پیشنهادهای mohsen khademi (٣١٤)
1 - هر، هر . . . جداگانه، هر یک از 2 - ( اگر بعد از آن اسمی قرار نگیرد: ) هر فرد When each individual doctrine is considered, it is evident that t ...
used to emphasize that something is the case to an extreme or regrettable extent. برای تأکید بر اینکه چیزی تا حد افراطی یا تاسف بار استفاده می شود. ...
finalism : غایت انگاری ، غایت نگری
�lan vital اصطلاحی است که فیلسوف فرانسوی هنری برگسون در سال 1907 در کتاب خود تحول خلاق ابداع کرد، که در آن به مسئله خود - سازماندهی و ریخت زایی ( mor ...
Emergency medicine is the medical speciality concerned with the care of illnesses or injuries requiring immediate medical attention. طب اورژانس یک ...
چند معنای mysticism به روایت فرهنگ Merriam - Webster : 1 - the experience of mystical union or direct communion with ultimate reality reported by m ...
نیروی خفیه
a score of sth = a group of 20, or about 20, people or things یک گروه 20 تایی مثال: Our coach was escorted by a score of policemen. مربی ما توسط ...
معادل پیشنهادی مصطفی ملکیان: کمال جویی - ذروۀ کمال - غایت/ آراستگی ( اصل هدایت کننده ی موجودات زنده )
A superorganism is a group of synergetically - interacting organisms of the same species. اَبَر ارگانیسم ابَر جاندار
ism به معنای گرایی است نه logy logy به معنای شناختی است. teleology = غایت شناسی
تحمل ناپذیر نپذیرفتنی نامقبول
Those medical doctors who worked in mental hospitals were at first known as “alienists, ” پزشک دیوانگان ( اصطلاح قدیمیِ روانپزشک است )
inertial sciences ( physics and chemistry, grounded in mathematics ) علوم ایستا ( ماند ) منظور فیزیک و شیمی مبتنی بر ریاضیات است.
ترجمه رایج این واژه به علم ( science ) می تواند گمراه کننده باشد، زیرا Wissenschaft شامل علوم انسانی ( Geisteswissenschaft ) می شود، و علوم تجربی و ع ...
falling : در سراشیبِ سقوط falling tyrants : جبارانِ در سراشیبِ سقوط ( ترجمه: نجف دریابندری )
علم یقینی ( cock - certain science )
اخلال گر
بسط دهنده گسترش دهنده مفسر، شارح، توضیح دهنده
take over ( from somebody ) | take something over ( from somebody ) to begin to have control of or responsibility for something, especially in place ...
1 : having one meaning only واجد یک معنی واحد 2 : unambiguous بدون ابهام
دیرفهم فهم گریز دیریاب دشوار یاب ( مثال: خار در پا شد چنین دشواریاب - - خار در دل چون بود، واده جواب ( مولانا ) )
مرگ اندیشی
دایره ی صغیره دایره ای که بر روی سطح یک کره از تقاطع صفحه ای که از مرکز کره نمی گذرد تشکیل می شود. ( # great circle )
antagonistic reaction An interaction between two or more individual compounds that produces an injurious effect that is less than either of the subs ...
knowledge gained from books rather than from direct personal experience دانش به دست آمده از کتاب ها به جای تجربیات مستقیم شخصی دانش کتابی ( # دانش ...
مرتبۀ بالاتر نوع بالاتر مقام بالاتر
بیوفیزیولوژی
سطحِ خُرد یا خُرد - سطح ریز - سطح در مقابل کلان - سطح یا سطح کلان ( macro - level )
مشیّت الهی
پسوند صفت ساز به معنی: full of something : پر از چیزی پس با پسوندهای ( - پُر، - دار، - مند، - ناک، - کار، - آمیز ) می توان آنها را معنا کرد: eve ...
روحمند جانمند نفس مند
تمثیل ارابه ران ( افلاطون ) افلاطون در رسالۀ جمهوری، نفس را به سه بخش تقسیم می کند: عقل، اراده، شهوات او ایده خود را با مثالی توضیح می دهد. ارابه ...
رازآلود کردن
علت شناسی
analyse or regard in psychological terms تحلیل یا بررسی پدیده ای از منظر روانشناسی به زبان روانشناسی بیان کردن، در قالب روانشاسی درآوردن
خیالی/وهمی/تصوری/ ذهنی
مسمریسم یا مغناطیس حیوانی ( Animal magnetism ) نظریه ای است که دکتر آلمانی فرانتس مسمر در قرن هجدهم ابداع کرد. این نظریه وجود یک نیروی طبیعی نامرئی ...
= basic plan طرح اولیه
the laws of equilibrium and motion in the animal body قوانین تعادل و حرکت در بدن حیوان اولین استفاده شناخته شده از اسم مکانیک حیوانات ( animal mecha ...
همزمان باوری موازی انگاری این نگرش منکر امکان تعامل علّی میان ذهن و بدن است.
Somatoform Disorders are physical ailments stemming from psychological problems. Examples include chronic pains caused by stress. اختلال جسمانی - ش ...
work upon : to have effect upon : operate on تأثیر گذاشتن بر مثال� This medicine should work well upon your cold. I hope it will work on your cold. ...
سه گانه انگاری ذهن - بدن - ادراک حسی ( mind, body, sensation ) ( جان کاتینگهام این ایده را به عنوان تفسیری جایگزین برای دوگانه انگاری ذهن - بدنِ ...
عامل نقش آفرین
سمت و سو
ریشه کن پذیر قابل ریشه کن شدن
به ثمر نشستن به بار نشستن نتیجه دادن توفیق حاصل کردن به نتیجه رسیدن
ارواح حیوانی ( در طب قدیم )
free or relieve ( someone ) of a burden فارغ سبُکبار فارغ بال رها، آزاد