پیشنهاد‌های محسن نقدی (١,٥٤٩)

بازدید
١,٤٨٩
تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

گمانِ من این است که این واژه برگرفته از ریشه یِ {پَرچ} در {هِندواروپایی} است به چَمِ {پر کردن}. گمان های دوستان نیز درخور و شایسته است و باید ریشه د ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

واژه یِ {ویروس} همریشه با واژه یِ {ویشَ} در اوستایی است. اگر بخواهیم آن را به پارسیِ نو بیاوریم و از آن کارواژه سازیم، به گمانَم {ویشتَن/بیشتَن} با ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

از آنجا که {شاد} در زبانِ پَهلَوی به ریختِ {شات} ( نیز ) بوده است، گمان می کنم که {شات} باید دگرگون شده یِ {شاتَ} در اوستایی باشد. می دانیم {شاتَ} ر ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

نامرد=نا مرد مرد اینجا ویژگی هایی هست که مرد راستین دارد. و نا مرد کسیه که اون ویژگی ها رو ندارد. ( دوستان در بخش دیدگاه ها، چیز شر می نویسند! )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

چشم، کوتاه شده "بر روی چشم، روی چشم" است که همین ها هم کوتاه شده ی "بر روی چشم ( من ) باشد، روی چشم ( من ) باشد" می باشند. خود واژه چَشم واژه ای پا ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

می توان از "گرا، باور" به جای پسوند "یست، ist" و از "گرایی، باوری" به جای "یسم، ism" بکار برد. برای نمونه: تِئیسم=خداباوری تِئیست=خداباور آتِئیسم=خد ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

ما در پارسی واژگان {واج، وات، واک، واچ، واز} را داریم. این واژگان هَمِگی به روشنی با {voice} در انگلیسی هَمریشه هستند. در زبانِ سانسکریت، واژه یِ { ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

"یعنی چه" در گزاره ها برابر "به معنی چیست؟" می باشد. معنی در پارسی میانه برابر چیم بوده است پس می توان گفت "یعنی چه؟" برابر "به چیم چیست؟" می باشد.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

ما در پارسی واژگان {واج، وات، واک، واچ، واز} را داریم. این واژگان هَمِگی به روشنی با {voice} در انگلیسی هَمریشه هستند. در زبانِ سانسکریت، واژه یِ { ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

ما 2 کاربرد برایِ {منطقی} داریم: 1 - سازگار:چیزی که در آن لغزشی در فرنایِش ( =استدلال ) نداشته باشیم. 2 - درست/بهنجار ( =طبیعی ) :چیز یا کاری که درس ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

پیشنهاد واژه "ویسه" به جای "کیبورد"، پیشنهاد "ویسِش" به جای "تایپ کردن" و پیشنهاد واژه "ویسگَر/ویسا" به جای "تایپیست/تایپر". را ما در پارسی واژه "ن ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

در واژه های زبانِ پارسی میانه واژه {هوسکارتَن} با چنین ساختاری دیده می شود: 1 - هو:به چَمِ {خوب} است. 2 - سکارتَن ( یا اسکارتَن}:به چَمِ {اندیشیدن، ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

این واژه همگی پارسی است. در پهلوی شیوه دیگر آن نَزدیست بوده است. نَزد در اینجا برابر نزدیک است و یست در اینجا برابر ترین است. پس نزدیست می شود نزدی ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

به جای واژه های "متوسط، مِدیوم" بگوییم "میانه"، به جای واژه های "حداکثر، های" بگوییم "بیشینه" و به جای "حداقل، لُو" بگوییم "کَمینه" این واژگانی که به ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

پیشوند "پاد" ای که امروزه به کار میبریم از "پَئیتی" در اوستایی گرفته شده است که چَمِ ( معنی ) نخستش برابر "پشت، پس، در برابر، ضد" است که آشکار است با ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

یاوه گویانِ پان عرب و دلغک هایِ انیرانی، نمی توانند با گفتن {خلیج عربی} نامِ {شاخاوِ پارس} را جابجا کنند نامِ آن همیشه همین خواهد ماند، و با یِک بیلا ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

بکاربردن واژه "دَم" به جای "لحظه، دقیقه، وقت، وهله" و "ایندم" به جای "حال، حالا، فعلا، الان" و "دَمَک" به جای "ثانیه" و "دَموِش، دَمویس" به جای "ساعت ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

یشنهاد واژه "پِیشُده" به جای "تحت، تحت تاثیر، در تاثیر". این واژه از دو بخش "پی" و "شده" ساخته شده است. "پی" در اینجا "دنبال بودن، پیامد چیزی بودن، ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

به کاربر /binam/: . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ساخت: نتونستی واژه "ساختن" رو الکی ت ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

بندر واژه ای پارسی است. به عربی راه یافته است و در آنجا به بندرها می گویند "بنادر". همین عرب ها این واژه بنادر را به ما داده اند و ما هم همان را می گ ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

آمیخته شدن، به هم پیوستن برابر های خوبی هستند.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

گونه ای از بارش ها است که به شیوه خیلی تند و در زمان کوتاه می بارد و بیشتر مایه روانآب می شود. این بارش ها بیشتر در بهار و تابستان رخ می دهند. بِد ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

دیس واژه کهن پارسی است و برابر واژه تازی ( =عربی ) شکل است. دیس نیز پسوندی است که باز هم برابر همین "شکل" است. برای نمونه: تندیس=تن - دیس که می شود ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

برابر این واژه "پایشگر" یا "پاینده" یا "پایش کننده" یا "بیننده" می باشد. این واژه نیز واژه ای نادرست است، چرا که "نظاره" عربی و "گر" پسوند پارسی است. ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

بکاربردن واژه "دَم" به جای "لحظه، دقیقه، وقت، وهله" و "ایندم" به جای "حال، حالا، فعلا، الان" و "دَمَک" به جای "ثانیه" و "دَموِش، دَمویس" به جای "ساعت ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

مرد ستیزی، در جهان امروزی، از برای فمنیسم امروزی است که در نخست انگیزه آن، برابر سازی داد ( =حق ) زن و مرد بود. ولی شوربختانه امروزه فمنیسم برای زنان ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

یکی دیگر از واژه های نادرست است همانند "بنادر، دفاتر، خوبیت، خواهشا. . . " از دو بخش "خر" و "یت" ساخته شده است. "یت" در زبان عربی کاربرد دارد و نه پ ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

چرا این واژه بیخود را میگوید، هِنگامی که میتوانیم بگوییم {رفت و آمد/آمد و شد}؟ بِدرود!

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

ارائه دادن در پارسی برابر نشان دادن است.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

دوم پارسی است. در زبان پهلوی به شیوه دیدُم بوده است. دید در پهلوی برابر دوباره بوده است.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

بدترین بدی این مردم چیست؟ اگر کسی از من این پرسش را بپرسد، می گویم اینکه مردم به گُفته هایِ یِک مُشت جانور گوش می دهند و برای آنها کَف می زنند، و به ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

از واژه "وَند" واژگان دیگری همچون "پیوند، آوند، پسوند، پیشوند" ساخته شده اند. میتوانیم از همین واژه، "وَندِش" را نوبسازیم. پس واژگان "پیوندش، آوندش، ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

کارواژه ی {افسردن} از دو بخش ساخته شده است: ۱ - اف:پیشوند است به چَمِ {بالا} که در گذشته ریخت {اب} نیز داشته است که در پایان برگرفته از {ائیبی/ائیوی} ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

ما در گزاره ی {به چه دردی می خورد؟} ، {خوردَن} را برابرِ {مطابقت/همخوانی} داریم. چنانچه ما می گوییم {این دو به هَم می خورند}. بهتر است که از پیشوند ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

{ترادیسیدن}، جایگزینی تک به تک از واژه یِ {transform} است: 1 - trans:در پارسی {ترا} را به جای این پیشوند داریم. ( هم ارز هستند ) 2 - دیسیدن:برابرِ { ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

بن واژه "نَهادن" در زبان پهلوی به ریخت "nihatan" بوده که پیشوند "ni" یا "نی" در آن آشکار است. بن واژه هایی که در گذشته که پیشوند "نی" داشتند امروزه ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

تعریف کردن برابر گستردن و شناساندن چیزی است. خود واژه "تعریف کردن" برابر شناساندن است ( عرف=شناخته، تعریف دارای ریشه تفعیل و آهنگ تفعیل است پس براب ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

می توان از {هشیار، نِگَروَر، آگاه} بکار برد. بِدرود!

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

کهین=که ین=کوچک تر ین=کوچک ترین! مِهین=مه ین=بزرگ تر ین=بزرگرترین!

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

میتوان از واژه های "راهنمایی، راهگشایی، پَرَوی" به جای "هدایت، هدایت کردن" و "راهنما، رهگشا، پَرَوی کننده" به جای "هادی" بکار برد. دو واژه نخستین ب ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

میتوان از واژه های "راهنمایی، راهگشایی، پَرَوی" به جای "هدایت، هدایت کردن" و "راهنما، رهگشا، پَرَوی کننده" به جای "هادی" بکار برد. دو واژه نخستین ب ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

"سوق" عربی شده "سوگ" در پارسی است که همان "سو" امروزی است. ( "و" در گذشته به شیوه "وگ" بوده است ) پس برابر "سوق دادن" می شود "سو دادن" و یا "سوگ داد ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

کارواژه ای است به چَمِ {صحبت کردن، حرف زدن} با بُنِ کنونیِ {واز} است که در {ایواز} نیست بکار گرفته شده است. این کارواژه از آن دَست کارواژه هایی است ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

این کارواژه همانند آن است که بگوییم {ساختیدن} یا {آموختیدن} یا. . . . زیبا است که دهخدا این را هم ننوشته است که {این مصدر نادرست است} یا چیزی همسان ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

درود. سپاس از شما سپاس از راهنمایی هایتان. کَمی تند رفتم ( شاید بسیار! ) ، آقای دهخدا تاجایی که توانسته واژه گردآوری کرده است که خود کار بزرگی است. ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

موافق=همسو، یکسو مخالف=پادسو مترادف=یکسو، برابر متضاد=پادسو ضد=پاد، پادسو ضدیت=پادسویی موافقت=یکسویی، همسویی بدرود!

پیشنهاد
١

از واژه "وَند" واژگان دیگری همچون "پیوند، آوند، پسوند، پیشوند" ساخته شده اند. میتوانیم از همین واژه، "وَندِش" را نوبسازیم. پس واژگان "پیوندش، آوندش، ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

از واژه "وَند" واژگان دیگری همچون "پیوند، آوند، پسوند، پیشوند" ساخته شده اند. میتوانیم از همین واژه، "وَندِش" را نوبسازیم. پس واژگان "پیوندش، آوندش، ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

بکار بردن واژه "برچسب، رَگ" به جای "تَگ". برای نمونه: نادرست:او مرا تَگ کرد. درست تر:او به من برچسب زد/او مرا رگ کرد. واژه "رَگ" برابر بسیار شایست ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

بکار بردن واژه "برچسب، رَگ" به جای "تَگ". برای نمونه: نادرست:او مرا تَگ کرد. درست تر:او به من برچسب زد/او مرا رگ کرد. واژه "رَگ" برابر بسیار شایست ...