proclamation

/ˌprɑːkləˈmeɪʃn̩//ˌprɒkləˈmeɪʃn̩/

معنی: اعلامیه، اعلان، اگهی، بیانیه، انتشار، ابلاغیه
معانی دیگر: عمل اعلام کردن، اعلام، جار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: something that is proclaimed, or the act of proclaiming.
مشابه: allegation, avowal, declaration, edict

- a peace proclamation
[ترجمه گوگل] یک اعلامیه صلح
[ترجمه ترگمان] یک بیانیه صلح
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. luther nailed the proclamation to the church door
لوتر اعلامیه را به در کلیسا میخکوب کرد.

2. The authorities issued a proclamation forbidding public meetings.
[ترجمه گوگل]مقامات با صدور اطلاعیه ای از برگزاری جلسات عمومی منع کردند
[ترجمه ترگمان]مقامات اعلامیه ای را صادر کردند که جلسات عمومی را ممنوع می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The King issued a proclamation dissolving Parliament.
[ترجمه شان] پادشاه با صدور بیانیه ای ، پارلمان را منحل کرد.
|
[ترجمه گوگل]پادشاه با صدور بیانیه ای پارلمان را منحل کرد
[ترجمه ترگمان]پادشاه اعلامیه ای صادر کرد که انحلال پارلمنت را منحل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The government restricted the use of water by proclamation.
[ترجمه شان] دولت با صدور اعلامیه ای ، برای استفاده از آب محدودیت ایجاد کرد.
|
[ترجمه گوگل]دولت با اعلامیه ای استفاده از آب را محدود کرد
[ترجمه ترگمان]دولت استفاده از آب را با اعلامیه محدود کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A bloody civil war followed the proclamation of an independent state.
[ترجمه گوگل]پس از اعلام یک کشور مستقل، جنگ داخلی خونینی رخ داد
[ترجمه ترگمان]یک جنگ داخلی خونین به دنبال اعلامیه یک کشور مستقل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The preliminary draft of the Emancipation Proclamation was only part of the trouble.
[ترجمه گوگل]پیش نویس اولیه اعلامیه رهایی تنها بخشی از مشکل بود
[ترجمه ترگمان]پیش نویس اولیه اعلامیه آزادی تنها بخشی از مشکل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The President issued a proclamation declaring the county a national disaster area.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور با صدور بیانیه ای این شهرستان را منطقه فاجعه ملی اعلام کرد
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور اعلامیه ای صادر کرد و اعلام کرد که این استان یک فاجعه ملی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His proclamation that the moon might be habitable was bound to attract criticism from Aristotelian diehards such as Alexander Ross.
[ترجمه گوگل]اعلامیه او مبنی بر اینکه ماه ممکن است قابل سکونت باشد، ناگزیر بود که انتقاد سخت گیران ارسطویی مانند الکساندر راس را به دنبال داشته باشد
[ترجمه ترگمان]اعلامیه او مبنی بر این بود که ماه ممکن است قابل سکونت باشد و انتقادات from از قبیل \"الکساندر راس\" (ارسطویی)را به خود جلب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They redacted a proclamation.
[ترجمه گوگل]اعلامیه ای را ویرایش کردند
[ترجمه ترگمان]اونا یه بیانیه صادر کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In response, President Fillmore issued a proclamation asking citizens to cease interfering with law enforcement officers.
[ترجمه گوگل]در پاسخ، پرزیدنت فیلمور اعلامیه ای صادر کرد و از شهروندان خواست که از مداخله با افسران مجری قانون دست بردارند
[ترجمه ترگمان]در پاسخ، رئیس جمهور فیلمور در بیانیه ای اعلامیه ای صادر کرد و از شهروندان خواست تا از دخالت در نیروهای انتظامی دست بردارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A cease-and-desist proclamation required by federal law was prepared and signed at the same time.
[ترجمه گوگل]یک اعلامیه توقف و توقف که طبق قوانین فدرال الزامی بود، در همان زمان تهیه و امضا شد
[ترجمه ترگمان]اعلامیه ای که توسط قانون فدرال مورد نیاز بود، در همان زمان تهیه و امضا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Closely associated with the proclamation and preaching of the Word was scriptural hymnody, in the form of metrical psalms.
[ترجمه گوگل]ارتباط نزدیکی با اعلام و موعظه کلام، سرود کتاب مقدس، به شکل مزامیر متریک بود
[ترجمه ترگمان]کتاب مقدس در همان نزدیکی با اعلامیه و موعظه کتاب مقدس، به شکل سروده ای مذهبی، در نظر گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It was a horrifying proclamation, when modesty caused the legs even of pianos to be decently covered.
[ترجمه گوگل]این یک اعلامیه وحشتناک بود، زمانی که فروتنی باعث شد حتی پاهای پیانوها به طرز شایسته ای پوشیده شود
[ترجمه ترگمان]این اعلامیه وحشتناک بود، وقتی که حجب و حیا مانع از آن می شد که به سر و سامان دادن پیانو، سر و سامان بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Thus, the 1985 proclamation of privatisation had largely stalled by 1989 for lack of buyers.
[ترجمه گوگل]بنابراین، اعلامیه خصوصی سازی در سال 1985 به دلیل کمبود خریداران تا حد زیادی تا سال 1989 متوقف شده بود
[ترجمه ترگمان]از این رو اعلامیه خصوصی سازی سال ۱۹۸۵ تا حد زیادی در سال ۱۹۸۹ برای عدم وجود خریداران متوقف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اعلامیه (اسم)
assertion, statement, act, declaration, proclamation, communique, manifesto, manifest

اعلان (اسم)
assertion, announcement, declaration, proclamation, notice, advertisement, advertising, sign, poster, signboard, placard

اگهی (اسم)
assertion, announcement, proclamation, notice, advertisement, advertising, ticket, annunciation, poster, caveat, indiction

بیانیه (اسم)
assertion, statement, proclamation, manifesto, manifest, bulletin

انتشار (اسم)
report, proclamation, publication, propagation, incidence, circulation, diffusion, dissemination, currency, issuance, dispersion, effluence

ابلاغیه (اسم)
proclamation, letter missive, communication

تخصصی

[حقوق] اعلام، اعلان، اعلامیه، بیانیه

انگلیسی به انگلیسی

• announcement, declaration; official public statement; manifest, statement
a proclamation is a public announcement about something important.

پیشنهاد کاربران

در آیه های قرآن ب معنی ندا دادن
As Israel’s seismic assaults continue to devastate more than 2. 3 million people in the besieged Gaza Strip, people around the world have begun to question the sincerity of human rights proclamations from Western leaders.
...
[مشاهده متن کامل]

علیرغم ادامه حملات تکان دهنده اسرائیل برای از بین بردن بیش از ۲. ۳ میلیون نفر در نوار غزه محاصر شده، مردم اقصی نقاط جهان خلوص نیت {و صداقت} بیانیه های حقوق بشر از طرف رهبران غربی را مورد سوال قرار داده اند.

اعلامیه یا بیانیه ای که رسمی است و از طرف مقامات ارائه می شود. مانند اعلامیه ی آزادی بردگان ( emancipation proclamation ) که در سال 1862، آبراهام لینکلن آن را صادر کرد.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : proclaim
✅️ اسم ( noun ) : proclamation
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _

بپرس