پیشنهادهای دکتر احمد. ع. معینی (١,٥١٧)
نوازنده ساز زن مطرب بریشم زن نواها بر کشیده بریشم پوش پیراهن دریده ✏ �نظامی�
خرامیدن مانند اسب ختلی همان ختلی خرام خسروانی سرْ افسار ِ زر و طوق کیانی ✏ �نظامی�
مانند باران تر و تازه است نیکو تر و تازه پر طراوت سخن های کهن زالی مطراست و گر زال زر است انگار عنقا ست ✏ �نظامی�
پوستین ترا لباس تو را بالاپوش ترا لبادت را چنان بر گاو بندد که چشمی گرید و چشمیت خندد ✏ �نظامی�
برون کش پای ازین پاچیلهٔ�تنگ که کفش تنگ دارد پای را لنگ ✏ �نظامی�
منافقان افراد متزور افراد دورو طبیب روزگار افسون فروش است چو زراقان ازان ده رنگ پوش است ✏ �نظامی�
ز رنگ آمیزی ریحان آن باغ نهاده چشم خود را مهر مازاغ ✏ �نظامی�
جهانگردان قاصدان پیک ها بپرسید از بریدان جهانگرد که در گیتی که دیدست اینچنین مرد ✏ �نظامی�
نقشه نشان کرده شده نشان دادند و چون آگاه شد شاه زمین را داد کندن بر نشانگاه ✏ �نظامی�
جامه های ابریشمی پارچه های ابریشمی ز عطر و جوهر و ابریشمینه بسنجیم آنچه باشد از خزینه منسوجات ابریشمی
همیان کیسه محل نگهداری مسکوکات کیسه زر خریطه بر خریطه بسته زنجیر ز خسرو تا به کیخسرو همی گیر ✏ �نظامی�
بیغوله جای تنگ و کوچک و خراب بفرساید زمین و بشکند سنگ نمانَد کس درین پیغوله تنگ ✏ �نظامی�
به اندازه یک شکم سیر خوردن درین پشته منه بر پشت باری شکم واری طلب نه پشت واری ✏ �نظامی�
سیر خوردن سیر شدن به اندازه یک شکم خوردن درین پشته منه بر پشت باری شکم واری طلب نه پشت واری ✏ �نظامی�
شکارچی صیاد هر آنچ او فحل تر باشد ز نخجیر شکارافکن بدو خوشتر زند تیر ✏ �نظامی�
درخت توت درخت تود از آن آمد لگد خوار که دارد بچهٔ�خود را نگونسار ✏ �نظامی�
جل دوزی پالان دوزی شغلی دوختن پالان خران و استران به چشمی بیند این دیو آن پری را که خر در پیشه ها پالانگری را ✏ �نظامی�
کسی که دهانش بوی گند بدهد گنده دهان ز مریم بود یک فرزند خامش چو شیران ابخر و شیرویه نامش ✏ �نظامی�
وهم خیالات اوهام چو می مردند می گفتند هیهات کزین بازیچه دور افتاد شهمات ✏ �نظامی�
نیاوری چو روزی بگذری زین محنت آباد از آن ترسم کز این هم ناوری یاد ✏ �نظامی�
بلند مرتبه گانی افراد بلند مرتبه ای دانایانی عالمانی بلندانی که راز آهسته گویند سخنهای فلک سر بسته گویند ✏ �نظامی�
چو آن گاوی که ازوی شیر خیزد لگد در شیر گیرد تا بریزد ✏ �نظامی�
که آسمان بر آن سر کاسمان سیماب ریزد چو سیماب از بت سیمین گریزد ✏ �نظامی�
یک شبانه روز شبان روزی به تَرکِ خواب گفتند به مرواریدها یاقوت سفتند شبان روزی دگر خفتند مدهوش بنفشه در بر و نرگس در آغوش ✏ �نظامی�
راهزن دزد کاروان کرشمه کردنی بر دل عنان زن خمار آلوده چشمی کاروان زن ✏ �نظامی�
خمیده قد پشت خمیده نه بس شیرین شد این تلخ دو تا پشت چه شیرین کز ترش رویی مرا کشت ✏ �نظامی�
شبیه عروس مانند عروس در جلد عروس به عمدا زیوری بر بستش آن ماه عروسانه فرستادش برِ شاه ✏ �نظامی�
1_بارگاه خیمه سراپرده 2_طویله جای خر نه بینی! خرگهی بر روی بسته نه دندان! یک دو زرنیخ شکسته ✏ �نظامی�
لب و لوچه لب های زمخت دهان و لفجنش از شاخ شاخی به گوری تنگ می ماند از فراخی ✏ �نظامی�
لبهایش لب و لوچه اش دهان و لفجنش از شاخ شاخی به گوری تنگ می ماند از فراخی ✏ �نظامی�
که او را چنان بُد مست ، که ش بیهوش بردند بجای غاشیه ش بر دوش بردند ✏ �نظامی�
دندان بر جگر نهادن صبوری کردن صبر کردن تحمل نمودن ولیکن بود روز باده خوردن جگرخواری نمی شایست کردن ✏ �نظامی�
پوست خشن پوست دباغی شده اسب و خر پوست چین و چروک شده تنی چون خرکمان از کوژپشتی بر و پشتی چو کیمخت از درشتی ✏ �نظامی�
کمان بزرگ بشدت خمیده پشت دوتا تنی چون خرکمان از کوژپشتی بر و پشتی چو کیمخت از درشتی ✏ �نظامی�
جفتی حریفی همسری همبستری به شیرینی جمال از شاه بنهفت نهادش جفته ای شیرین تر از جفت ✏ �نظامی�
کاسه ای پیاله ای جامی به شادی هر زمان می خورد کاسی بدینسان تا ز شب بگذشت پاسی ✏ �نظامی�
تهیدست ندار فقیر بی چیز نه بر مرد تهی رو هست باجی نه از ویرانه کس خواهد خراجی ✏ �نظامی�
پیمان گسستن خیانت کردن بد عهدی نمودن بی وفایی کردن امانت داری نکردن ولیکن بود صحبت زینهاری نکردند از وفا زنهار خواری ✏ �نظامی�
هم آواز شدن هم صدا شدن هم نوا شدن شهنشه چون شنید آواز شیرین رسیلی کرد و شد دمساز شیرین ✏ �نظامی�
1_نار به معنی انار 2_نار به معنی آتش 3_نارم به معنی نمی آورم در این تب گرچه بر نارم فغانی گرم پرسی ، ندارد هم زیانی ✏ �نظامی�
فرش تشک زیر انداز نهالی ز ترکیب ملک برد آن خلل را به زیرافکن فرو گفت این غزل را ✏ �نظامی�
نرسم وصل نشوم متصل نشوم نگردم از تو تابی سر نگردم ز تو تا در نگردم برنگردم ✏ �نظامی�
که آهو شکار ( است ) که شکارچی آهو ( است ) بدان چشم سیه کاهوشکار است کز آهوی تو چشمم را غبار است ✏ �نظامی�
دیشب شب پیش شب گذشته به جان آوردن دوشینه منگر به جان بین کاوریدم دیده بر سر ✏ �نظامی�
که آوریدم که آوردم به جان آوردن دوشینه منگر به جان بین کاوریدم دیده بر سر ✏ �نظامی�
اندام کشیده اندام شبیه به شمش نقره بدان نازک میان ِ شوشه اندام ولیکن شوشه ای از نقره خام ✏ �نظامی�
باج و خراج مالیات به نازش کز جبایت بی نیاز است به عذرش کان بسی خوشتر ز ناز است ✏ �نظامی�
با بوی مشگ یا مشک بوی خوش مشک بو بهاری مشگبو دیدم در آن باغ به چنگ زاغ و در خون چنگ آن زاغ ✏ �نظامی�
با بوی مشک با بوی خوش بهاری مشگبو دیدم در آن باغ به چنگ زاغ و در خون چنگ آن زاغ ✏ �نظامی�
نوشیدن طلب نوشیدن جرعه جرعه نوشیدن دعوت به نوشیدن لبالب کرده ساقی جام چون نوش پیاشی کرده مطرب نغمه در گوش ✏ �نظامی�