پیشنهادهای taha mousavi (٢٣٦)
to disembark from a plane
زمانی که افرادی به دلیل overbook شدن نمی تونن سوار هواپیما بشن و جام می مونن از هواپیما میگیم: they got bumped from the flight
قابل پیش بینی able to be predicted منبع: دیکشنریbabylon
دریا زدگی sickness caused by the rocking motion of a boat at sea ما همچنین carsick و airsick هم داریم
دوستان توجه داشته باشید که بعد از این نوع افعال ( . . . should, could ) ، شکل ساده ی فعل می اید: you could take ✅ this might tak ...
به پروازهایی می گن که توقفی در بین راه نداره معکوسش هم می شه: direct flight بر خلاف معنی کلمه به کلمه ای که این عبارت داره منظورش "پرواز ...
express train قطار سریع السیر
departure/departure time این دو کلمه رو شاید در فرودگاه ها یا ایستگاه های قطار ببینید که منظورشون ساعت حرکت قطار یا هواپیما است
ed در اخر کلمات سه تا صدا می دهد: 1. ت 2. د 3. اد اگر فعل در اخر خود صدایی از میان صداهای زیر داشته باشد، زمانی که ed به ان اضافه می گردد صدای "ت" د ...
در واقع املای درست این کلمه brilliant هست دو تا L داره
answer, reaction, reply منبع: دیکشنری Babylon
the people are so cold مردم خیلی سرد و خشک هستند ( روابط گرمی ندارند )
?do you dare جرات داری؟
افتادن و سقوط کردن//پاییز//ابشار
weight در عبارت lift weight معنی وزنه می دهد
این اصطلاح برای کسانی به کار می رود که به خوردن شیرینی جات چیزهای شیرین علاقه دارن مانند: I have sweet tooth
eat noisy, با سر وصدا غذا خوردن
why , چرا
در فوتبال به معنی زمین فوتبال است
این کلمه هم معنی فعلی و هم اسمی داره معنی اسمیش میشه: طرح و برنامه معنی فعلیش هم میشه: برنامه ریزی کردن و طرح ریختن و نقشه کشیدن
بعد از این عبارت کاری گفته می شه مانند: why don't we watch TV on Saturday در واقع در این جمله منظورش اینه که بیا این کار رو که اینجا نگاه ک ...
در واقع این عبارت اخرش فقط یک o وجود دارد نه دوتا
این عبارت برای وسایل به کار میره و نشان دهنده ی بد بودن انها است مثل: this printer is a piece of junk این پرینتر یک تیکه اشغاله ( که منظور ...
مترادف انگلیسی:commiseration فعل این کلمه هم می شه :sympathize مترادف انگلیسی sympathize هم میشه:commiserate
Say you are unhappy with something بگی که از یک چیزی ناراحتی همچنین همانطور که دیگران گفتند معنی شکایت کردن هم می ده
معنی فارسی: قابل حمل مترادف انگلیسی:movable, mobile
این کلمه شکل سوم فعل build هست در بعضی موارد هم می تونه به جای ساخته شده معنی " تعبیه شده " هم بده
wonderful, fabulous
معنی فارسی: بحث و بگومگو مترادف انگلیسی: dispute
nonalcoholic and carbonated drink
small portion of food which is served before the main meal to stimulate the appetite منبع: دیکشنری بابیلون
در این کلمه ex معنی سابق رو میده و wife هم که میشه زن پس می شه زن سابق مقابلش هم ex - husband که این میشه شوهر سابق نکته ی دیگری هم که است که بد نیست ...
. . . a family consisting parents and children but not including aunts , uncles, grandmothers
fantastic
fine
naughty