perfusion


معنی: ریزش، تزریق وریدی، غسل تعمید بوسیله اب پاشی
معانی دیگر: ریزش، غسل تعمید بوسیله اب پاشی، تزریق وریدی

جمله های نمونه

1. Oesophageal manometry and acid perfusion tests were performed in the morning, with the fasting patient in the left lateral position.
[ترجمه گوگل]آزمایشات مانومتری مری و پرفیوژن اسید در صبح انجام شد و بیمار ناشتا در وضعیت جانبی چپ قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها Oesophageal manometry و اسید perfusion در صبح با بیمار روزه در موقعیت جانبی سمت چپ انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Furthermore, restricting intraluminal sodium concentration in jejunal perfusion does not seem to limit glucose absorption.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، محدود کردن غلظت سدیم داخل مجرا در پرفیوژن ژژنوم به نظر نمی رسد جذب گلوکز را محدود کند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، محدود کردن غلظت سدیم intraluminal در jejunal perfusion به نظر نمی رسد جذب گلوکز را محدود کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. To compensate for differences in flow rates during perfusion, the appearance rates of myeloperoxidase and cytokines were calculated.
[ترجمه گوگل]برای جبران تفاوت در نرخ جریان در طول پرفیوژن، نرخ ظاهر میلوپراکسیداز و سیتوکین ها محاسبه شد
[ترجمه ترگمان]برای جبران تفاوت ها در نرخ های جریان در طول perfusion، سرعت ظاهری of و cytokines محاسبه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The total recovery of perfusion fluid was almost equal to that infused.
[ترجمه ریحانه حسن آبادی] بازیابی کل مایع نشتی تقریبا برابر بود با تزریق
|
[ترجمه گوگل]بازیابی کل مایع پرفیوژن تقریباً برابر با تزریق بود
[ترجمه ترگمان]بازیابی کلی سیال perfusion تقریبا برابر با آن القا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The measurements were performed in the perfusion fluid obtained during regional perfusion of inflamed sigmoid and rectal segments.
[ترجمه گوگل]اندازه‌گیری‌ها در مایع پرفیوژن به‌دست‌آمده در پرفیوژن منطقه‌ای بخش‌های سیگموئید ملتهب و رکتوم انجام شد
[ترجمه ترگمان]اندازه گیری ها در مایع perfusion بدست آمده در طول perfusion regional التهاب sigmoid و بخش های مقعد به دست آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A progressive reduction in tissue perfusion may accompany recurrence of Crohn's disease while at a subclinical stage.
[ترجمه گوگل]کاهش تدریجی پرفیوژن بافتی ممکن است با عود بیماری کرون در مرحله تحت بالینی همراه باشد
[ترجمه ترگمان]کاهش تدریجی در perfusion بافت ممکن است با عود بیماری Crohn در یک مرحله subclinical همراه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We used a perfusion system where segments of the sigmoid colon and rectum were isolated.
[ترجمه گوگل]ما از یک سیستم پرفیوژن استفاده کردیم که در آن بخش‌هایی از کولون سیگموئید و رکتوم جدا شده بودند
[ترجمه ترگمان]ما از یک سیستم perfusion استفاده کردیم که در آن قسمت هایی از کلون sigmoid و راست روده، ایزوله بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The specimen was cooled externally by perfusion through the superior mesenteric artery with cold University of Wisconsin preservation solution.
[ترجمه گوگل]نمونه از خارج توسط پرفیوژن از طریق شریان مزانتریک فوقانی با محلول نگهداری سرد دانشگاه ویسکانسین خنک شد
[ترجمه ترگمان]این نمونه به طور خارجی توسط perfusion از طریق سرخرگ mesenteric فوقانی با راهکار حفاظت از دانشگاه سرد، سرد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. More effective lung perfusion and expansion may have contributed to the more favourable arterial-alveolar oxygen tension ratios in the regulated group.
[ترجمه گوگل]پرفیوژن و انبساط ریه موثرتر ممکن است به نسبت‌های کشش اکسیژن شریانی-آلوئولی مطلوب‌تر در گروه تنظیم‌شده کمک کرده باشد
[ترجمه ترگمان]More و انبساط ریه موثرتر ممکن است به نسبت کشش اکسیژن alveolar در گروه تنظیم شده کمک کرده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. After a two minute exposure to acid, the perfusion was resumed for a further 90 minute period.
[ترجمه گوگل]پس از دو دقیقه قرار گرفتن در معرض اسید، پرفیوژن برای یک دوره 90 دقیقه ای دیگر از سر گرفته شد
[ترجمه ترگمان]پس از دو دقیقه قرارگیری در معرض اسید، perfusion به مدت ۹۰ دقیقه ادامه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective To summarize the perfusion experience in aortic dissection using antegrade selective cerebral perfusion with right axillary artery perfusion.
[ترجمه گوگل]هدف برای خلاصه کردن تجربه پرفیوژن در دیسکسیون آئورت با استفاده از پرفیوژن انتخابی مغزی انتگراد با پرفیوژن شریان زیر بغل راست
[ترجمه ترگمان]هدف خلاصه کردن تجربه perfusion در کالبد شکافی آئورت با استفاده از perfusion مغزی انتخابی با استفاده از artery axillary axillary artery
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. METHODS The model of in situ intestinal perfusion was used. A HPLC method was established to determine the drug concentration in the perfusate.
[ترجمه گوگل]MethodsThe مدل پرفیوژن روده در محل استفاده شد یک روش HPLC برای تعیین غلظت دارو در پرفیوژن ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]روش ها: مدل of روده ای در محل مورد استفاده قرار گرفت یک روش HPLC برای تعیین غلظت مواد مخدر در the ایجاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Conclusion: Perfusion with heparin can prevent salursis depositing in urinary catheter.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: پرفیوژن با هپارین می تواند از رسوب سالورسیس در کاتتر ادراری جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: perfusion با heparin می تواند از سپرده گذاری salursis در catheter ادراری جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Conclusion DST impairs the balance between perfusion, metabolism and contraction of hibernating myocardium, leading to severe myocardial metabolic disorder.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری DST تعادل بین پرفیوژن، متابولیسم و ​​انقباض میوکارد خواب زمستانی را مختل می کند و منجر به اختلال متابولیک شدید میوکارد می شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری DST تعادل بین perfusion، متابولیسم و انقباض عضله قلب زمستانی را تضعیف می کند که منجر به اختلال متابولیکی و متابولیک شدید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Conclusion Dynamic contrast-enhanced perfusion MR imaging can reveal the lesion vascular distribution and quantity angiogenesis of tumor and provide valuable physiopathologic information.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری تصویربرداری MR پرفیوژن با کنتراست پویا می‌تواند توزیع عروقی ضایعه و رگ‌زایی کمی تومور را نشان دهد و اطلاعات فیزیوپاتولوژیک ارزشمندی را ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری تصویر پویا enhanced MR در تصویر می تواند باعث آشکار شدن پراکندگی آوندی و میزان رگ زایی در تومور و فراهم آوردن اطلاعات ارزشمند physiopathologic شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ریزش (اسم)
abscission, pour, infusion, inset, downfall, slide, influx, afflux, affusion, diffusion, spray, leak, slump, leakage, flux, gush, effusion, outflow, intinction, perfusion, rheumatism

تزریق وریدی (اسم)
perfusion

غسل تعمید به وسیله اب پاشی (اسم)
perfusion

انگلیسی به انگلیسی

• spray, sprinkling, pouring; dripping

پیشنهاد کاربران

خون رسانی
The passage of fluid, such as blood, throughan organ or tissue
perfusion ( پزشکی )
واژه مصوب: خونیاری
تعریف: وارد کردن یا رساندن مایع به داخل بافت، معمولاً با تزریق به داخل رگ های خونی
خونرسانی به بافت ها
تزریق
اصطلاح پزشکی: تراوش پلاسما از درون مویرگ به بیرون، بر اثر فشار هیدرواستاتیک.

بپرس