پیشنهادهای دکتر احمد. ع. معینی (١,٥١٧)
انگشت نما شدن دست نشان شدن معروف شدن شهره شدن مشهور شدن انگشت کش زمانه اش کشت زخمی ست کشنده زخم انگشت ✏ �نظامی�
چشم زخم خوردن زخم چشم رسیدن از چشم رسیدگی که هستم شد چون تو رسیده ای ز دستم ✏ �نظامی�
پری وش مانند پری فرشته خصال شبیه فرشته لیلی چه سخن؟ پری فشی بود مجنون چه حکایت؟ آتشی بود ✏ �نظامی�
ناز کش خاطرخواه طرفدار مجنون رمیده دل چو سیماب با آن دو سه یار ناز برتاب ✏ �نظامی�
افسار دهنه او نیز فسار سست می کرد دیوانگی ای درست می کرد ✏ �نظامی�
علم آموزی درس خواندن یاران به حساب علم خوانی ایشان به حساب مهربانی ✏ �نظامی�
مشعلی زلفش چو شبی رخش چراغی یا مشعله ای به چنگ زاغی ✏ �نظامی�
دبستان مکتب ادبستان هر یک ز قبیله ای و جایی جمع آمده در ادب سرایی ✏ �نظامی�
همکلاس هم درس با آن پسران خرد پیوند هم لوح نشسته دختری چند ✏ �نظامی�
بی وارثی بی فرزندی بی جانشینی می بود خلیفه وار مشهور وز بی خلفی چو شمع بی نور ✏ �نظامی�
بزم گاه عشرت گاه محل طرب طرب خانه عشرتکده با ذره نشین چو نور خورشید تو کی و نشاطگاه جمشید؟ ✏ �نظامی�
ستم پذیری ظلم پذیری خواری خللِ درونی آرد بیدادکِشی زبونی آرد ✏ �نظامی�
افراد: نادان ترسو کودن بزدل بی شیر دلی بسر نیاید وز گاو دلان هنر نیاید ✏ �نظامی�
اسبم مرکوبم ساقی پی بارگیم ریش است می ده که ره رحیل پیش است ✏ �نظامی�
میوه نوبر میوه تازه رسیده آن می که عصارهٔ حیات است باکورهٔ کوزهٔ نبات است ✏ �نظامی�
آوازه خوان خواننده هر رود که با غنا نسازد بُرَّد چو غنا گرش نوازد ✏ �نظامی�
ابریشمین از ابریشم ساخته شده از ابریشم پیله که بریشمین کلاه است از یاری همدمان راه است ✏ �نظامی�
آزار کشیدن آسیب دیدن رنج کشیدن آزار کشی کن و میازار کآزرده تو بِه که خلق به آزار ✏ �نظامی�
آزرده شده اذیت شده بدی دیده آسیب دیده آزار کشی کن و میازار کآزرده تو بِه که خلق به آزار ✏ �نظامی�
آزرده نشده نیازرده تا من منم از طریق زوری نازرد ز من جناح موری ✏ �نظامی�
اسفندیار روئین تن که به دستور پدرش گشتاسپ و در تلاش برای بندی کردن رستم و با تیر رستم از ناحیه چشم که نقطه آسیب پذیرش بود از پای درآمد و شرح مبسوط آن ...
کرو لال مادرزاد نطقم اثر آنچنان نماید کز جذر اَصَم زبان گشاید ✏ �نظامی�
حقوق بگیر مزد بگیر مزدور اجری خور دسترنج خویشم گر محتشمم ز گنج خویشم ✏ �نظامی�
فریضه جهاد . . . آنگاه آیات جهاد بیامد و فریضت مجاهدت. . . کتاب کلیله و دمنه نصرالله منشی
میل ناکی مایل شدن تمایل پیدا کردن وآنگه به طریق میل ناکی گردد به طواف دیر خاکی ✏ �نظامی�
ادعا داشتن توانایی داشتن قدرتمند بودن در لافگه شگفت کاری بنمای فصاحتی که داری ✏ �نظامی�
بیکاران بی هنران تهیدستان دوران که نشاط فربهی کرد پهلو ز تهی روان، تهی کرد ✏ �نظامی�
محل برآمدن محل صعود ابری که برآید از بیابان تا مصعد خود شود شتابان ✏ �نظامی�
خراشیده خراشیده شده شیار داده شده جویی که دراین گل خراب است خاریدهٔ باد و چاک آب است ✏ �نظامی�
بیابان جای خراب و مخروبه وان درز به صدمه های ایام وادی کده ای شود سرانجام ✏ �نظامی�
اسب مرکوب چندانکه جنیبه رانم آنجا پی برد نمی توانم آنجا ✏ �نظامی�
دلیلش چرایی آن باعث آن علت آن چون وضع جهان ز ما محال است چونیش برون تر از خیال است ✏ �نظامی�
سروری پادشاهی رئیسی بزرگی کاین کار و کیایی از پی چیست او کیست کیای کار او کیست ✏ �نظامی�
روی گردانی احتراز کنی دور شوی از خواب و خورش به ار بتابی کاین در همه گاو و خر بیابی ✏ �نظامی�
فیض بخشیدن فیض رساندن فیاضهٔ ابر جود گشتن ریحان همه وجود گشتن ✏ �نظامی�
هلاک شدن ازبین رفتن زیان دیدن آسیب دیدن نوباوهٔ باغ اولین صلب لشکر کش عهد آخرین تَلْب ✏ �نظامی�
خوردن گاه محل خوردن محل زندگی کردن از خوردگَه ای به خوابگاهی وز خوابگه ای به بزم شاهی ✏ �نظامی�
خوابیدن خوابیدم چون شوق تو هست خانه خیزم خوش خسبم و شادمانه خیزم ✏ �نظامی�
لاف زدن گزاف گفتن ادعا کردن از عطر تو لافد آستینم گر عودم و گر دِرمنه اینم ✏ �نظامی�
پیمان عهد میثاق سریرش باد در کشور گشائی وثیقت نامه کشور خدائی ✏ �نظامی�
پیمان نامه عهدنامه میثاق سریرش باد در کشور گشائی وثیقت نامه کشور خدائی ✏ �نظامی�
1_جمع عمر 2_عمران و آبادی خصوص آن وارث اعمار شاهان نظرگاه دعای نیک خواهان ✏ �نظامی�
وارثان تاج و تخت جانشینان شاه گر او را خاک داد از تخته بندی مباد این تخت گیران را گزندی ✏ �نظامی�
محل عبور محل کوچ خط سیر مسیر حرکت نفیر کوس گفتی تا دو ماهست که را در دل که شه در کوچگاهست ✏ �نظامی�
قدرت نفوذ حیطه اقتدار حکومت شکوهش پنج نوبت بر فلک برد نفاذش کرد هفت اقلیم را خرد ✏ �نظامی�
محل بارگاه جای اتراق طرف داران ز سقسین تا سمرقند به نوبتگاه درگاهش کمربند ✏ �نظامی�
کاروان گروه جمعیت شکوه تاجش از فر جهانگیر فکنده قیروان را جامه در قیر ✏ �نظامی�
پارچه چینی بسی چینی نورد نابریده بجز مشک از هوا گردی ندیده ✏ �نظامی�
پارچه چینی ندوخته پارچه ابریشمین ندوخته بسی چینی نورد نابریده بجز مشک از هوا گردی ندیده ✏ �نظامی�
ابریشم پوش لباس ابریشمین بریشم زن نواها بر کشیده بریشم پوش پیراهن دریده ✏ �نظامی�