lower limit

/ˈloərˈlɪmət//ˈlaʊəˈlɪmɪt/

حد پایینی، حد تحتانی

جمله های نمونه

1. The price fell below the lower limit.
[ترجمه گوگل]قیمت به زیر حد پایین سقوط کرد
[ترجمه ترگمان]قیمت پایین تر از حد پایین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. If the futures price falls below the lower limit of the band, the market will close limit-down.
[ترجمه گوگل]اگر قیمت آتی به زیر حد پایین باند کاهش یابد، بازار محدود خواهد شد
[ترجمه ترگمان]اگر قیمت آتی پایین تر از حد پایین باند قرار گیرد، بازار محدود خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Should there be a lower limit for undersize fish?
[ترجمه گوگل]آیا باید محدودیت کمتری برای ماهی های کم حجم وجود داشته باشد؟
[ترجمه ترگمان]آیا باید یک حد پایین تر برای ماهی undersize وجود داشته باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The lower limit to transition even for very large disturbances is provided by the growth or otherwise of slugs.
[ترجمه گوگل]حد پایین تر انتقال حتی برای اختلالات بسیار بزرگ توسط رشد یا عدم رشد راب ها فراهم می شود
[ترجمه ترگمان]محدودیت کم تر برای انتقال حتی برای اختلالات بسیار بزرگ، از طریق رشد و یا در غیر این صورت of فراهم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In large transactions vendors may also negotiate a lower limit for individual items.
[ترجمه گوگل]در تراکنش‌های بزرگ، فروشندگان ممکن است محدودیت کمتری را برای اقلام جداگانه مورد مذاکره قرار دهند
[ترجمه ترگمان]در معاملات بزرگ، فروشندگان نیز ممکن است با یک حد پایین تر برای آیتم های فردی مذاکره کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This absence of evidence translates into a lower limit for the proton lifetime of 5 x 10 31 years.
[ترجمه گوگل]این عدم وجود شواهد به یک حد پایین تر برای طول عمر پروتون 5×1031 سال تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]این عدم وجود شواهد به حد پایینی برای طول عمر پروتون از ۵ تا ۳۱ سال اخیر تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The present experimental lower limit on the lifetime is about 10 30 years, and it should be possible to improve this.
[ترجمه گوگل]حد پایین آزمایشی فعلی در مورد طول عمر حدود 10 30 سال است و باید بتوان این را بهبود بخشید
[ترجمه ترگمان]این محدودیت کم تر تجربی در طول عمر حدود ۱۰ سال است و باید این مساله را بهبود بخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Both have pushed up against a lower limit which is, I believe, economic in character.
[ترجمه گوگل]هر دو در برابر یک حد پایین تر که به اعتقاد من ماهیت اقتصادی دارد، پیش رفتند
[ترجمه ترگمان]هر دوی آن ها مخالف حد پایینی هستند که به اعتقاد من، اقتصادی در شخصیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Exposure latitude: Its lower limit is at the intersection point of the two curves, with an exposure time of 15 units for the example below.
[ترجمه گوگل]عرض جغرافیایی نوردهی: حد پایین آن در نقطه تلاقی دو منحنی است، با زمان نوردهی 15 واحد برای مثال زیر
[ترجمه ترگمان]عرض نوردهی: حد پایین تر آن در نقطه تقاطع دو منحنی با زمان نوردهی ۱۵ واحد برای مثال زیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Before this, single room loan interest rate lower limit for loan datum interest rate 0. 85 time.
[ترجمه گوگل]قبل از این، نرخ بهره وام اتاق تک اتاق حد پایین برای نرخ بهره مبنا وام 0 85 زمان
[ترجمه ترگمان]قبل از این، نرخ بهره وام یک اتاق برای نرخ بهره داده ورودی صفر است ۸۵ ثانیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Also, the exact output variance lower limit of the structured closed-loop response for each disturbance can be obtained.
[ترجمه گوگل]همچنین، حد پایین واریانس خروجی دقیق پاسخ حلقه بسته ساختاریافته برای هر اختلال را می توان به دست آورد
[ترجمه ترگمان]همچنین، حد دقیق واریانس خروجی برای پاسخ حلقه بسته ساختاربندی شده برای هر اغتشاش را می توان بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Conclusion The lower limit of 95% confidence inter mathematical relationship between BPF and age could be used as an objective criteria for automatic quantification of brain atrophy with computer.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری حد پایین 95% اطمینان بین رابطه ریاضی بین BPF و سن می تواند به عنوان یک معیار عینی برای تعیین کمیت خودکار آتروفی مغز با کامپیوتر استفاده شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری محدودیت کم تر بین ۹۵ % اعتماد به نفس بین bpf و سن می تواند به عنوان یک معیار عینی برای quantification اتوماتیک of مغز با کامپیوتر مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Trigger an archive when available memory reaches a lower limit.
[ترجمه گوگل]وقتی حافظه موجود به حد پایین‌تری رسید، بایگانی را فعال کنید
[ترجمه ترگمان]راه اندازی یک آرشیو در زمانی که حافظه در دسترس به حد پایین تر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. GWC, as the case may be, is the lower limit of producible gas.
[ترجمه گوگل]GWC، حسب مورد، حد پایین گاز قابل تولید است
[ترجمه ترگمان]GWC، همانطور که این مورد ممکن است، حد پایینی گاز producible است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The paper gives the upper - lower limit of a function and draws several deductions by proving them.
[ترجمه گوگل]مقاله حد بالا و پایین یک تابع را نشان می‌دهد و با اثبات آن‌ها، کسرهای متعددی را ترسیم می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله حد بالایی از یک تابع را ارایه می دهد و با اثبات آن ها، deductions متعددی را به خود می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] حد اسفل، حد پایین، حد پائینی

انگلیسی به انگلیسی

• minimum which is allowed, lowest permissible

پیشنهاد کاربران

بپرس