معیوب

/ma~yub/

مترادف معیوب: آهمند، خراب، عیبناک، فاسد، ناقص

متضاد معیوب: سالم

برابر پارسی: آسیب دیده، آکمند

معنی انگلیسی:
defective, faulty, damaged, deformed, misshapen, unsound, deficient, bad, bum, hurt, imperfect, vicious, wrong, injured, dud, irregular

لغت نامه دهخدا

معیوب. [م َع ْ ] ( ع ص ) عیب ناک. ( آنندراج ). دارای عیب. مَعیب.( از اقرب الموارد ). عیب ناک و عیب دار. ( ناظم الاطباء ). آهومند. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
معیوب نیستی تو ولیکن ما
بر تو نهیم عیب ز رعنایی.
ناصرخسرو.
که بی اشباع سخن در تقریر آن معیوب نماید. ( کلیله و دمنه ). این قطعه ای که تو برخواندی بس غث ورث و معیوب... بود. ( مقامات حمیدی ).
ور خدا خواهد که پوشد عیب کس
کم زند در عیب معیوبان نفس.
مولوی.
|| داغ دار و بدصورت و زشت. || ننگ دار و بی آبرو و رسوا و بدنام و کیاده. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

عیب دار، ناقص و نادرست
( اسم ) دارای عیب عیب ناک معیب : [ این قطعه ای که تو بر خواندی بس غث ورث و معیوب و مغضوب بود . ] ( مقامات حمیدی . چا . شمیم . ۹٠ ) جمع : معیوبین .

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) عیب دار، ناقص .

فرهنگ عمید

عیب دار، ناقص، نادرست.

واژه نامه بختیاریکا

زِیدِه؛ ناتلنج ( ناتل )

مترادف ها

perverse (صفت)
منحرف، گمراه، فاسد، هرزه، معیوب، در خطا

damaged (صفت)
ضایع، معیوب، مختل

vicious (صفت)
فاسد، نا درست، شریر، بدکار، معیوب، بدطینت، بدسگال، تباهکار

cripple (صفت)
معیوب، عاجز

faulty (صفت)
زده، مقصر، معیوب، ناقص، عیبناک، نکوهیده

blemished (صفت)
معیوب

defective (صفت)
معیوب، معلول، ناقص، دارای کمبود، نا تمام

imperfective (صفت)
معیوب، ناقص، نا تمام

فارسی به عربی

خاطی , معطوب , معیوب , ناقص

پیشنهاد کاربران

از کار افتاده
برای برابر یابی این واژه به این گونه کار کردم:
معیوب=ایراد دار
ایراد دار=ایراد دار
ایراد=نادرستی، کژی، کاستی
ایراد دار=نادرستی دار، کژی دار، کاستی دار
از آنجا که دار=مند، پس:
...
[مشاهده متن کامل]

نادرستی دار=نادرستی مند
کژی دار=کژی مند
کاستی دار=کاستی مند
اما کژی دار=کژ و نادرستی دار=نادرست.
پس این برابر ها ساخته شدند:
1_نادرستی دار
2_کژی دار
3_کاستی دار
4_نادرستی مند
5 - کژی مند
6_کاستی مند
7_نادرست
8_کژ
از میان برابر ها، شماره های 1 و 4 و 5 و 7 درست نیستند و برای بکارگرفته شدن خیلی بد هستند. اینها می مانند:
2_کژی دار
3 - کاستی دار
6_کاستی مند
8_کژ
از میان 3 و 6، شماره 3 بهتر است و اینها می مانند:
2_کژی دار
3_کاستی دار
8_کژ
2 هم برای بکارگیری ساده خیلی خوب نیست و بهتر است از میان برداریمش.
معیوب
پارسی یا عربی:عربی
برابر پارسی:کاستی دار، کژ

تباه
🇮🇷 همتای پارسی: آکمند 🇮🇷
ناسالم
زهواردررفته

بپرس