پیشنهاد‌های دکتر احمد. ع. معینی (٢,٧١٩)

بازدید
٢,٠٦١
پیشنهاد
٠

رسوم گذشته آداب کهن عادات قدیمی همان عهد دیرینه برجای داشت علَمهای پیشینه بر پای داشت ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قوی پنجه زورمند قلدر پر توان قدرتمند پر زور ولی تا قوی دست شد پشت من نشد حرف گیر کس انگشت من ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خرده گیری عیب جویی گر انگشت من حرف گیری کند ندانم کسی کاو دبیری کند ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حیات بخش زندگانی جاودان بودن میی کاو ز محنت رهایی دهد به آزردگان مومیایی دهد ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیرون جستن بیرون جهیدن تو نیز ای به خاکی شده گَرد ناک بده وام و بیرون جَه از گرد و خاک ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سیخ سیخ کباب نکردی یکی مرغ بر بابزن که ارسطو نبودی بر آن رای زن ✏ �نظامی� در گویش شوشتری و دزفولی به معنی بادبزن می باشد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هوشیار باهوش با ذکاوت تیزهوش هم او همّتی زیرک اندیش داشت هم اندیشه زیرکان بیش داشت ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اطاعت فرمانبرداری قبول اوامر و دستورات ملک زاده با او به هم داد دست به پذرفتگاری بر آن عهد بست ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خدمت گزاری خدمت کاری نوکری کارگری چاکری ارسطو که هم درس شه زاده بود به خدمت گر ی دل بدو داده بود ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پدر ارسطو حکیم یونانی نقوماجس آنکو خردمند بود ارسطوی داناش فرزند بود ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شایسته تر درخور تر با کمال تر ندارد پدر هیچ بایسته تر ز فرزند شایسته شایسته تر ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پدر یا جد اسکندر یونانی که چون شاه یونان ملک فیلقوس برآراست ملک جهان چون عروس ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نویسندگان گزارش نویسان مورخین تاریخ نگاران گزارنده درج دهقان نورد گزارندگان را چنین یاد کرد ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گزارش دهنده مورخ تاریخ نگار داستان نویس گزارنده درج دهقان نورد گزارندگان را چنین یاد کرد ✏ �نظامی� گزارنده دانای دولت پرست به پرگار دولت چنین نق ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بخششی بخشیدنی نه بذلی که طوفان برآرد ز مال نه صرفی که سختی درآرد به حال ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به فتح ک یعنی کار سخت و دشوار به قدر بسندش یساری بود کند کاری ار مرد کاری بود ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به اندازه کافی به اندازه بقدر کفایت به قدر بسندش یساری بود کند کاری ار مرد کاری بود ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آسان کار آسان و راحت میسر قابل انجام به قدر بسندش یساری بود کند کاری ار مرد کاری بود ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

رشد نمودن نمو کردن بالنده شدن قد کشیدن بالغ شدن چو شد رسته تر کار شمشیر کرد ز شیر افکنی جنگ با شیر کرد ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

خوش خوردن و نوشیدن خوب خوردن و نوشیدن شکم پرستی جهان می گذارد به خوشخوارگی به اندازه دارد تک بارگی ✏ نظامی چو شاهان مکن خوب خوشخوارگی هراسان ش ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

کسی که میل به میدان کند میل به جنگاوری کردن تمایل به عرض اندام کردن شد از چنبر مهد میدان گرای ز گهواره در مرکب آورد پای ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

خدمت گزاران خدمه نوکران کارگران ششم خانه را کرده بهرام جای چو خدمتگران گشته خدمت نمای ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

سر زلف بیچان چو مشک سیاه وزو مشگبو گشته مشکوی شاه ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

می مکید مک میزد ز بی شیری انگشت خود می مزید به مادر بر انگشت خود می گزید ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

برتری جستن برتری نمودن اعمال قدرت کردن زور گفتن تحکم نمودن سبق جست بر وی به شمشیر و تاج فرستاد کس تا فرستد خراج ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

نوه نتیجه اخلاف نو آیین ترین شاه آفاق بود نوا زادهٔ عیص اسحق بود ✏ �نظامی� نوا زادهٔ زنگه را باز جست طلب کرد و زنگار از آیینه شست ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

گوارای حیات خوشگوار گوارا بیا ساقی آن آب حیوان گوار به دولت سرای سکندر سپار ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

شبیه باشد مانند باشد مشابه باشد دروغی که ماننده باشد به راست به از راستی کز درستی جداست ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غیرقابل قبول غیرقابل باور بلی هر چه ناباورش یافتم ز تمکین او روی بر تافتم ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

نقشه کشان جغرافی دانها ترسیم کننده نقشه مساحت گران داشت اندازه گیر بر آن شغل بگماشته صد دبیر ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

1_خیاطی 2_ترجمه آراستن برگرداندن خرد نامه ها را ز لفظ دری به یونان زبان کرد کسوت گری ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

زبان یونانی خرد نامه ها را ز لفظ دری به یونان زبان کرد کسوت گری ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

گیتی نورد جهانگرد همه کردهٔ شاه گیتی خَرام درین یک ورق کاغذ آرم تَمام ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نظم پرداختن شعر سرودن به نظم درآوردن وگر راست خواهی سخن های راست نشاید در آرایش نظم خواست ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ملامت سرزنش طعنه کنایه خرده ز هر یک زبان هرکه آگه بوَد زبانش ز بیغاره کوته بود ✏ نظامی به بیغاره گفتا بیاور پیام پیام آور از بند بگشاد کام ✏ نظا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نگاشته شده نوشته شده ترسیم شده درج شده کتابت شده یادداشت شده اثر های آن شاه آفاق گرد ندیدم نگاریده در یک نورد ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دنیاگرد جهانگرد اثر های آن شاه آفاق گرد ندیدم نگاریده در یک نورد ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رو راست سر راست درستکار چو می کردم این داستان را بسیچ سخن راست رو بود و ره پیچ پیچ ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بتخانه ای بتکده ای پراکنده از هر دری دانه ای برآراستم چون صنم خانه ای ✏ نظامی پری پیکرانی درو چون نگار صنم خانه هائی چو خرم بهار ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باور کردن قابل باور شدن مورد قبول واقع شدن چنان گفتم از هر چه دیدم شگفت که دل راه باور شدش برگرفت ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازی سریع رویدادهای ناگهانی اتفاقات بدیع بازی های خلق الساعه شب و روز از این پرده نیلگون بسی بازی چابک آرد برون ✏ �نظامی�

پیشنهاد
٠

شادی بخش روح آرام بخش روان مسرت بخش شادی انگیز بیا ساقی آن راحت انگیز روح بده تا صبوحی کنم در صبوح ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راحتی بخش شادی انگیز مسرت بخش بیا ساقی آن راحت انگیز روح بده تا صبوحی کنم در صبوح ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افراد غمگین افراد ناشاد مردم افسرده فسرده دلان را درآرد به کار غم آلودگان را شود غمگسار ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گیاهی مانند اسفند با بویی تند و مهوع و دور کننده حشرات که در طب قدیم هم استفاده میشده است ز سحر آن سرا را نیابی خراب که دارد سفالینه ای پر سداب سد ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عذر خواهنده معذرت خواه پوزش طلب همان پنجم از مجرم عذر خواه ز روی کرم عفو کردن گناه ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کنایه از: فروتن فرمانبردار مطیع سربراه دو شخص ایمنند از تو کایی به جوش یکی نرم گردن یکی سفته گوش ✏ �نظامی�

پیشنهاد
٠

روزی خواهان مستمندان ز هر نعمتی کایدش نو به نو دهد بخش خواهندگان جو به جو ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دژبان نگهبان حصار محافظان قلعه بر آن دژ که او رایت انگیخته سر کوتوال از دژ آویخته ✏ �نظامی�

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسب سفید بانشاط اسب آرام اسب خجسته اسب راهوار کجا گام زد خنگ پدرام او زمین یافت سرسبزی از گام او ✏ �نظامی�