تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

✅ یک معنی فعلی داره: صدای گربه در اوردن ✅ و یک معنی اسمی: صدای گربه ✅ فعل گذشته اش هم میشه: mewed

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

infiltrate

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

permeate and penetrate منبع: دیکشنری babylon

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

mission complete ماموریت انجام شد

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

clearly

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

this nasty food this= disgusting food

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تو دردسر افتادن They get in trouble. We should help them انها تو دردسر افتادن. ما باید کمکشون کنیم

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی ان می شه گیر کردن مانند: my car become stuck ماشینم گیر کرد. البته از get stuck به نظرم بیشتر استفاده میشه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

show and point out

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در واقع دست دادن میشه shake hands و گذاشته ی ان shook hands است

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این عبارت رو خریدارهایی می زنن که یک خرید بد رو داشتن و پول زیادی دادن و مثلا میگن: it is a total rip - off

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کرایه تاکسی همچنین ما bus fare هم داریم همچنین metro fare هم داریم ولی شاید کمتر استفاده شود

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

وقتی که یک کسی یک چیزی رو به قیمت خوبی خریده باشه می گه: it was a real bargain

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

idiom expression منبع: دیکشنری babylon

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

a wide road, usually divided, with an area of grass and trees on both sides and in the middle

پیشنهاد
١

همون GPS خودمونه.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک نام خانوادگی هستش و همچنین نام چندتا شهر در امریکا هست منبع: دیکشنری babylon

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to disembark from a plane

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

زمانی که افرادی به دلیل overbook شدن نمی تونن سوار هواپیما بشن و جام می مونن از هواپیما میگیم: they got bumped from the flight

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قابل پیش بینی able to be predicted منبع: دیکشنریbabylon

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دریا زدگی sickness caused by the rocking motion of a boat at sea ما همچنین carsick و airsick هم داریم

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

دوستان توجه داشته باشید که بعد از این نوع افعال ( . . . should, could ) ، شکل ساده ی فعل می اید: you could take ✅ this might tak ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به پروازهایی می گن که توقفی در بین راه نداره معکوسش هم می شه: direct flight بر خلاف معنی کلمه به کلمه ای که این عبارت داره منظورش "پرواز ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

express train قطار سریع السیر

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

departure/departure time این دو کلمه رو شاید در فرودگاه ها یا ایستگاه های قطار ببینید که منظورشون ساعت حرکت قطار یا هواپیما است

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ed در اخر کلمات سه تا صدا می دهد: 1. ت 2. د 3. اد اگر فعل در اخر خود صدایی از میان صداهای زیر داشته باشد، زمانی که ed به ان اضافه می گردد صدای "ت" د ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

در واقع املای درست این کلمه brilliant هست دو تا L داره

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

answer, reaction, reply منبع: دیکشنری Babylon

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

the people are so cold مردم خیلی سرد و خشک هستند ( روابط گرمی ندارند )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

?do you dare جرات داری؟

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

افتادن و سقوط کردن//پاییز//ابشار

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

weight در عبارت lift weight معنی وزنه می دهد

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

این اصطلاح برای کسانی به کار می رود که به خوردن شیرینی جات چیزهای شیرین علاقه دارن مانند: I have sweet tooth

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

eat noisy, با سر وصدا غذا خوردن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

why , چرا

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٧

در فوتبال به معنی زمین فوتبال است

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

این کلمه هم معنی فعلی و هم اسمی داره معنی اسمیش میشه: طرح و برنامه معنی فعلیش هم میشه: برنامه ریزی کردن و طرح ریختن و نقشه کشیدن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بعد از این عبارت کاری گفته می شه مانند: why don't we watch TV on Saturday در واقع در این جمله منظورش اینه که بیا این کار رو که اینجا نگاه ک ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

در واقع این عبارت اخرش فقط یک o وجود دارد نه دوتا

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این عبارت برای وسایل به کار میره و نشان دهنده ی بد بودن انها است مثل: this printer is a piece of junk این پرینتر یک تیکه اشغاله ( که منظور ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

مترادف انگلیسی:commiseration فعل این کلمه هم می شه :sympathize مترادف انگلیسی sympathize هم میشه:commiserate

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Say you are unhappy with something بگی که از یک چیزی ناراحتی همچنین همانطور که دیگران گفتند معنی شکایت کردن هم می ده

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی فارسی: قابل حمل مترادف انگلیسی:movable, mobile

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

این کلمه شکل سوم فعل build هست در بعضی موارد هم می تونه به جای ساخته شده معنی " تعبیه شده " هم بده

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

wonderful, fabulous

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی فارسی: بحث و بگومگو مترادف انگلیسی: dispute

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

nonalcoholic and carbonated drink

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

small portion of food which is served before the main meal to stimulate the appetite منبع: دیکشنری بابیلون

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

در این کلمه ex معنی سابق رو میده و wife هم که میشه زن پس می شه زن سابق مقابلش هم ex - husband که این میشه شوهر سابق نکته ی دیگری هم که است که بد نیست ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

. . . a family consisting parents and children but not including aunts , uncles, grandmothers