پیشنهادهای mohsen khademi (٥٤١)
پاتوفیزیولوژی
تصویرسازی ذهنی
Iatrogenesis is the causation of a state of ill health or adverse effect or complication caused by or resulting from medical treatment. پزشک - زاد: ...
1. a line of attack to a problem or situation is how you approach it 2. a line of attack against someone or something is severe criticism of them
دترمینیسم ژنتیکی این ایده است که ژن ها یک فنوتیپ فیزیکی یا رفتاری را تعیین می کنند. به بیان ساده تر، ایدۀ اصلی دترمینیسم ژنتیکی این است که ژن ها نحو ...
( an infection that is acquired at a hospital or other healthcare facility ) عفونتی که در بیمارستان یا سایر مراکز درمانی به فرد منتقل می شود = non ...
فی نفسه Medicine qua medicine transcends science. پزشکی فی نفسه فراتر از علم است.
close to ; very near = بسیار نزدیک به دوشادوشِ، شانه به شانۀ . . . The trees were planted in close proximity to the building. درختان بسیار نزدیک ب ...
مبادی
زایشگاه
تشریح پس از مرگ
افسردگی
ویبریو کلرا [ نام باکتری مولد وبا]
میکروبیولوژی به معنی مطالعۀ میکروارگانیسم ها یا ریزاندامگان تک سلولی، چندسلولی یا بی سلولی است. میکروبیولوژی، دربرگیرنده چند زیرشاخه است: ویروس شن ...
پیشوندی است به معنای end; goal; purpose ( غایت، هدف، مقصود ) teleological: غایت شناختی
فروکاستن چیزی به چیزی دیگر کاستن تقطیع کردن ( قطعه قطعه کردن ) She distilled the report into a paragraph. او گزارش را به یک پاراگراف تقلیل داد.
دوگانه مثال: holism - reductionism dyad دوگانۀ کل گرایی - تقلیل گرایی
درآمیختگی
بارها به کرّات مکرراً مرتباً a famous film clip which has been shown countless times کلیپ معروفی که بارها نمایش داده شده است
معیاری از توانایی فرد در تفکر، درک و غیره، یا همان سطح رشد فکری فرد که با آزمون هوش اندازه گیری می شود. رشد فکری رشد عقلی رشد هوشی
raison d'etre ( دلیل وجودی، دلیل هستیِ چیزی ) 1. reason for being دلیل وجود داشتن، دلیلِ بودن 2. the purpose that justifies a thing's existence ه ...
روان دارو ( دارویی که بر وضعیت روانی مصرف کننده اثر می گذارد. )
Intra - psychic conflict refers to a conflict between different levels of the psyche: conscious, subconscious and unconscious when they show differen ...
contradistinction تمیز، تمایز تباین تقابل in contradistinction to در تقابل با
تجربۀ خروج از بدن تجربۀ خَلعِ بدن
تقسیم کن و تسخیر کن.
ماژولاریته پیمانگی بخش مندی
( در حالت Adjective ) : جور دیگر، برعکس مثال: The outcome was otherwise. نتیجه چیز دیگری بود. - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - ...
هومودینامیک، هم - پویایی ( # هوموستاز یا هم ایستایی: homeostasis )
فرهنگ هزاره خوش بنیگی توان، قوت، قدرت
a medicine or other remedy with advanced or highly specific properties. = a very effective solution to a problem: یک راه حل بسیار موثر برای یک مشکل ...
فشار خون مرزی، که گاهی اوقات پیش فشار خون ( pre - hypertension ) هم نامیده می شود، زمانی است که فشار خون شما ایده آل نیست، اما فشار خون بالا نیز ندار ...
تک بُعدی
homeo = like, similar مثال: homeostasis ( homeo stasis )
( پزشکی ) محدودۀ نرمال
ذات الریه پنوموکوکی که علائم اش می تواند شامل سرفه، خستگی، تب بالا، لرزش لرز و درد قفسه سینه همراه با مشکل در تنفس باشد. و برخی از علائم ممکن است هف ...
خون ریزی از دستگاه گوارش خون ریزی گوارشی
فردیت زدایی حالتی است که در آن چنان در هنجارهای گروه غوطه ور می شوید که احساس هویت و مسئولیت شخصی خود را از دست می دهید.
در طب جالینوسی: ششگانۀ غیرطبیعی ( هوا و مکان، غذا و نوشیدنی، ورزش، دفع و احتباس، خواب، و احساسات ) که هر کدام می توانند در صورت افراط و تفریط موجب ...
complexion برگرفته از Complexio است: = Complexio is initially a medical term which stands for the balance of humours. کامپلکشیو ( Complexio ) اساس ...
4 معنای مختلف دارد: 1: ترکیب ویژگی های گرم، سرد، مرطوب و خشک در فیزیولوژی قرون وسطی برای تعیین کیفیت بدن 2: رنگ یا ظاهر پوست ( به خصوص پوست صورت ) ، ...
عملکرد دارو ( عملکرد دارویی به کلیه اثر داروها بر بدن انسان و آنچه بدن با دارو انجام می دهد اشاره دارد. )
شکل صفحه ای شکل دو بُعدی
Caritas ( لاتین ) اصطلاحی است در الهیات مسیحی ( یکی از سه فضیلت الهیاتی ) به معنای مهربانی با دیگران یا نوع - دوستی. در مسیحیت اعتقاد بر این است که ...
حوزه، گستره، دامنه، طیف
تدوین کردن
تدوین
state of being a triad : consisting of triads : threefold division or constitution سه گانه باوری سه گانه انگاری سه پاره باوری در مقابل دوآلیسم = دو ...
mechanism سه معنا دارد: 1 ) مکانیسم، سازوکار 3. طریق، شیوه، راه، روال، روش، روند، طرز، طریقه 2 ) ماشینیسم، ماشین باوری، ماشین انگاری ( در فلسفه )