پیشنهاد‌های دکتر احمد. ع. معینی (٢,٧١٩)

بازدید
٢,٠٦٢
تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چست و چالاک رفتن سریع السیر رفتن تندروی کردن که چون خسرو از تخت کیخسروی سوی لشگر آمد به چابک روی ✏ �نظامی�

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پر آشوب پر از شر و شور گزاینده عفریتی آشوبناک شتابنده چون اژدها بر هلاک ✏ �نظامی�

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شهر استخر که بر آستان بوسی بارگاه ز تخت سطخرآمدم نزد شاه ✏ �نظامی�

پیشنهاد
٠

کنایه از تاریخ دان مورخ تاریخ نگار پیر گزارندهٔ تختهٔ سالخورد چنان درکشد نقش را لاجورد ✏ �نظامی�

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

خانه آتشین زندگی سخت و پر از تعب کنایه از دنیا جهنم ازین آتشین خانه سخت جوش کسی جان برد کو بود سخت کوش ✏ �نظامی�

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

دستگاه مال و منال حکومت بدان دستگه دست شه بوسه داد به نوبتگه خویشتن رفت شاد ✏ �نظامی�

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چاق ران چاق و گرد صد اشتر قوی پشت و مالیده ران عرق کرده در زیر بار گران ✏ �نظامی�

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مالیده شده روکش شده چرب شده اندود شده با دهن ( روغن ) پوشیده شده یکی نصفی لعل مدهون به زر به از نار دانه چو یک نارتر ✏ نظامی از افکندنیهای دیبا ه ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مشت ومال دهنده ماساژ دهنده کیسه کش تنی کانهمه مالش و تاب یافت به مالشگر آسایش و خواب یافت ✏ �نظامی�

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

تافتن گرم کردن گرم شدن فعالیت نمودن رنج کشیدن برآسوده از آن تفتن و تافتن هراس دز و رنج ره یافتن ✏ �نظامی�

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

می تابید فروزنده چاهی درو دید ژرف که می تافت زان چاه نوری شگرف ✏ �نظامی�

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

رازهای مخفی رازهای سری سبب جستن پردگیهای راز کند کار جویندگان را دراز ✏ �نظامی�

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مخفی سری رازآلود سبب جستن پردگیهای راز کند کار جویندگان را دراز ✏ �نظامی�

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اسطرلاب سطرلاب دوری که فرزانه ساخت برآیین آن جام شاهانه ساخت ✏ �نظامی�

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

استاد دانا به شاه و به فرزانهٔ اوستاد عددهای خط را گرفتند یاد ✏ �نظامی�

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نبندد بسته نکند مسدود ننماید فلک تا بود نقش بند زمی مبنداد بر تو در خرمی ✏ �نظامی�

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یکی از پادشاهان دوده شروانشاهان اگر شد سهی سرو شاه اخستان تو سرسبز بادی دراین گلستان ✏ �نظامی�

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عیاشان خوشگذران ها تو شادی کن ار شاد خواران شدند تو با تاجی ار تاجداران شدند ✏ �نظامی�

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خوشگذران ها عیاشان تو شادی کن ار شاد خواران شدند تو با تاجی ار تاجداران شدند ✏ �نظامی�

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

افسونگران دلربایان عشوه گران منه دل برین دل فریبان به مهر که با مهربانان نسازد سپهر ✏ �نظامی�

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جاه و جلال چو آن کوکب از برج خود شد روان توئی کوکبه دار آن خسروان ✏ �نظامی�

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پایگاه جایگاه مقام بارگاه شها شهریارا جهان داورا فلک پایگه مشتری پیکرا ✏ �نظامی�

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

در گویش شوشتری به معنی: پر و متراکم کردن لبریز نمودن فشرده کردن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

کنایه از فرار کردن ترک کردن مهاجرت نمودن کفل گرد کردند گوران دشت مگر شیر از این گورگه در گذشت ✏ �نظامی�

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

محل گورخر کفل گرد کردند گوران دشت مگر شیر از این گورگه در گذشت ✏ �نظامی�

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نگهبانان دژ مراقبین دژ عروسان ِ دز شربت آمیختند در آن شربت از لب شکر ریختند ✏ �نظامی�

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هم پایه هم اندازه همراه هم شأن هم رتبه دزی دید با آسمان هم نورد نبرده کسی نام او در نبرد ✏ �نظامی�

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تخت گاه پایتخت مقر حکمرانی سوی تخت خانه زمین در نَبَشت به بالا شدن ز آسمان برگذشت ✏ �نظامی�

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مهارت چابکی گشاده دستی کمر بندد و چرب دستی کند به صد مهر مهمان پرستی کند ✏ �نظامی�

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دژ دار نگهبان دژ فرمانده دژ فرستاد پنهان به دزدار خویش که پیش آورد برگ از اندازه بیش ✏ �نظامی�

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بی جان غیر جاندار غیر زنده وز آن جام نا جانور بشنوم درودی کزین جانور بر شوم ✏ �نظامی�

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پادشاه بر تخت پادشاه بنام سریر سریری ملک پاسخش داد باز که ای ختم شاهان گردن فراز ✏ �نظامی�

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پالتو پوست پالتو خز وشق نیفه هایی چو برگ بهار بنفشه بر او ریخته صد هزار ✏ �نظامی�

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نوعی حیوان که پوست و خزی گرانبها دارد سمور سیه روبه سرخ تیغ همان قاقم و قندز بی دریغ ✏ �نظامی�

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کنایه از پادشاه کسی که تکیه بر سریر قدرت نموده صاحب سریر و تخت و بارگاه سریری خبر یافت کان تاجدار برآن تختگه کرد خواهد گذار ✏ �نظامی� سریری ز گفت ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تخت گاه پایتخت پادشاهی فرمانروایی سریری خبر یافت کان تاجدار برآن تختگه کرد خواهد گذار ✏ �نظامی�

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کنایه از بر پشت ستور خرامیدن حیوانات راه پیمودن با اسب و حیوانات بارکش زمین خسته کرد از خرام ستور گران کوه را در سرافکند شور ✏ �نظامی�

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کوه بزرگ کوه سترگ کوه بلند زمین خسته کرد از خرام ستور گران کوه را در سرافکند شور ✏ �نظامی�

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کنایه از سربلندی کردن و سر بر آسمان نهادن سر تاج بر زد به سفت سپهر برافراخت رایت برافروخت چهر ✏ �نظامی�

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به معنی وزنده و وزیده شده و وزیدن هم بکار رفته به عزلت کمر بسته باد خزان نسیم بهاری ز هر سو وزان ✏ �نظامی�

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سر بر آورده نمایان شده آشکار شده واضح شده پیدا شده فروزنده روزی چو فردوس پاک برآورده سرْ گنجِ قارون ز خاک ✏ �نظامی�

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شب سیاه شب تیره شب تاریک چو روز سپید از شب زاغ رنگ برآمد چو کافور از اقصای زنگ ✏ �نظامی�

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دژ قلعه فرستاد شه تا به دز تاختند از آن رهزنان دز بپرداختند خرابیش را یکسر آباد کرد دز ظلم را خانهٔ داد کرد اگر آشکارا بدی گر نهان بر آن دز شدی ت ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قبر آرامگاه آرمستان گور همان گور خانه ز غاری گزید کز آتش در آن غار نتوان خزید ✏ �نظامی�

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تاج گاه پادشاهی محل حکمرانی چو کیخسرو از ملک پرداخت رخت نهاد اندران تاج گه جام و تخت ✏ �نظامی�

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

داستان شب داستانهایی که شبها برای رفع خستگی بگویند تنی چند را از رقیبان راه ز بهر شب افسانه بنشاند شاه از ایشان خبر های آن کوه و دشت بپرسید و آگه ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خستگی راه ماندگی راه فرسودگی از راه شه و لشگر از رنج ره سودگی رسیدند لختی به آسودگی ✏ �نظامی�

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

محکم کاران کار بلدان مستحکم کاران ز خارا تراشان احکام کار که بر کوه دانند بستن حصار ✏ �نظامی�

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اهل خزران مگر ز آفت آن بیابانیان به راحت رسد کار خزرانیان بفرمود شه تا گذرگاه کوه ببندند خزرانیان هم گروه ✏ �نظامی�

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پاسگاه دژ قلعه درین پاس گه رخنه هایی که هست عمارت کند تا شود سنگ بست ✏ �نظامی�