پیشنهادهای دکتر احمد. ع. معینی (١,٩٢٩)
دارای بوی گلاب بوی گلاب به مشام رسیدن شاه چون گرم گشت از آتش تیز گفت با آن گل گلاب انگیز ✏ �نظامی�
بالاتر از کنیز صدایش نکنند بیشتر از کنیز او را خطاب نکنند بانگ بر زد بر آن عجوزه خام کز کنیزیش نگذراند نام ✏ �نظامی�
عصیان کرد غالب شد نافرمانی نمود عاقبت عشق سر گرایی کرد خاک در چشم کدخدایی کرد ✏ �نظامی�
نوشین لب شیرین لب از نوش لبان آن قبیله گردش چو گهر یکی طویله ✏ �نظامی�
از آنچه زانچه گوینده داده بود خبر خوب تر بود در پسند نظر ✏ �نظامی�
لبها شبیه مرجان ولیکن محافظ دندانهای مرواریدفام هستند یعنی لب و دندان به قائده و زیبا هستند لب چو مرجان ولیک لؤلؤ بند تلخ پاسخ ولیک شیرین خند ✏ �نظ ...
محافظ لؤلؤ کنایه از استتار شدن دندان توسط لب لب چو مرجان ولیک لؤلؤ بند تلخ پاسخ ولیک شیرین خند ✏ �نظامی�
گوش سوراخ شده حلقه بگوش کنایه از برده و غلام سفته گوشی چو دُر ناسفته در فروشش بها به جان گفته ✏ �نظامی�
حلقه بگوشی گوش سوراخی کنایه از برده و کنیز و غلام سفته گوشی چو دُر ناسفته در فروشش بها به جان گفته ✏ �نظامی�
مهر انگیز مهربان پر مهر و عطوفت مهر پرور هریکی از چهره عالم افروز ی مِهر ساز ی و مهربان سوز ی ✏ �نظامی�
دست نخوره باکره دختر زناشویی نکرده دست ناکرده چند گونه کنیز خلخی دارد و ختایی نیز ✏ �نظامی�
حیله گر سیاس مکار پر فریب بود در خانه گوژپشتی پیر زنی از ابلهان ابله گیر ✏ �نظامی�
راه و روش خدمت گذاری روش بندگی راه فرمانبرداری چون کنیز آن غرور دیدی پیش باز ماندی ز رسم خدمت خویش ✏ �نظامی�
گستاخ نامهربان هرکه را جامه ای ز مهر بدوخت چونکه بد مهر دید باز فروخت ✏ �نظامی�
روابط زناشویی همخوابگی جز در خفت و خیز کان دربست هیچ خدمت رها نکرد از دست ✏ �نظامی�
ساق سپید چون نقره ساق بلورین سیم در پای سیم ساق کشید گنبد سیم را به سیم خرید ✏ �نظامی�
سیمین تن سیم تن بدن نقره فام سپید بدن سیم در پای سیم ساق کشید گنبد سیم را به سیم خرید ✏ �نظامی�
کنایه از: داستان شیرینی بازگو کند لب به لعل تشبیه شده و سخنان شیرین به طبرزد شه بدان شمع شکر افشان گفت تا کند لعل بر طبرزد جفت ✏ �نظامی�
مانند گیاه شبیه گیاه سرو با قامتت گیاه فشی تشت مه با تو آفتابه کشی ✏ �نظامی�
هوس باز شیدا واله جز یکی خوی زشت و آن نه نکوست که آرزو خواه را ندارد دوست ✏ �نظامی�
چرک کثافت کثیفی جرم به سیاهی بصر جهان بیند چرگنی بر سیاه ننشیند ✏ �نظامی�
زار زدن نالیدن ناله کردن التماس کردن عجز و لابه نمودن زارزوئی چنانکه بود نداشت لابها کرد و هیچ سود نداشت ✏ �نظامی�
مکیدنم لب به دندان گزیدنم تا چند وآب دندان مزیدنم تا چند ✏ �نظامی�
نعلک گوش را چو کردی ساز نعل در آتشم فکندی باز ✏ �نظامی�
شربت شراب می نمائی به تشنه آب شکر گوئی آنگه که لب بدوز و مخور ✏ �نظامی�
خرده غذاهای سفره دربیت زیر کنایه از انواع غذاهای سفره می باشد چون ز خوانریزه خورده شد روزی می در آمد به مجلس افروزی ✏ �نظامی�
شبیه رنگرز مانند رنگ کننده پارچه و لباس روز چون جامه کرد گازر شوی رنگرزوار شب شکست سبوی ✏ �نظامی�
جامه شسته شده لباس شسته شده در بیت زیر کنایه از برآمدن روز روز چون جامه کرد گازر شوی رنگرزوار شب شکست سبوی ✏ �نظامی�
ایکاش کاشکی خوشدل آن شد که باشدش یاری گر بود کاچکی چنان باری ✏ �نظامی�
گلوگیر گلو در بند داده گلو پیش کسی گیر گردن تشنه ای را که او گلوده تست آب در ده که آب در ده تست ✏ �نظامی�
آشفته نشوم پریشان نگردم از خود بیخود نشوم در به زنجیر کن ترا گفتم تا چو زنجیریان نیاشفتم ✏ �نظامی�
بزرگ زاده بزرگ منش راد به قناعت کسی که شاد بوَد تا بوَد محتشم نهاد بوَد ✏ �نظامی�
گوارا خوشگوار باب طبع نوش ساقی و جام نوشگوار گرم تر کرد عشق را بازار ✏ �نظامی�
ساخته و پرداخته مهیا آماده بر پا شده چون شد انگیخته سریر بلند بسته شد بر سرش بساط پرند ✏ �نظامی�
بر پا کننده بساط عیش و عشرت لعبتان آمدند عشرت ساز آسمان بازگشت لعبت باز ✏ �نظامی�
آهوی شب چو گشت نافه گشا ی صدفی شد سپهر غالیه سای ✏ �نظامی�
آمدم زان نشاط گاه برون بود یک یک ستاره بر گردون ✏ �نظامی�
نماز خواندم عبادت کردم خدای را ستودم در خزیدم به گوشه ای خالی فرض ایزد گزاردم حالی ✏ �نظامی�
مانع نشد جلوگیری نکرد منع نکرد وان شکر لب ز روی دمسازی باز گفتی نکرد از آن بازی ✏ �نظامی�
سیاه مستان مستان خراب بسیار مست من به نیروی عشق و عذر شراب کردم آنها که رطلیان خراب ✏ �نظامی�
اسباب شرم دلیل آزرم دلیل خجالت کشیدن شد به دادن شتاب ساقی گرم برگرفت از میان وقایه شرم ✏ �نظامی�
آشپز خوان سالار هرچه اندیشه در گمان آورد مطبخی رفت و در میان آورد ✏ �نظامی�
قوت جان از می مغانه کنیم نقل و می نوش عاشقانه کنیم ✏ �نظامی�
شبیه ترکان مانند ترکان خیز تا ترک وار در تازیم هندوان را در آتش اندازیم ✏ �نظامی�
سیاه مستان مست و خراب من به نیروی عشق و عذر شراب کردم آنها که رطلیان خراب ✏ �نظامی�
پایکوبی رقصیدن چون ز پا کوفتن برآسودند دستبردی به باده بنمودند ✏ �نظامی�
فرشته خصال فرشته خوی فرشته مانند پریوش گفتم ای بانوی فریشته خو ی با چو من بنده این حدیث مگوی ✏ �نظامی�
لباس تن پوش پیراهن رومی و زنگیش چو صبح دو رنگ رزمه روم داد و بزمه زنگ ✏ �نظامی�
دستبد طلا دستبند زرین حلقه زرین دست و ساعد پر از علاقه زر گردن و گوش پر ز لؤلؤ تر ✏ �نظامی�
خورشید تابان خورشید درخشان بر سر کوه مهر تافته تافت زُهره صبح چون شکوفه شکافت ✏ �نظامی�