پیشنهاد‌های محسن نقدی (١,٥٥١)

بازدید
١,٤٤٨
تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ما در پارسی واژه "تَک" که همخانواده با "attack" در انگلیسی است و برابر "حمله، یورش" است. همچنین ما در پارسی دو پیشوند "نفی کننده، پاد کننده، ضد کنند ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برگرفته از {ئِذَ} در اوستایی می باشد. برای نِمونه، واژه {نَئِذَ} را داریم که {نَ} در اینجا به چَمِ {نه} و {ئِذَ} به چَمِ {اینجا} است و این واژه برابر ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درود برای چندمین بار به کاربر گرامی /فرتاش/. در فرتوری که در دیدگاه پیشین فرستاده شد، میبنیم که در گستره ( =توضیح ) های آن، در بخش "avestan" ، واژه ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درود دوباره بر کاربر /فرتاش/ گرامی. گفته های شما بسیار درست است، ما بهتر است که از زبان های ریشه پارسی همانند پهلوی و اوستایی و. . . . برای یافتن ب ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جسم در پارسی برابر تن و بدن است.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیشتر این مردم خر هایی هستند که تنها یک پالون کم دارند. این را بگویم که، همیشه، با مردم تند و تیز ( =قاطع ) باشید. بِدرود!

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یشنهاد واژه "برگفت" برای واژه "نتیجه گیری، نتیجه گرفتن" و "برگفته" برای"نتیجه" می توانیم واژه "برگفتن" را برابر "بر پایه چیز دیگری گفتن" می باشد که ب ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میتوان از واژه {هَمگُفت} به جای {نَظرِ جَمعی} بکار برد. {هَمگفت} از پیشوندِ {هَم} که نِشانگرِ {همه}است و {گُفت} که برابر {رای، نگاه، دید، نظر} است س ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اتفاق به چیزی گویند که رخ داده است. پس می توان رخداد را برابر اتفاق گرفت اتفاق گویش:ettefagh پارسی یا عربی یا انگلیسی:عربی برابر پارسی:رخداد، رخداده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

{فَراز} بُنِ کنونی {فَرآختن} است که از دو بخش ساخته شده است: 1 - فَر:پیشوندی است در پارسی برابر {به پیش، به جلو} 2 - آختن:کارواژه ای برابر {کِشیدن، ب ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در پارسی، ال گونه ای از پسوند است همانگونه که در گودال، چنگال، زغال، گردال. . . می بینیم. بدین شیوه کار می کند: واژه نخستین ال=واژه نو اگر واژه نخست ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مال گویش:mal پارسی یا عربی:عربی برابر پارسی:دارایی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"پخش کردن، پخشش، فرستادن" از برابر های این واژه هستند. بدرود!

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حافظه چیزی مانند حافظ است که بر آهنگ فاعل می باشد و حافظ چیزی یا کسی است که به یاد می سپارد، یا به شیوه ساده تر، یادسپار. حافظه=یادسپار ولی حافطه ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ما واژه یِ {ژونیت} را به جایِ {حالت} داریم که همچون {نِژاد} که از {ژادَن} گرفته شده است و {ژادَن=زادَن}، در اینجا هم {ژونیت=زونیت} که همریشه است با { ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیدگاه شماره 2: در زبان پهلوی واژه "دید" را داشتیم برابر "دوباره" که واژه "دُوُم" نیز به شیوه "دیدُم" بود. اگر از همین واژه بهره ببریم، واژه "دید شُ ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معمولا، چم بیشتر می دهد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سپاس از شما کاربر گرامی {پادپان} و سپاس از کارهای شایسته درخورتان. برداشت نادرستی کردم. و ببخشید. بِدرود!

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در پاسخ به کاربر {پادپان}: درود. ریشه یابی را بخش بخش کردن واژگان نیست. {امیدوار} را همگان می دانند برابر {امید - وار} است، ولی از همان ها بپرس که ری ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

واژه "عادی" واژه ای پارسی است! ما در زبان اوستایی، واژه "اَتی" را داشتیم که چندین برابر داشته است: 1 - مرکز، میان 2 - کمر 3 - عادی، متوسط، حد متوسط ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

من که سوگند یاد می کنم هیچ کدام از دیدگاه هایت را گزارش نکردم و نخواهم کرد. من تا به کنون به جز یک یا دو دیدگاه آن هم از دیگر کاربران را گزارش نکردم ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

شیمی در پارسی برابر کیمیاگری می باشد. شیمی گویش:shimi پارسی یا عربی یا انگلیسی:خود واژه انگلیسی است برابر پارسی:کیمیاگری

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

درود به سرور بزرگوار /مهدی کشاورز/. این از بزرگواری شما است. من که در این تارنما به پای شما و بررسی های شما نمی رسم و هیچ نیستم. سپاس از افزودنی ها ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

ما گفتار "دَم و دقیقه" را داریم که در اینجا "دَم" برابر "دقیقه" است! اینگونه گزاره ها و گفتار ها میتوانند واژگان بسیار زیادی را برای ما روشن کنند برا ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

مخالف برابر پاد و برابر و ناهمراه می است. امروزه مخالف بیشتر کسی را می گویند که با ما هم رای و هم باور نیست. پس مخالف می تواند ناهمرای هم باشد. ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

فصل، واژه ای عربی می باشد. فصل، یک بخش یا گسست از چیزی را نشان می دهد. فصل های سال ( بهار، تابستان. . . ) برابر پارسی شان "هنگام، دوره" می شود. ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

برای واژه سازی برای این واژه باید ببینیم که شناسه ( تعریف ) آن چیست. ریاضی روی هم رفته و به شیوه پایه ای دانش شمار ها ( اعداد ) می باشد، درست است ک ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

در زبان پهلوی واژه ای به نام "اَپورسیشنیگ" هست و از انجا که "اَ" برابر "بی" و "یگ" برابر "ی" است، ساده شده آن می شود "بی پورسیشنی" که برابر "بی مسئول ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

دیدگاه 2: می توان این واژه پهلوی "پورسیشن" را کمی دگرگون کرد تا برای پارسی امروزه آسان تر شود. برای نمونه، به جای "u" در "پورسیشن"، بگذاریم "o" تا ب ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

به جای "مهیا" بگوییم "آماده" که از بن واژه "آمادن" می آید و بسیار بِهتَر از این واژه است. چرا ما ایرانی ها هنگامی که واژه ای عربی را میگوییم ککمان ن ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

اگر هَنجُمَن ( =جامعه ) یِک آدم بود، چه ویژگی هایی داشت؟ پاسخ من به این پرسش، چنین است: دروغگو، رشکین ( حسود ) ، رشخند زن، خَر، کلاهبردار، دزد، گوسپن ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

میتوان از واژه "فَرمَنین" به جای "متناقض/نقیض" و "فرمَن/فرمَنِش" به جای "تناقض" به کار برد. در ان و گه لیسی ( انگلیسی ) واژه "paradox" را داریم به ج ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد

برگرفته از کارواژه یِ {پایستن} با بُنِ کنونیِ {پای}، واژه {پایار} را می سازیم که از {پای} به همراهِ پسوندِ {ار} ساخته شده است. نمونه: - اثبات این د ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

می توان از پسوند "ا" بهره ببریم. پسوند ا همانگونه که در گرما، دما، درازا. . . دیده می شود، تراز آن چیز پیش از خودش را نشان می دهد. ما می خواهیم واژه ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

کاربر بسیار گرامی /بهرام/ پیشنهاد بسیار خوبی برگرفته از نمونه های زبان انگلیسی آوردند. من هم برگرفته از مونه ( =ایده ) ایشان به این شیوه کار کردم: و ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

( سری بزنید به دیدگاه بنده در زیر واژه معنی ) ما در پارسی واژه "مین" را داریم که برابر و همریشه با واژه "mean" در انگلیسی است. واژه "یعنی" در انگل ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد

واژه {آجُر} تازی شده ( =معرب ) واژه {آگُر} در پارسی است که خود برگرفته از {آگورو} در پارسی کُهَن است. فرتور را در زیر می بینید: پَسگَشت:رویه 7 از ن ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

عطار، چرا؟ یارو یک گزاره ای که برای این گفته می شود که از تنبلی جلوگیری شود را تا کجا برده. . . . . نکشی خودتو! شما {و به عواقبش فکر نکنید} رو از کج ...

پیشنهاد

پیشنهاد واژه "فرهنگستان زبان و ادب عربی" برای این گزاره. نام نهادی است که برخی ها به نادرستی آن را "فرهنگستان زبان و ادب فارسی" می خوانند، ولی درست ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد

اندر شگفتم که چِرا 53 نفر باید این واژه بسیار گم نام را جستجو کنند، و دیدگاه یک کاربر را پَسَند ( =لایک ) کنند. آشکار است که 10 نفر هم این واژه را ج ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

برابر پارسی "فرض، فرضیه" می باشد و می توان به جای آنها از این واژگان بهره برد. بدرود!

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

دیدگاه شماره 2: پیشنهاد میکنم به جای پسوند "مند" از پسوند "دار" بکار ببریم که برابر هستند. خب اگر برابر هستند چرا باید از "دار" بکار گرفت؟ چون که در ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

دوستان گِرامی. بِکار بردن این واژه خیلی چَمین ( =منطقی ) نیست! چرا که ما پیشوند بسیار ساده تَر "بِ" را داریم که هم برابر "به" است و هم برابر "با" و ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد

ما واژه یِ {چیخَ} را در سانسکریت داریم به چَمِ {سیخ} که امروزه به همین ریختِ {سیخ} در آمده است. اگر بخواهیم کارواژه ای برای آن پیشنهاد کنیم، کارواژه ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد

دو واژه {قَلَم} و {کَلَمه} در عربی هر دو دارای ریشه هندو اروپایی هستند. هر دو این واژگان دارای یک ریشه هستند، که گرچه دور از اندیشه نیست، چرا که بسی ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

عربی شده "پروهان" در پارسی است و برابر "چرایی، پشتوانه" است بدرود!

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

آیین می تواند برابر خوبی برای "قانون" باشد و خب برای بهره بردن ساده و روزمره، شایسته است.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

دیدگاه شماره 2: بن واژه ای داشتیم به نام"دروغتن" که برابر "دروغ گفتن" بوده است پس می توانیم کارواژه ( =فعل ) های تازه ای داشته باشیم که یک جوری هستند ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

آدمیت=آدمی ت است. نگریدنی این است که ت، در ربان عربی کاربرد دارد و به گویش مردم نیز آمده است و نمی توان واژه آدم که پارسی است را پیش ار آن آورد. ت در ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

می توان از {آزشختن} بهره برد: 1 - آز:پیشوند است به چم {به بیرون} و هم ارز {ex} در انگلیسی است. 2 - شختن:به چَمِ {ریختن} است، با ریخت دیگر {شنجیدن}، ...