پیشنهادهای محسن نقدی (١,٥٤٩)
گمانِ من این است که این واژه برگرفته از ریشه یِ {پَرچ} در {هِندواروپایی} است به چَمِ {پر کردن}. گمان های دوستان نیز درخور و شایسته است و باید ریشه د ...
واژه یِ {ویروس} همریشه با واژه یِ {ویشَ} در اوستایی است. اگر بخواهیم آن را به پارسیِ نو بیاوریم و از آن کارواژه سازیم، به گمانَم {ویشتَن/بیشتَن} با ...
از آنجا که {شاد} در زبانِ پَهلَوی به ریختِ {شات} ( نیز ) بوده است، گمان می کنم که {شات} باید دگرگون شده یِ {شاتَ} در اوستایی باشد. می دانیم {شاتَ} ر ...
نامرد=نا مرد مرد اینجا ویژگی هایی هست که مرد راستین دارد. و نا مرد کسیه که اون ویژگی ها رو ندارد. ( دوستان در بخش دیدگاه ها، چیز شر می نویسند! )
چشم، کوتاه شده "بر روی چشم، روی چشم" است که همین ها هم کوتاه شده ی "بر روی چشم ( من ) باشد، روی چشم ( من ) باشد" می باشند. خود واژه چَشم واژه ای پا ...
می توان از "گرا، باور" به جای پسوند "یست، ist" و از "گرایی، باوری" به جای "یسم، ism" بکار برد. برای نمونه: تِئیسم=خداباوری تِئیست=خداباور آتِئیسم=خد ...
ما در پارسی واژگان {واج، وات، واک، واچ، واز} را داریم. این واژگان هَمِگی به روشنی با {voice} در انگلیسی هَمریشه هستند. در زبانِ سانسکریت، واژه یِ { ...
"یعنی چه" در گزاره ها برابر "به معنی چیست؟" می باشد. معنی در پارسی میانه برابر چیم بوده است پس می توان گفت "یعنی چه؟" برابر "به چیم چیست؟" می باشد.
ما در پارسی واژگان {واج، وات، واک، واچ، واز} را داریم. این واژگان هَمِگی به روشنی با {voice} در انگلیسی هَمریشه هستند. در زبانِ سانسکریت، واژه یِ { ...
ما 2 کاربرد برایِ {منطقی} داریم: 1 - سازگار:چیزی که در آن لغزشی در فرنایِش ( =استدلال ) نداشته باشیم. 2 - درست/بهنجار ( =طبیعی ) :چیز یا کاری که درس ...
پیشنهاد واژه "ویسه" به جای "کیبورد"، پیشنهاد "ویسِش" به جای "تایپ کردن" و پیشنهاد واژه "ویسگَر/ویسا" به جای "تایپیست/تایپر". را ما در پارسی واژه "ن ...
در واژه های زبانِ پارسی میانه واژه {هوسکارتَن} با چنین ساختاری دیده می شود: 1 - هو:به چَمِ {خوب} است. 2 - سکارتَن ( یا اسکارتَن}:به چَمِ {اندیشیدن، ...
این واژه همگی پارسی است. در پهلوی شیوه دیگر آن نَزدیست بوده است. نَزد در اینجا برابر نزدیک است و یست در اینجا برابر ترین است. پس نزدیست می شود نزدی ...
به جای واژه های "متوسط، مِدیوم" بگوییم "میانه"، به جای واژه های "حداکثر، های" بگوییم "بیشینه" و به جای "حداقل، لُو" بگوییم "کَمینه" این واژگانی که به ...
پیشوند "پاد" ای که امروزه به کار میبریم از "پَئیتی" در اوستایی گرفته شده است که چَمِ ( معنی ) نخستش برابر "پشت، پس، در برابر، ضد" است که آشکار است با ...
یاوه گویانِ پان عرب و دلغک هایِ انیرانی، نمی توانند با گفتن {خلیج عربی} نامِ {شاخاوِ پارس} را جابجا کنند نامِ آن همیشه همین خواهد ماند، و با یِک بیلا ...
بکاربردن واژه "دَم" به جای "لحظه، دقیقه، وقت، وهله" و "ایندم" به جای "حال، حالا، فعلا، الان" و "دَمَک" به جای "ثانیه" و "دَموِش، دَمویس" به جای "ساعت ...
یشنهاد واژه "پِیشُده" به جای "تحت، تحت تاثیر، در تاثیر". این واژه از دو بخش "پی" و "شده" ساخته شده است. "پی" در اینجا "دنبال بودن، پیامد چیزی بودن، ...
به کاربر /binam/: . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ساخت: نتونستی واژه "ساختن" رو الکی ت ...
بندر واژه ای پارسی است. به عربی راه یافته است و در آنجا به بندرها می گویند "بنادر". همین عرب ها این واژه بنادر را به ما داده اند و ما هم همان را می گ ...
آمیخته شدن، به هم پیوستن برابر های خوبی هستند.
گونه ای از بارش ها است که به شیوه خیلی تند و در زمان کوتاه می بارد و بیشتر مایه روانآب می شود. این بارش ها بیشتر در بهار و تابستان رخ می دهند. بِد ...
دیس واژه کهن پارسی است و برابر واژه تازی ( =عربی ) شکل است. دیس نیز پسوندی است که باز هم برابر همین "شکل" است. برای نمونه: تندیس=تن - دیس که می شود ...
برابر این واژه "پایشگر" یا "پاینده" یا "پایش کننده" یا "بیننده" می باشد. این واژه نیز واژه ای نادرست است، چرا که "نظاره" عربی و "گر" پسوند پارسی است. ...
بکاربردن واژه "دَم" به جای "لحظه، دقیقه، وقت، وهله" و "ایندم" به جای "حال، حالا، فعلا، الان" و "دَمَک" به جای "ثانیه" و "دَموِش، دَمویس" به جای "ساعت ...
مرد ستیزی، در جهان امروزی، از برای فمنیسم امروزی است که در نخست انگیزه آن، برابر سازی داد ( =حق ) زن و مرد بود. ولی شوربختانه امروزه فمنیسم برای زنان ...
یکی دیگر از واژه های نادرست است همانند "بنادر، دفاتر، خوبیت، خواهشا. . . " از دو بخش "خر" و "یت" ساخته شده است. "یت" در زبان عربی کاربرد دارد و نه پ ...
چرا این واژه بیخود را میگوید، هِنگامی که میتوانیم بگوییم {رفت و آمد/آمد و شد}؟ بِدرود!
ارائه دادن در پارسی برابر نشان دادن است.
دوم پارسی است. در زبان پهلوی به شیوه دیدُم بوده است. دید در پهلوی برابر دوباره بوده است.
بدترین بدی این مردم چیست؟ اگر کسی از من این پرسش را بپرسد، می گویم اینکه مردم به گُفته هایِ یِک مُشت جانور گوش می دهند و برای آنها کَف می زنند، و به ...
از واژه "وَند" واژگان دیگری همچون "پیوند، آوند، پسوند، پیشوند" ساخته شده اند. میتوانیم از همین واژه، "وَندِش" را نوبسازیم. پس واژگان "پیوندش، آوندش، ...
کارواژه ی {افسردن} از دو بخش ساخته شده است: ۱ - اف:پیشوند است به چَمِ {بالا} که در گذشته ریخت {اب} نیز داشته است که در پایان برگرفته از {ائیبی/ائیوی} ...
ما در گزاره ی {به چه دردی می خورد؟} ، {خوردَن} را برابرِ {مطابقت/همخوانی} داریم. چنانچه ما می گوییم {این دو به هَم می خورند}. بهتر است که از پیشوند ...
{ترادیسیدن}، جایگزینی تک به تک از واژه یِ {transform} است: 1 - trans:در پارسی {ترا} را به جای این پیشوند داریم. ( هم ارز هستند ) 2 - دیسیدن:برابرِ { ...
بن واژه "نَهادن" در زبان پهلوی به ریخت "nihatan" بوده که پیشوند "ni" یا "نی" در آن آشکار است. بن واژه هایی که در گذشته که پیشوند "نی" داشتند امروزه ...
تعریف کردن برابر گستردن و شناساندن چیزی است. خود واژه "تعریف کردن" برابر شناساندن است ( عرف=شناخته، تعریف دارای ریشه تفعیل و آهنگ تفعیل است پس براب ...
می توان از {هشیار، نِگَروَر، آگاه} بکار برد. بِدرود!
کهین=که ین=کوچک تر ین=کوچک ترین! مِهین=مه ین=بزرگ تر ین=بزرگرترین!
میتوان از واژه های "راهنمایی، راهگشایی، پَرَوی" به جای "هدایت، هدایت کردن" و "راهنما، رهگشا، پَرَوی کننده" به جای "هادی" بکار برد. دو واژه نخستین ب ...
میتوان از واژه های "راهنمایی، راهگشایی، پَرَوی" به جای "هدایت، هدایت کردن" و "راهنما، رهگشا، پَرَوی کننده" به جای "هادی" بکار برد. دو واژه نخستین ب ...
"سوق" عربی شده "سوگ" در پارسی است که همان "سو" امروزی است. ( "و" در گذشته به شیوه "وگ" بوده است ) پس برابر "سوق دادن" می شود "سو دادن" و یا "سوگ داد ...
کارواژه ای است به چَمِ {صحبت کردن، حرف زدن} با بُنِ کنونیِ {واز} است که در {ایواز} نیست بکار گرفته شده است. این کارواژه از آن دَست کارواژه هایی است ...
این کارواژه همانند آن است که بگوییم {ساختیدن} یا {آموختیدن} یا. . . . زیبا است که دهخدا این را هم ننوشته است که {این مصدر نادرست است} یا چیزی همسان ...
درود. سپاس از شما سپاس از راهنمایی هایتان. کَمی تند رفتم ( شاید بسیار! ) ، آقای دهخدا تاجایی که توانسته واژه گردآوری کرده است که خود کار بزرگی است. ...
موافق=همسو، یکسو مخالف=پادسو مترادف=یکسو، برابر متضاد=پادسو ضد=پاد، پادسو ضدیت=پادسویی موافقت=یکسویی، همسویی بدرود!
از واژه "وَند" واژگان دیگری همچون "پیوند، آوند، پسوند، پیشوند" ساخته شده اند. میتوانیم از همین واژه، "وَندِش" را نوبسازیم. پس واژگان "پیوندش، آوندش، ...
از واژه "وَند" واژگان دیگری همچون "پیوند، آوند، پسوند، پیشوند" ساخته شده اند. میتوانیم از همین واژه، "وَندِش" را نوبسازیم. پس واژگان "پیوندش، آوندش، ...
بکار بردن واژه "برچسب، رَگ" به جای "تَگ". برای نمونه: نادرست:او مرا تَگ کرد. درست تر:او به من برچسب زد/او مرا رگ کرد. واژه "رَگ" برابر بسیار شایست ...
بکار بردن واژه "برچسب، رَگ" به جای "تَگ". برای نمونه: نادرست:او مرا تَگ کرد. درست تر:او به من برچسب زد/او مرا رگ کرد. واژه "رَگ" برابر بسیار شایست ...