پیشنهاد‌های دکتر احمد. ع. معینی (٢,٩٤٣)

بازدید
٢,٥٥٧
تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نوازندگان خنیانگران تماشای رامشگران ساز کرد در خرمی بر جهان باز کرد ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شکارچی شکارافکن بغلتید آن شیر نخجیر سوز چو آهو بره زیر چنگال یوز ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به هیبت دریا به وقار و بزرگی دریا به ابهت دریا درآمد بدان دیو دریا شکوه چو ابری سیه کاو درآید به کوه ✏ نظامی بر آن پهن صحرای دریا شکوه حصاری زد از ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سواره شد عنان پیچید حرکت کرد کمندی و تیغی گرانمایه خواست عنان کرد سوی بداندیش راست ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نمیشود امکان ندارد ممکن نیست گرش می نشاید به شمشیر کشت که دارد پی سخت و چرم درشت ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

زخم زدن زخمی کردن خستن نباید بر او زخم راندن به تیغ کز آهن نگردد پراکنده میغ ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نرمخو شدن ترحم کردن سرش خواست کندن که نرم آمدش چو رویی چنان دید شرم آمدش ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

محل کتف محل شانه زدش بر کتفگاه و بردش ز جای چنان کان ستمگر درامد ز پای ✏ �نظامی�

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

محل عیش و عشرت رامش گاه بزمگاه بفرمود کان بندی بی زبان بیاید به رامشگه مرزبان به فرمان شاه آن گرفتار بند به رامشگه آمد چو کوه بلند ✏ �نظامی�

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گوارا خوشگوار ز پیروزی بخت می کرد یاد نبید گوارنده می خورد شاد ✏ نظامی گوارنده آبی کزین تیره خاک بدو شاید اندوه را شست پاک ✏ �نظامی�

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
١

بدبیاری بدشانسی تیره بختی بد آسمانی چو آید فراز سر نازنینان بپیچد ز ناز ✏ �نظامی�

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بدبختی بیچارگی نکبت سیه روزگاری مرا نیز دریافت ادبار بخت وگرنه چرا جستم این کار سخت ✏ �نظامی�

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مردم کش عفریت سپه را برآراست خاور خدیو در اندیشه زان مردم آهنج دیو ✏ �نظامی�

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کم مایه اندک مایه بود هر یکی را قدر مایهٔ میش کزان میش برسازد اسباب خویش ✏ نظامی قدر مایه مردم که ماندند باز نخواندند یک حرف ازان لوح راز ✏ �نظام ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
١

استوار سرسخت متین چنان زورمندند و افشرده گام که یک تن بود لشگری را تمام ✏ �نظامی�

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پوست زمخت و سخت پوست چغر ز سختی که بد خلقت خام او سفن بسته کیمخت اندام او ✏ �نظامی�

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

لحاف فرش گستردنی روانداز لحیفی برافکنده بر پشت بور درآمد به زین آن تن پیل زور ✏ نظامی پذیره شده شورش جنگ را لحیفی برافکنده شبرنگ را ✏ نظامی

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هندی اهل هند منسوب به هند چو ماسورهٔ هندباری به رنگ میان آکنیده به تیر خدنگ ✏ �نظامی�

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پارچه سیاه لباس تیره کنایه از شب سیاه چو شب در سر آورد کحلی پرند سر مه در آمد به مشگین کمند ✏ �نظامی�

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سلاح بازی جنگاوری بکاربردن سلاح به گرد دوالی درآمد دلیر دوالک همی باخت با جنگ شیر ✏ �نظامی�

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خزیدن پوئیدن سفته کردن کاویدن پخش شدن چو افتاد دشمن در آن پای لغز به سم سمندش بسنبید مغز ✏ �نظامی�

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اسب اصیل اسب زرد و بور جرم نامی از کوه ِ یکران چو کوه درآمد کزو عالم آمد ستوه ✏ �نظامی�

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جنگجویی مبارزه طلبی رزمجویی ز شیران سبق برده شروه به نام به هنگام جنگ آزمایی تمام ✏ �نظامی�

پیشنهاد
١

افتخار کردن سرافرازی نمودن چو فرق سر خصم در خون کشید ازان سرکشی سر به گردون کشید ✏ �نظامی�

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تند و تیز قوی بنیه پهلوان مبارز ز گردان ارمن یکی تند سیر به کشتن قوی دل به مردی دلیر ✏ �نظامی�

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بی اقبال بدشانس بی عاقبت بدبخت چو دانست الانی که در راه او فرو ماند بی بخت بدخواه او ✏ �نظامی�

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

1 - عریان عور برهنه 2_اندکی بخشی قسمتی مقداری 3_بیحال سست شل و ول 4_سلاح بزرگ گرز بزرگ حربه جنگی درآمد برآورده لَختی به دوش که از دیدنش مغز را رفت ه ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کوبیدن سر کوبیدن مغز متلاشی کردن سر و مغز دگر خواست با او همان رفت نیز بجز مغز کوبی ندانست چیز ✏ �نظامی�

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
١

برکشیدن ز رومی یکی پیل کوپال گیر برآهخته شمشیر و بر بسته تیر ✏ �نظامی�

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

برآهیختن برکشیدن ز رومی یکی پیل کوپال گیر برآهخته شمشیر و بر بسته تیر ✏ �نظامی�

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مایل بودن متمایل شدن بسوی کسی یا چیزی رفتن گراینده شد هر دو لشگر به خون علم بر کشیدند چون بیستون ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زره جوشن حریر تنش در قژاکند زرد کلاهی ز پولاد چون لاجورد ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نماز ظهر ز پیشین گهان تا نمازی دگر به میدان نشد رزمسازی دگر ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زره پوشیده جوشن پوشیده ز قلب ملک پیش آن تند مار برون رفت جوشنوری نیزه وار ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناقوس ها زنگها شیپورها دراهای روسی درآمد به جوش چو هندوی بیمار برزد خروش ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کنایه از شراب سیمگون جیوه گداخته بیا ساقی آن زیبق تافته به شنگرف کاری عمل یافته ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دشمنان خصمان بر اعدای دولت شبیخون کنیم به نوک سنان خاره را خون کنیم ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افراد ناتوان افراد کم بنیه کم توان کاهل تنبل بدان سست پایان پیچیده دست سکندر چه لشگر تواند شکست ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درگاه بارگاه آستانه در درو درگه از گوهر و گنج پر به جای سنان و زره لعل و در ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکباره یکدفعه یکسره بی درنگ ناگاه چو ما حمله سازیم یکره ز جای به یک حملهٔ ما ندارند پای ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تاجداری شاهی فرمانروایی حکومت جهان را بگیریم و شاهی کنیم همه ساله صاحب کلاهی کنیم ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کنایه از : سختی کشیدن خون دل خوردن جنگاوری کردن جگر خوردن آیین روسان بود می و نقل کار عروسان بود ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

جنگجویی ستیزه جویی مبارزه طلبی جنگاوری همه کارشان شرب و مالشگری نگشته شبی گرد چالشگری ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1_مالش دادن ماساژ دادن 2_ارتباط با زنان ملاعبه گری با بانوان همه کارشان شرب و مالشگری نگشته شبی گرد چالشگری ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کجا پای دارند با روسیان چنین نازنینان و ناموسیان ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساکنین خزر اقوام خزر ز برطاس و آلان و خزران گروه برانگیخت سیلی چو دریا و کوه ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پادشاه روس حاکم روس کمند افکنانی که چون تند شیر درارند سرهای پیلان به زیر ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شیر شرزه شیر درنده شیر خونخوار کمند افکنانی که چون تند شیر درارند سرهای پیلان به زیر ✏ نظامی ز زینش درآورد چون تند شیر ز تارک بیفتاد ترکش به زیر ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

مردم آزاری قتل و غارت مردم کشی دلیران شمشیر زن بی شمار به مردم گزائی چو پیچنده مار ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جای فراخی مکان وسیعی دشت پهناوری فراخی گهی بود نزدیک آب فرود آمد آنجابه هنگام خواب ✏ �نظامی�