پیشنهاد‌های دکتر احمد. ع. معینی (٢,٩٤٣)

بازدید
٢,٥٥٧
تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محل گورخر کفل گرد کردند گوران دشت مگر شیر از این گورگه در گذشت ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نگهبانان دژ مراقبین دژ عروسان ِ دز شربت آمیختند در آن شربت از لب شکر ریختند ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

هم پایه هم اندازه همراه هم شأن هم رتبه دزی دید با آسمان هم نورد نبرده کسی نام او در نبرد ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخت گاه پایتخت مقر حکمرانی سوی تخت خانه زمین در نَبَشت به بالا شدن ز آسمان برگذشت ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مهارت چابکی گشاده دستی کمر بندد و چرب دستی کند به صد مهر مهمان پرستی کند ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دژ دار نگهبان دژ فرمانده دژ فرستاد پنهان به دزدار خویش که پیش آورد برگ از اندازه بیش ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی جان غیر جاندار غیر زنده وز آن جام نا جانور بشنوم درودی کزین جانور بر شوم ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پادشاه بر تخت پادشاه بنام سریر سریری ملک پاسخش داد باز که ای ختم شاهان گردن فراز ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پالتو پوست پالتو خز وشق نیفه هایی چو برگ بهار بنفشه بر او ریخته صد هزار ✏ نظامی وشق نیفه های شبستان فروز چو خال شب افتاده بر روی روز ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوعی حیوان که پوست و خزی گرانبها دارد سمور سیه روبه سرخ تیغ همان قاقم و قندز بی دریغ ✏ نظامی ز قاقم نه چندان فرو بسته بند که تقدیر آن کرد شاید که ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کنایه از پادشاه کسی که تکیه بر سریر قدرت نموده صاحب سریر و تخت و بارگاه سریری خبر یافت کان تاجدار برآن تختگه کرد خواهد گذار ✏ �نظامی� سریری ز گفت ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخت گاه پایتخت پادشاهی فرمانروایی سریری خبر یافت کان تاجدار برآن تختگه کرد خواهد گذار ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کنایه از بر پشت ستور خرامیدن حیوانات راه پیمودن با اسب و حیوانات بارکش زمین خسته کرد از خرام ستور گران کوه را در سرافکند شور ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوه بزرگ کوه سترگ کوه بلند زمین خسته کرد از خرام ستور گران کوه را در سرافکند شور ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کنایه از سربلندی کردن و سر بر آسمان نهادن سر تاج بر زد به سفت سپهر برافراخت رایت برافروخت چهر ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به معنی وزنده و وزیده شده و وزیدن هم بکار رفته به عزلت کمر بسته باد خزان نسیم بهاری ز هر سو وزان ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سر بر آورده نمایان شده آشکار شده واضح شده پیدا شده فروزنده روزی چو فردوس پاک برآورده سرْ گنجِ قارون ز خاک ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شب سیاه شب تیره شب تاریک چو روز سپید از شب زاغ رنگ برآمد چو کافور از اقصای زنگ ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دژ قلعه فرستاد شه تا به دز تاختند از آن رهزنان دز بپرداختند خرابیش را یکسر آباد کرد دز ظلم را خانهٔ داد کرد اگر آشکارا بدی گر نهان بر آن دز شدی ت ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قبر آرامگاه آرمستان گور همان گور خانه ز غاری گزید کز آتش در آن غار نتوان خزید ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تاج گاه پادشاهی محل حکمرانی چو کیخسرو از ملک پرداخت رخت نهاد اندران تاج گه جام و تخت ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

داستان شب داستانهایی که شبها برای رفع خستگی بگویند تنی چند را از رقیبان راه ز بهر شب افسانه بنشاند شاه از ایشان خبر های آن کوه و دشت بپرسید و آگه ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خستگی راه ماندگی راه فرسودگی از راه شه و لشگر از رنج ره سودگی رسیدند لختی به آسودگی ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محکم کاران کار بلدان مستحکم کاران ز خارا تراشان احکام کار که بر کوه دانند بستن حصار ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اهل خزران مگر ز آفت آن بیابانیان به راحت رسد کار خزرانیان بفرمود شه تا گذرگاه کوه ببندند خزرانیان هم گروه ✏ نظامی به خزرانیان راست آراسته ز چپ با ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پاسگاه دژ قلعه درین پاس گه رخنه هایی که هست عمارت کند تا شود سنگ بست ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قحطی نایابی فقر و فاقه ازین روی ما را زیان ها رسد ز نان تنگی آفت به جان ها رسد ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بریدگی خرابی آفت نقصان چو هر گه کزین سو شتاب آورند برینش درین کشت و آب آورند ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساکنین ساکنان حاشیه نشینان حومه نشینان نواحی نشینان آن کوهسار تظلم نمودند هنگام بار ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

که از بیم قفچاق وحشی سرشت درین مرز تخمی نیاریم کشت ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معماری. ساختمان سازی بنا سازی عمران و آبادی در آن سنگ بسته دز اوج سای عمارت گری کرد بسیار جای ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به هر دونفر ما به هر دوی ما خدای آهنی را به دو نیم کرد به ما هر دوان آن دو تسلیم کرد ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به معنی افرادی که رفت و آمد میکنند هم ذکر شده است بود سال ها کز سر آیندگان ندیدم کسی جز تو ز آیندگان ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سنجیدم اندازه گرفتم محاسبه کردم چو برسختم اندیشهٔ کار خویش همین گوشه دیدم سزاوار خویش ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از کجا دانستی از کجا میدانی چطور فهمیدی چه دانستی ای زاهد هوشیار ؟ که اسکندرم من درین تنگ غار ؟ ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نیکو قامت نیکو خصال فرخ همال خوش قامت بدو گفت شخصی بهی پیکری گمانم چنانست که اسکندری ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نیکوخصال خوش قامت فرخنده صورت بدو گفت شخصی بهی پیکری گمانم چنانست که اسکندری ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیوان قوی دیوان تنومند دیوان سرکش عروسک زنانی چو دیوان شموس خجل گشته زان قلعه چون عروس ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منجنیق انداز متصدیان منجنیق مباشر منجنیق عروسک زنانی چو دیوان شموس خجل گشته زان قلعه چون عروس ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منجیق اندازان متصدیان منجنیق کاربران منجنیق عروسک زنانی چو دیوان شموس خجل گشته زان قلعه چون عروس ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خشمگین خشمناک عصبانی غضب به خر سنگ غضبان خرابش کنند به سیلاب خون غرق آبش کنند ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1_مفصل 2_دربند بندرگاه همان چاره دید آن خردمند شاه که بردارد آن بند از بندگاه ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پادشاه فاتح سلطان ظفرمند حاکم پیروز اگر خواندشان داور دور گیر به رفتن نگشتند فرمان پذیر ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوره راهها تنگ راهها گذرگاهها به دهلیزهٔ رهگذر های سخت ز شروان چو شیران همی برد رخت ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زاهد گوشه نشین عابدی تنها کجا زاهدی خلوتی یافتی به خلوت گه ش زود بشتافتی ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پادشاهان حاکمان فرمانروایان سلاطین ز کشور خدایان و شه زادگان نظر بیش کردی به افتادگان ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبا قبا به دراعهٔ در گریزد تنش که آن درع باشد نه پیراهن ش ✏ نظامی نخست از جواهر درآمد به کار ز دراعه و درع گوهر نگار ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درو کردن محصول را چیدن محصول را برداشت کردن مغی ارغوان کشته بر جای جو بنفشه دروده به وقت درو ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بجای جایگزین معوض مغی ارغوان کشته بر جای جو بنفشه دروده به وقت درو ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

چراغ و شمع روشنی پیشاپیش فرد حرکت دادن ره از شب چو روز بد اندیش بود وشاقی و شمعی روان پیش بود ✏ �نظامی�