پیشنهاد‌های دکتر احمد. ع. معینی (١,٢٥٧)

بازدید
٨٦٧
تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پشگل سرگین فضولات حیوانات گفت پالانش فرو نه پیش پیش داروی منبل بنه بر پشت ریش گفت جایش را بروب از سنگ و پشک ور بود تر ریز بر وی خاک خشک ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

دارویی برای درمان زخم زیر پالان ستوران که بعلت سنگینی بار و پالان روی پشت الاغ و قاطر می مالیدند گفت پالانش فرو نه پیش پیش داروی منبل بنه بر پشت ریش ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1_جوش دادن متصل کردن وصل کردن 2_جوش و خروش کردن فوران کردن سر رفتن 3_جویدن غذا و خوراک ( به فتح ج و کسر واو ) گفت تر کن آن جوش را از نخست کان خر ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1_حرف ربط 2_کوه یکی مرغ بر کوهی نشست و خاست بر آن که چه افزود زان که چه کاست 3_کاه بشنو اکنون صورت افسانه را لیک هین از که جداکن دانه را ✏ �مولانا�

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طویله آغل محل نگهداری دامها در کف او نرمه جاروبی که من خانه را می روفتم بهر عطن مولانا

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بدخلق ناراحت گردن بحر کف پیش آرد و سدی کند جر کند وز بعد جر مدی کند خاطرش شد سوی صوفی قنق اندر آن سودا فرو شد تا عنق ✏ �مولوی�

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1_جر و بحث 2_عصبانی 3_جزر بحر کف پیش آرد و سدی کند جر کند وز بعد جر مدی کند ✏ �مولوی�

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اگرچه گرچه ورچه پرم رفت چون بنوازیم چرخ بازی گم کند در بازیم ✏ �مولوی�

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

جنگ غوغا دعوا ستیز نزاع اختلاف موسی آمد در وغا با یک عصاش زد بر آن فرعون و بر شمشیرهاش ✏ �مولوی�

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک نوع آش آش دوغ تا که تتماجی پزد اولاد را دید آن باز خوش خوش زاد را ✏ �مولوی�

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیر و فرتوت کهنسال گنده پیر دین نه آن بازیست کو از شه گریخت سوی آن کمپیر کو می آرد بیخت ✏ �مولوی�

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شرایط سخت و ناموافق شرایط ناسازگار شرایط ناموافق یا دری بودی در آن شهر وخم که نظاره کردمی اندر رحم ✏ �مولوی�

پیشنهاد
١

یک نوع سم پودری جهت کنترل حشرات که با تاثیر روی لارو حشره و ممانعت از تولید کیتین باعث مرگ حشره می شود

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

نیکو نهاد پاک طینت براساس نیت پاک دیدار سفیر با امپراتور عثمانی نیز گرمتر و به آئین تر از ملاقات با صدراعظم نبود. سفرنامه شاردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

مسافر میهمان صوفیی می گشت در دور افق تا شبی در خانقاهی شد قنق ✏ �مولوی�

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

دارای درک بیشتر با فهم بیشتر با درک بیشتر فهمیده تر عاقلتر کان نفس خواهد ز باران پاک تر وز فرشته در روش دراک تر ✏ �مولوی�

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

بیداری هشیاری دوری از غفلت و بی توجهی یقظه شان مصروف دقیانوس بود خوابشان سرمایهٔ ناموس بود ✏ �مولوی�

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افسوس تاسف خوردن حسرت خوردن پس بخسپم باشم از اصحاب کهف به ز دقیانوس آن محبوس لهف ✏ �مولوی�

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فتح کردن گشودن شروع کردن مثنوی که صیقل ارواح بود باز گشتش روز استفتاح بود ✏ �مولوی�

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آمیخته با خاک خاک آلود گشت خاک آمیز و خشک و گوشت بر زان گیاه اکنون بپرهیز ای شتر ✏ �مولوی�

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به کسر ل 1_قایق بزرگ کرجی به ضم ل 2_لب لپ می دراند کام و لنجش ای دریغ کانچنان ورد مربی گشت تیغ ✏ �مولوی�

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نان چو معنی بود خوردش سود بود چونک صورت گشت انگیزد جحود ✏ �مولوی�

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گندمی خورشید آدم را کسوف چون ذنب شعشاع بدری را خسوف ✏ �مولوی�

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عرضه کن بر من شهادت را که من مر ترا دیدم سرافراز زمن ✏ �مولوی�

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نقش حق را هم به امر حق شکن بر زجاجهٔ دوست سنگ دوست زن ✏ �مولوی�

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرکش نافرمان جنگجو مخالف گر نه فرزندی بلیسی ای عنید پس به تو میراث آن سگ چون رسید ✏ �مولوی�

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اینک بدان بدان تا تو می بینی عزیزان را بشر دانک میراث بلیسست آن نظر ✏ �مولوی�

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سوخته شرر زده آتش گرفته کای بسوزیده برون آ تازه شو بار دیگر خوب و خوب آوازه شو ✏ �مولوی�

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناسره بودن معیوب بودن ناخالصی داشتن تقلبی بودن چشم آدم بر بلیسی کو شقی ست از حقارت وز زیافت بنگریست ✏ �مولوی�

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سنگسار شده به سنگ رانده شده رجم شده زین شود مرجوم شیطان رجیم وز حسد او بطرقد گردد دو نیم ✏ �مولوی�

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سخن چینان غمازان چون مبدل می کند او سیئات طاعتی اش می کند رغم وشات ✏ �مولوی�

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انکار کردن مردود شمردن گر نبودی سحرشان و آن جحود کی کشیدیشان به فرعون عنود ✏ �مولوی�

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیوانه احمق ساده دل گول نادان جاهل خل مزاج آن رهی که پخته سازد میوه را و آن رهی که دل دهد کالیوه را ✏ �مولوی�

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قشرها اقشار گروه های مختلف مردم باز باش ای باب بر جویای باب تا رسد از تو قشور اندر لباب ✏ �مولوی�

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نسیان فراموشی غفلت غافل شدن از یاد بردن از غلط ایمن شوند و از ذهول بانگ مه غالب شود بر بانگ غول ✏ �مولوی�

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جراحت کننده جارح جراح زخم زننده در مروت ابر موسیی بتیه کآمد از وی خوان و نان بی شبیه صانع بی آلت و بی جارحه واهب این هدیه های رابحه ✏ �مولوی�

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تره نوعی سبزی خوردنی در مروت ابر موسیی بتیه کآمد از وی خوان و نان بی شبیه تا هم ایشان از خسیسی خاستند گندنا و تره و خس خواستند ✏ �مولوی�

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیابان وادی بادیه صحرا در مروت ابر موسیی بتیه کآمد از وی خوان و نان بی شبیه ✏ �مولوی�

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساده گول مشنگ احمق کودن نادان هر کسی بر قوم خود ایثار کرد کاغه پندارد که او خود کار کرد ✏ �مولوی�

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درخشان نور شعاع نور زانک شعشاع و حضور آفتاب بر نتابد چشم و دلهای خراب ✏ �مولوی�

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محذور کسی که از چیزی یا کسی حذر کند و بترسد حذر کننده برحذر حق همی خواهد که هر میر و اسیر با رجا و خوف باشند و حذیر ✏ �مولوی�

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آشکار عیان واضح ناطقه چون فاضح آمد عیب را می دراند پرده های غیب را ✏ �مولوی�

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1_تفقد مهربانی 2_گم شده را پیدا نمودن هست ازل را و ابد را اتحاد عقل را ره نیست آن سو ز افتقاد ✏ �مولوی�

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نسخه نویس طبیب پزشک من بگویم صحه نوشت کیست آن از طبیبان پیش تو گوید فلان ✏ �مولوی�

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وصف کردن ستایش کردن تقلید کردن لحن مرغان را اگر واصف شوی بر مراد مرغ کی واقف شوی ✏ �مولوی�

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جمع طبق و طبقه قدر و مرتبه مرحله جمله اطباق زمین و آسمان همچو خاشاکی در آن بحر روان ✏ �مولوی�

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سازنده تیر پرتاب کننده تیر گیرنده تیر لاجرم کفار را شد خون مباح همچو وحشی پیش نشاب و رماح ✏ �مولوی�

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نیزه ساز سازنده نیزه پرتاب کننده نیزه نیزه پران لاجرم کفار را شد خون مباح همچو وحشی پیش نشاب و رماح ✏ �مولوی�

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غروب کننده پس بگوید آفتاب ای نارشید چونک من غارب شوم آید پدید ✏ �مولوی�

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جوینده نور طالب روشنایی کسی که بدنبال نور و روشنایی است کانچ می گوید رسول مستنیر مر مرا هست آن حقیقت در ضمیر ✏ �مولوی�