cambridge

/ˈkeɪmbrɪdʒ//ˈkeɪmbrɪdʒ/

شهر کمبریج (در انگلیس - مقر دانشگاه کمبریج)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one of the two major English universities, founded in the twelfth century.

(2) تعریف: the city in which this university is located, in east central England.

جمله های نمونه

1. When will you go up to Cambridge University?
[ترجمه گوگل]چه زمانی به دانشگاه کمبریج می روید؟
[ترجمه ترگمان]کی به دانشگاه کمبریج می روی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He studied philosophy and psychology at Cambridge.
[ترجمه گوگل]او فلسفه و روانشناسی را در کمبریج خواند
[ترجمه ترگمان]او فلسفه و روانشناسی را در کمبریج مطالعه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. For more information about other Cambridge titles, visit our website at www. cambridge. org.
[ترجمه گوگل]برای اطلاعات بیشتر در مورد سایر عناوین کمبریج، به وب سایت ما به آدرس www کمبریج org
[ترجمه ترگمان]برای اطلاعات بیشتر در مورد سایر عناوین کمبریج، از سایت ما در سایت www کمبریج org است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Cambridge University Press arranged a tie-up with the German publisher Klett.
[ترجمه گوگل]انتشارات دانشگاه کمبریج با ناشر آلمانی کلت ارتباط برقرار کرد
[ترجمه ترگمان]انتشارات دانشگاه کمبریج یک تساوی با ناشر آلمانی Klett ترتیب داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Cambridge is always full of tourists in the summer.
[ترجمه گوگل]کمبریج همیشه در تابستان مملو از گردشگران است
[ترجمه ترگمان]کمبریج همیشه پر از توریست ها در تابستان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Only the educational elite go to Oxford or Cambridge.
[ترجمه گوگل]فقط نخبگان آموزشی به آکسفورد یا کمبریج می روند
[ترجمه ترگمان]تنها نخبگان آموزشی به آکسفورد یا کمبریج می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. What's the best route to Cambridge?
[ترجمه گوگل]بهترین مسیر برای رسیدن به کمبریج چیست؟
[ترجمه ترگمان]بهترین راه برای کمبریج کدام است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Let me know when you're coming to Cambridge and I'll show you around.
[ترجمه گوگل]وقتی به کمبریج می آیی به من خبر بده و من اطراف را به تو نشان خواهم داد
[ترجمه ترگمان]وقتی به کمبریج بر می گردی، خبرم کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He asked me to go to Cambridge with him.
[ترجمه گوگل]او از من خواست که با او به کمبریج بروم
[ترجمه ترگمان]از من خواست با او به کمبریج بروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The train for Cambridge will depart from platform
[ترجمه گوگل]قطار برای کمبریج از سکو حرکت خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]قطار کمبریج از سکو خارج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Cambridge won 2-0 after extra time.
[ترجمه گوگل]کمبریج بعد از وقت اضافه 2-0 پیروز شد
[ترجمه ترگمان]کمبریج بعد از گذشت زمان ۲ بر ۰ پیروز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We motored over to Cambridge to see some friends.
[ترجمه گوگل]برای دیدن چند دوست به سمت کمبریج رفتیم
[ترجمه ترگمان]ما به کمبریج رفتیم تا کمی از دوستان را ملاقات کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She graduated from Cambridge with a degree in law.
[ترجمه گوگل]او در رشته حقوق از کمبریج فارغ التحصیل شد
[ترجمه ترگمان]او با مدرک وکالت از کمبریج فارغ التحصیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The train was diverted to Cambridge because of engineering works on the main line.
[ترجمه گوگل]این قطار به دلیل کارهای مهندسی در خط اصلی به سمت کمبریج تغییر مسیر داده است
[ترجمه ترگمان]این قطار به دلیل کاره ای مهندسی در خط اصلی به کمبریج منحرف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• town in england; famous university in england; city in massachusetts (usa)

پیشنهاد کاربران

بپرس