پیشنهادهای دکتر احمد. ع. معینی (٢,٩٤٣)
برتری جستن برتری نمودن اعمال قدرت کردن زور گفتن تحکم نمودن سبق جست بر وی به شمشیر و تاج فرستاد کس تا فرستد خراج ✏ �نظامی�
نوه نتیجه اخلاف نو آیین ترین شاه آفاق بود نوا زادهٔ عیص اسحق بود ✏ �نظامی� نوا زادهٔ زنگه را باز جست طلب کرد و زنگار از آیینه شست ✏ �نظامی�
گوارای حیات خوشگوار گوارا بیا ساقی آن آب حیوان گوار به دولت سرای سکندر سپار ✏ �نظامی�
شبیه باشد مانند باشد مشابه باشد دروغی که ماننده باشد به راست به از راستی کز درستی جداست ✏ �نظامی�
غیرقابل قبول غیرقابل باور بلی هر چه ناباورش یافتم ز تمکین او روی بر تافتم ✏ �نظامی�
نقشه کشان جغرافی دانها ترسیم کننده نقشه مساحت گران داشت اندازه گیر بر آن شغل بگماشته صد دبیر ✏ �نظامی�
1_خیاطی 2_ترجمه آراستن برگرداندن خرد نامه ها را ز لفظ دری به یونان زبان کرد کسوت گری ✏ �نظامی�
زبان یونانی خرد نامه ها را ز لفظ دری به یونان زبان کرد کسوت گری ✏ �نظامی�
گیتی نورد جهانگرد همه کردهٔ شاه گیتی خَرام درین یک ورق کاغذ آرم تَمام ✏ �نظامی�
نظم پرداختن شعر سرودن به نظم درآوردن وگر راست خواهی سخن های راست نشاید در آرایش نظم خواست ✏ �نظامی�
ملامت سرزنش طعنه کنایه خرده ز هر یک زبان هرکه آگه بوَد زبانش ز بیغاره کوته بود ✏ نظامی به بیغاره گفتا بیاور پیام پیام آور از بند بگشاد کام ✏ نظا ...
نگاشته شده نوشته شده ترسیم شده درج شده کتابت شده یادداشت شده اثر های آن شاه آفاق گرد ندیدم نگاریده در یک نورد ✏ �نظامی�
دنیاگرد جهانگرد اثر های آن شاه آفاق گرد ندیدم نگاریده در یک نورد ✏ �نظامی�
رو راست سر راست درستکار چو می کردم این داستان را بسیچ سخن راست رو بود و ره پیچ پیچ ✏ �نظامی�
بتخانه ای بتکده ای پراکنده از هر دری دانه ای برآراستم چون صنم خانه ای ✏ نظامی پری پیکرانی درو چون نگار صنم خانه هائی چو خرم بهار ✏ �نظامی�
باور کردن قابل باور شدن مورد قبول واقع شدن چنان گفتم از هر چه دیدم شگفت که دل راه باور شدش برگرفت ✏ �نظامی�
بازی سریع رویدادهای ناگهانی اتفاقات بدیع بازی های خلق الساعه شب و روز از این پرده نیلگون بسی بازی چابک آرد برون ✏ �نظامی�
شادی بخش روح آرام بخش روان مسرت بخش شادی انگیز بیا ساقی آن راحت انگیز روح بده تا صبوحی کنم در صبوح ✏ �نظامی�
راحتی بخش شادی انگیز مسرت بخش بیا ساقی آن راحت انگیز روح بده تا صبوحی کنم در صبوح ✏ �نظامی�
افراد غمگین افراد ناشاد مردم افسرده فسرده دلان را درآرد به کار غم آلودگان را شود غمگسار ✏ �نظامی�
گیاهی مانند اسفند با بویی تند و مهوع و دور کننده حشرات که در طب قدیم هم استفاده میشده است ز سحر آن سرا را نیابی خراب که دارد سفالینه ای پر سداب سد ...
عذر خواهنده معذرت خواه پوزش طلب همان پنجم از مجرم عذر خواه ز روی کرم عفو کردن گناه ✏ �نظامی�
کنایه از: فروتن فرمانبردار مطیع سربراه دو شخص ایمنند از تو کایی به جوش یکی نرم گردن یکی سفته گوش ✏ �نظامی�
روزی خواهان مستمندان ز هر نعمتی کایدش نو به نو دهد بخش خواهندگان جو به جو ✏ �نظامی�
دژبان نگهبان حصار محافظان قلعه بر آن دژ که او رایت انگیخته سر کوتوال از دژ آویخته ✏ �نظامی�
اسب سفید بانشاط اسب آرام اسب خجسته اسب راهوار کجا گام زد خنگ پدرام او زمین یافت سرسبزی از گام او ✏ �نظامی�
تاج آرای افسر آرای آراینده تاج شاهی به رستم رکابی روان کرده رخش هم اورنگ پیرای و هم تاج بخش ✏ �نظامی�
افراد غمگین ناشاد افسرده فسرده دلان را درآرد به کار غم آلودگان را شود غمگسار ✏ �نظامی�
زاغ زغن کلاغ غلیواژ کلیواج غلیواژ را با کبوتر چه کار ؟ به باز مَلِک در خور است این شکار ✏ �نظامی�
کلاغ زاغ زغن غلیواژ را با کبوتر چه کار ؟ به باز مَلِک در خور است این شکار ✏ �نظامی�
بر جای پا برجا استوار نشستن گهی سازمش زین سریر که باشد برو جاودان جای گیر ✏ نظامی از آن جمع کانجای شد جای گیر شد آن بوم ِ ویران عمارت پذیر ✏ �نظا ...
جایگاه پایگاه محل نشستن محل جلوس تخت گاه نشستن گهی سازمش زین سریر که باشد برو جاودان جای گیر ✏ �نظامی�
سوغات ره آورد تحفه هدیه طراز ی نوانگیزم اندر جهان که خواهد ز هر کشوری نورهان ✏ �نظامی�
خریدار گوهر سوداگر جواهر تو گوهر کن از کانِ اسکندری سکندر خود آید به گوهر خری ✏ �نظامی�
استخراج گوهر و جواهر از سنگ و کوه به گوهرکنی تیشه را تیز کن عروس سخن را شکر ریز کن ✏ �نظامی�
گرفتن عصاره گیاهان استخراج عصاره بعضی از گیاهان و گل ها از آن گل که او تازه دارد نفس عرق ریزه ای در عراق است و بس ✏ �نظامی�
پالایش کردن صاف نمودن خالص کردن بی غل و غش کردن صافی زلالی گهر جُست نتوان به آسودگی بوَد نقره محتاج پالودگی ✏ نظامی سرشگی که از صرف پالودگی فرو شو ...
کنایه از: آزمون های نو فکر های جدید اندیشه های بکر و تازه چو نیروی بکر آزماییت هست به هر بیوه خود را میالای دست ✏ �نظامی�
افراد قدیمی صاحب ایده های قبل اندیشمندان سلف درین پیشه چون پیشوای نوی کهن پیشگان را مکن پیروی ✏ �نظامی�
پیشوای جدیدی فرد نو اندیشی صاحب ایده ای جدید صاحب اندیشه ای بکر درین پیشه چون پیشوای نوی کهن پیشگان را مکن پیروی ✏ �نظامی�
نیازمند فکر و اندیشه چالش فکری مباحث علمی مگر در گذرهای اندیشه گیر که از باز گفتن بود ناگزیر ✏ �نظامی�
خوش شهرت شهرت نیکو معروف کردن شرف نامه را فرخ آوازه کرد حدیث کهن را بدو تازه کرد ✏ �نظامی�
کنار گذاشتن خط زدن باطل کردن نظامی که در رشته گوهر کشید قلم دیده ها را قلم درکشید ✏ �نظامی�
نوشته شده ها قلمی شده ها مطالبی که قبلا یا دیگران نوشته اند نظامی که در رشته گوهر کشید قلم دیده ها را قلم درکشید ✏ �نظامی�
مورد میل و رغبت مورد پذیرش مورد تمایل نگفت آنچه رغبت پذیر ش نبود همان گفت کز وی گزیرش نبود ✏ �نظامی�
ترانه شنو ترنم شنو مستمع آواز ترنم شناسانِ دستان نیوش ز بانگ مغنی گرفتند گوش ✏ �نظامی�
موسیقی دانها ترانه شناسان ترنم شناسانِ دستان نیوش ز بانگ مغنی گرفتند گوش ✏ �نظامی�
سخنان نغز سخنان پرمغز حرفهای وزین مطالب ارزنده بدین دل فریبی سخن های بکر به سختی توان زادن از راه فکر ✏ �نظامی�
گل گرفتن گل مالی کردن کنایه از : بستن مسدود کردن در خلق را گل براندوده ام درین در بدین دولت آسوده ام ✏ �نظامی�
بوته گلی درخت گلی اگر بِه ز خود گلبنی دیدمی گل سرخ یا زرد ازو چیدمی ✏ �نظامی�