پیشنهاد‌های دکتر احمد. ع. معینی (٢,٠١٧)

بازدید
١,٣٤٩
تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

1_نگاشتن نوشتن 2_پیمودن درنوردیدن طی کردن از پس شصت سال کز تو گذشت چون توانی به زیر پای نوشت ؟ ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پیشانیش صورتش چهره اش شاه چون خورد ساغری دو سه می از گل جبهتش برآمد خوَی ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خوراک های خوشمزه خوراک های خوشگوار چون شه از خوردهای خوش پرداخت می روان کرد و بزم شادی ساخت ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چرخ کبود آسمان آبی آسمان نیلگون طرح کرده رخش خَوَرنَق را فرش افکنده چرخ ازرق را ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شکارگاه محل شکار گفت فرمان تو راست ، کار بساز تا ز نخچیر گه من آیم باز ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کدخدا صاحب ده مالک ده باز پرسید کاین دیار که راست ؟ ده خداوند این دیار کجاست ؟ ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خوراکی ها خورش ها غذا ها خوردهای ملوک وار سره مرغ و ماهی و گوسپند و بره ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شاهانه ملوکانه درخور شاه خوردهای ملوک وار سره مرغ و ماهی و گوسپند و بره ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

رفیع بلند بر چنین منظر ی ستاره سریر گاه شهدش دهیم و گاهی شیر ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دل بدریا زدن یک دل شدن تصمیم گرفتن قصد کردن دل درانداز و جان پذیری کن یک زمانش لگام گیری کن ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گرفتن لگام کنایه از مانع حرکت شدن به قصد پذیرایی دل درانداز و جان پذیری کن یک زمانش لگام گیری کن ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حورافش شبیه حور مانند زنان بهشتی چار گوهر ز گوش گوهر کَش برگشاد آن نگار حورا فَش ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حوراوش شبیه حوری مانند زنان بهشتی چار گوهر ز گوش گوهر کَش برگشاد آن نگار حورا فَش ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

رهنمود راهنمایی ارشاد گری مرد سرهنگ از آن نمونش راست از سر خون آن صنم برخاست ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تیر پیکان دار یاسج شه که خون گوران ریخت مگر آتش ز بهر آن انگیخت ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آهن آبدیده فولاد بران آهنی که از آن شمشیر تیز و بران بسازند بر زمین ز آهن بلارک تیر گاهی آتش فکند و گه نخجیر ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دورادور گرداگرد پیرامون محافظان از سواران پره بسته به دشت رمه گور سوی شاه گذشت ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

محافظان دورادور گرداگرد پیرامون از سواران پره بسته به دشت رمه گور سوی شاه گذشت ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گنجینه محل گنج گنج خانه خزانه راه در گنجدان غار کنند گنج بیرون برند و بار کنند نظامی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آماده مهیا ساخته و پرداخته حاضر ساز و کار چون ز بهرام گور تاج و سریر سازوَر گشت و شد شکوه پذیر ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دامن دشت و کوه شاه بهرام ازین قرار نگشت سوی شیر آمد از تنیزه دشت ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نگهبان شیر مراقب شیر شیر دار آورَد به میدان گاه گِرد بر گرد صف کشند سپاه ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شاهزاده سلطان زاده فرزند شاه کی منم، کی برد مخالف تاج ؟ جز به کی زاده کی دهند خراج ؟ ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دزدان متصرفان من به سختی به خانه دگران خانهٔ من به دست خانه بر ان ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خر که با بالغان زبون گردد چون به طفلان رسد حرون گردد ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پیمان بستن عهد نمودن بیعت کردن با نشیننده ای که دارد تخت دست عهدی شده ست ما را سخت ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تباهی فساد خرابی ملک را پاس دارم از تبهی پاسبانی ست این نه پادشهی ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

1_وصله کردن لباسهای کهنه 2_کینه های گذشته را یاد کردن تا توانم چو باد نوروزی نکنم دعوی کهن دوزی ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جاسوسان خبرچین ها مخبران چون ز بهرام گور با پدرش باز گفتند منهیان خبرش ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

1_نهی شده 2 - جاسوس خبر رسان مخبر چون ز بهرام گور با پدرش باز گفتند منهیان خبرش ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دسترنج دستمزد مزد حق العمل لاجرم عاقبت به پا رَنجَش هم سلامت دهند و هم گنجش ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ستمکار ظالم خواند شه را که دادگر داند کز ستمگاره داد بستاند ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شکارچی صیاد چون درآمد شکارزن به شکار اژدها خفته دید بر در غار ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شکارچی گورخر کنایه از بهرام گور گوری الحق دونده بود و جوان گور گیر از پسش چو شیر دوان ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حیله گر مکار فریب کار شعبده باز رگ آن خون بر او دوال انداز راست چون زنگیِ دوالک باز ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عطف کیمُختش از سواد ادیم یافت آنچ از سواد یابد سیم ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گوی برده ز هم تکان طللش برده گوی از همه تنش کفلش ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تصویر گران نقاشان رسامان گفت منذر به کارفرمایان تا به پرگار صورت آرایان ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خرامیدن گام زدن ما که با داغ نام سلطانیم خَتلی آن به که خوش تَرَک رانیم ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اسیری دربندی زندانیی بوسه بر داغگاه او دادی بندی یی را ز بند بگشادی ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جای داغ بر بدن جای مهر داغ شده بر بدن ستوران و بندگان بوسه بر داغگاه او دادی بندی یی را ز بند بگشادی ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آنکه عرصه و صحرا را درنوردد شه بر آن اشقر گریوه نورد کز شتابش ندید گردون گرد ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

این است این ترا برای تو کس ندیدش دیگر به خانهٔ خویش اینت کیخسرو زمانه خویش ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

معنی فرش و جایگاه و محل و تخت و هم میدهد. همه صحرا بساط شوشتر ی جایگاه تذرو و کبک دری ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گوارایی خوشگواری از یکی سو رونده آب فرات به گوارندگی چو آب حیات ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اشاره به ستاره سهیل دارد که در آسمان یمن می تابد تا یمن تاب شد سهیل سپهر آن پرستش نه ماه دید و نه مهر ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

می بستم نقش این کارگاهِ چینی کار بهترک بستمی در این پرگار ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دربان نگهبان پرده دار دست بخشنده که آفتِ درم است حاجب الباب درگهِ کرم است ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قصری عجیب که معمارش صنمار بوده ز آسمان برگذشت رونق او خور به رونق شد از خورنق او ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پوششی به رنگ آبی برنگ نیلی نیلگون صبح دم ز آسمان ازرق پوش چون هوا بستی ازرقی بر دوش ✏ �نظامی�