین واژه ی {واچینه} را م ...
به جایِ {lifting system}در هواشناسی می توان از {سامانه یِ بالابری} بکار برد.
{آبدَمه} را می توان بکار برد.
برابر {از هم شکافتن، گسستن} میباشد.
هماهنگ شدن، از آن شدن
این واژه/نام به چم {زیبا، خوشگل، خوش روی} است و پیشوند {هو:خوب} به همراه {چهر:رُخ، چهره} دیده می شود. بِدرود!
بخشِ {مسطحه} را می توان ترگویه کرد {تَخت}.
به جای {جبهه هوا} می توانیم از {هوا/پهلو هوا} بکار ببریم
برون حاره ای/extra tropical:برون گرمسیری جنب حاره ای/subtropical:کنار گرمسیری ( میانِ کنار و گرمسیری "e" نیست. می گوییم kenar garmsiri} حاره ای/tropi ...
برون حاره ای/extra tropical:برون گرمسیری جنب حاره ای/subtropical:کنار گرمسیری ( میانِ کنار و گرمسیری "e" نیست. می گوییم kenar garmsiri} حاره ای/tropi ...
خر ها زوزه می کشند
دوباره استاد دهخدا دست به کارواژه سازی کرد. بابا، اگر این کارواژه ها ننویسی باور کن به پاک شدن آنها کمک می کنی. نیازی نیست هرچیزی که دیدی را بنویسی. ...
دودلا بودن، دودلی، دل آرام نبودن، دل نا آرامی. . . . . از برابر های این گزاره/فرباره ( =عبارت ) هستند. بِدرود!
ما در پارسی کارواژه یِ {اَلفَنجیدن} به چَمِ {حاصل کردن، جمع، نتیجه کردن} داریم. این کارواژه به روشنی از پیشوندِ جدایی ناپذیرِ {ال:به چَمِ {با، باهَم ...
برابر پارسی واژه بیگانه "ریاضی" می باشد. به جای "ریاضی" باید این واژه بکارگرفته شود. گرچه شوربختانه واژه تازی ( =عربی ) "ریاضی" بسیار جا افتاده است. ...
ریخت دیگر کارواژه ی {شاریدن} چیست؟ بُنِ کنونیِ این کارواژه {شار} است، و ما برای واژگان هم آهنگ همچون {بار/دار}، کارواژه یِ {باشتن/داشتن} را داریم و ا ...