پیشنهادهای mohsen khademi (٣١٤)
دوپاره
the branch of medicine dealing with the diagnosis and treatment of mental disorders. شاخه ای از پزشکی است که به تشخیص و درمان اختلالات روانی می پردا ...
دست غیب ( مثال در شعر حافظ: مدعی خواست که آید به تماشاگه راز - - دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد ) ( کرد بی زحمت در انگشت سلیمان دست غیب - - در ...
any active agent who appears unexpectedly to solve an insoluble difficulty. هر عامل فعالی که برای حل یک مشکل لاینحل به طور غیرمنتظره ای ظاهر می شود. ...
ویکی پدیا استیگماتا پدیده ایست که ظاهرا در تعدادی از قدیسین مسیحی مشاهده شده است که در این حالت آثار زخم هایی، مشابه که موقع به صلیب کشیدن مسیح در و ...
به موجبِ
مغالطۀ اثر مشترک ( یک مغالطه منطقی در مورد علیت است که در آن دو پدیده که علت مشترکی دارند، تصور می شود که خود علت و معلول هستند. ) مثال کلاسیک را ...
Sensus communis According to Aristotle, the part of the psyche responsible for binding the inputs of the individual sense organs into a coherent and ...
= a short account of the news گزارشی کوتاه از این خبر
= a mental image of something previously experienced تصویر ذهنی از چیزی که قبلا تجربه شده است تصویر حافظه تصویر ذهنی
= for a short time اندکی، مدت کوتاهی، دیری نگذشت که Not long after his work, the topic of imagination in the context of physiology appeared. اندکی ...
دستیار مثال: physician's ally دستیار پزشک
علت عامل جنبش
اثر ایدیوموتور اثر افکار بر کُنش پدیده ای که در آن فرد در پاسخ به ایده ها، افکار یا انتظارات، حرکات فیزیکی غیرارادی انجام می دهد. این اصطلاح م ...
a mental disorder characterized by the conversion of mental conflict into somatic forms ( into paralysis or anesthesia having no apparent cause ) یک ...
= Critical thinking تفکر انتقادی / نقادانه
a doctrine that mind is the true reality and that objects exist only as aspects of the mind's awareness این آموزه که ذهن حقیقی واقعی است و اشیا فقط ب ...
معلولِ
localize : مکانمند کردن، تعیین مکان/ محل کردن localization: مکانمندسازی
unto oneself= all by oneself, without the assistance or presence of any other. فی نفسه، بالذات، ذاتاً، خاصِ خود ( ش ) ، قائم به خود ( ش ) مثال: H ...
مرض عشق درد عشق
the arousal of strong emotions and emotional behavior برانگیختن احساسات قوی و رفتار عاطفی * برانگیختگی عاطفی
بنابراین بدین ترتیب
پاتوفیزیولوژی
تصویرسازی ذهنی
Iatrogenesis is the causation of a state of ill health or adverse effect or complication caused by or resulting from medical treatment. پزشک - زاد: ...
1. a line of attack to a problem or situation is how you approach it 2. a line of attack against someone or something is severe criticism of them
دترمینیسم ژنتیکی این ایده است که ژن ها یک فنوتیپ فیزیکی یا رفتاری را تعیین می کنند. به بیان ساده تر، ایدۀ اصلی دترمینیسم ژنتیکی این است که ژن ها نحو ...
( an infection that is acquired at a hospital or other healthcare facility ) عفونتی که در بیمارستان یا سایر مراکز درمانی به فرد منتقل می شود = non ...
فی نفسه Medicine qua medicine transcends science. پزشکی فی نفسه فراتر از علم است.
close to ; very near = بسیار نزدیک به دوشادوشِ، شانه به شانۀ . . . The trees were planted in close proximity to the building. درختان بسیار نزدیک ب ...
مبادی
زایشگاه
تشریح پس از مرگ
افسردگی
ویبریو کلرا [ نام باکتری مولد وبا]
میکروبیولوژی به معنی مطالعۀ میکروارگانیسم ها یا ریزاندامگان تک سلولی، چندسلولی یا بی سلولی است. میکروبیولوژی، دربرگیرنده چند زیرشاخه است: ویروس شن ...
پیشوندی است به معنای end; goal; purpose ( غایت، هدف، مقصود ) teleological: غایت شناختی
فروکاستن چیزی به چیزی دیگر کاستن تقطیع کردن ( قطعه قطعه کردن ) She distilled the report into a paragraph. او گزارش را به یک پاراگراف تقلیل داد.
دوگانه مثال: holism - reductionism dyad دوگانۀ کل گرایی - تقلیل گرایی
درآمیختگی
بارها به کرّات مکرراً مرتباً a famous film clip which has been shown countless times کلیپ معروفی که بارها نمایش داده شده است
معیاری از توانایی فرد در تفکر، درک و غیره، یا همان سطح رشد فکری فرد که با آزمون هوش اندازه گیری می شود. رشد فکری رشد عقلی رشد هوشی
raison d'etre ( دلیل وجودی، دلیل هستیِ چیزی ) 1. reason for being دلیل وجود داشتن، دلیلِ بودن 2. the purpose that justifies a thing's existence ه ...
روان دارو ( دارویی که بر وضعیت روانی مصرف کننده اثر می گذارد. )
Intra - psychic conflict refers to a conflict between different levels of the psyche: conscious, subconscious and unconscious when they show differen ...
contradistinction تمیز، تمایز تباین تقابل in contradistinction to در تقابل با
تجربۀ خروج از بدن تجربۀ خَلعِ بدن
تقسیم کن و تسخیر کن.
ماژولاریته پیمانگی بخش مندی