تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to disembark from a plane

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زمانی که افرادی به دلیل overbook شدن نمی تونن سوار هواپیما بشن و جام می مونن از هواپیما میگیم: they got bumped from the flight

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قابل پیش بینی able to be predicted منبع: دیکشنریbabylon

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دریا زدگی sickness caused by the rocking motion of a boat at sea ما همچنین carsick و airsick هم داریم

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

دوستان توجه داشته باشید که بعد از این نوع افعال ( . . . should, could ) ، شکل ساده ی فعل می اید: you could take ✅ this might tak ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به پروازهایی می گن که توقفی در بین راه نداره معکوسش هم می شه: direct flight بر خلاف معنی کلمه به کلمه ای که این عبارت داره منظورش "پرواز ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

express train قطار سریع السیر

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

departure/departure time این دو کلمه رو شاید در فرودگاه ها یا ایستگاه های قطار ببینید که منظورشون ساعت حرکت قطار یا هواپیما است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ed در اخر کلمات سه تا صدا می دهد: 1. ت 2. د 3. اد اگر فعل در اخر خود صدایی از میان صداهای زیر داشته باشد، زمانی که ed به ان اضافه می گردد صدای "ت" د ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

در واقع املای درست این کلمه brilliant هست دو تا L داره

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

answer, reaction, reply منبع: دیکشنری Babylon

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

the people are so cold مردم خیلی سرد و خشک هستند ( روابط گرمی ندارند )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

?do you dare جرات داری؟

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افتادن و سقوط کردن//پاییز//ابشار

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

weight در عبارت lift weight معنی وزنه می دهد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این اصطلاح برای کسانی به کار می رود که به خوردن شیرینی جات چیزهای شیرین علاقه دارن مانند: I have sweet tooth

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

eat noisy, با سر وصدا غذا خوردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

why , چرا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٦

در فوتبال به معنی زمین فوتبال است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

این کلمه هم معنی فعلی و هم اسمی داره معنی اسمیش میشه: طرح و برنامه معنی فعلیش هم میشه: برنامه ریزی کردن و طرح ریختن و نقشه کشیدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بعد از این عبارت کاری گفته می شه مانند: why don't we watch TV on Saturday در واقع در این جمله منظورش اینه که بیا این کار رو که اینجا نگاه ک ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در واقع این عبارت اخرش فقط یک o وجود دارد نه دوتا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این عبارت برای وسایل به کار میره و نشان دهنده ی بد بودن انها است مثل: this printer is a piece of junk این پرینتر یک تیکه اشغاله ( که منظور ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

مترادف انگلیسی:commiseration فعل این کلمه هم می شه :sympathize مترادف انگلیسی sympathize هم میشه:commiserate

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Say you are unhappy with something بگی که از یک چیزی ناراحتی همچنین همانطور که دیگران گفتند معنی شکایت کردن هم می ده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی فارسی: قابل حمل مترادف انگلیسی:movable, mobile

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

این کلمه شکل سوم فعل build هست در بعضی موارد هم می تونه به جای ساخته شده معنی " تعبیه شده " هم بده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

wonderful, fabulous

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی فارسی: بحث و بگومگو مترادف انگلیسی: dispute

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

nonalcoholic and carbonated drink

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

small portion of food which is served before the main meal to stimulate the appetite منبع: دیکشنری بابیلون

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

در این کلمه ex معنی سابق رو میده و wife هم که میشه زن پس می شه زن سابق مقابلش هم ex - husband که این میشه شوهر سابق نکته ی دیگری هم که است که بد نیست ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

. . . a family consisting parents and children but not including aunts , uncles, grandmothers

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

fantastic

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

fine

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

naughty