پیشنهادهای دکتر احمد. ع. معینی (٢,٧١٩)
گوژ پشتی قوزی خمیده پشتی چفته پشتی نغوذ بالله کوز چون کمانی که برکشند به توز ✏ �نظامی�
آش انار یک نوع قلیه که با ناردانه و گوشت درست میشود زیربا یی به زعفران و شکر ناربایی ز زیربا خوش تر ✏ �نظامی�
زیربا یی به زعفران و شکر ناربایی ز زیربا خوش تر ✏ �نظامی�
مانند مرغ پرنده مانند پرنده سان برکشیدند مرغ وار نوا درکشیدند مرغ را ز هوا ✏ �نظامی�
بزمی بزم گاهی جشنی سوری بزمه ای خسروانه بنهادند پیشگاه بساط بگشادند ✏ �نظامی�
نان سفید سفره نان گشاد و لختی خو َرد از رقاق سپید و گِرده زرد ✏ �نظامی�
عنبرین خوش بو رایحه خوش شامه نواز در چنان خانه معنبر پوش شد چو باد شمال خانه فروش ✏ نظامی بر آن صید گه چون گذر کرد شاه معنبر شد از گرد او صیدگاه ...
گفت بر شو دوال سایی کن یکی امشب دوال پایی کن ✏ �نظامی�
وز زمین برکش آن دوال دراز تا نگردد کسی دوالک باز ✏ �نظامی�
ساخته شده از دوال چرمی نردبان پایه دوالین بود کز پی آن بلند بالین بود ✏ �نظامی�
گوش نکن گوش مده سر بگردان محل نگذار هرکه پرسد ترا بگردان گوش در جوابش سخن مگوی و خموش ✏ �نظامی�
صُفّه ای تا فلک سر آورده گیلویی طاق او برآورده ✏ �نظامی�
آن بیابان که گرد این طرف ست دیو لاخی مهول و بی علف ست ✏ �نظامی�
حای دیو محل دیو دیوکده آن بیابان که گرد این طرف ست دیو لاخی مهول و بی علف ست ✏ �نظامی�
دیوخانه محل دیو سرای دیو محل جنیان پیشم آمد هزار دیوکده در یکی صد هزار دیو و دده ✏ �نظامی�
چاه سار چاه گودال نقب شد در آن چاه خانه یوسف وار چون رسن پایش اوفتاده ز کار ✏ �نظامی� چون به پایان چاهخانه رسید مرغ گفتی به آشیانه رسید ✏ �نظا ...
گرم شدن جان گرفتن تا نتفسید از آفتاب سرش نه ز خود بود و نز جهان خبر ش ✏ �نظامی�
وآن ستمگاره دیو بازیگر هر زمانی بازیی نمود دگر ✏ �نظامی�
کنایه از شاخ و شانه کشیدن تهدید کردن ترساندن رعب ایجاد کردن آتش از حلق شان زبانه زنان بیت گویان و شاخشانه زنان ✏ �نظامی�
کلاه های سیاه کلاه تیره مانند قیر لفچه هایی چو زنگیان سیاه همه قطران قبا و قیر کلاه ✏ �نظامی�
شاخ دار همه خرطوم دار و شاخ گرای گاو و پیلی نموده در یکجای ✏ �نظامی�
قباهای سیاه عبای تیره به رنگ نفت لفچه هایی چو زنگیان سیاه همه قطران قبا و قیر کلاه ✏ �نظامی�
هیلا و غیلا نام دو غول یا دیو نر و ماده هستند که در هفت پیکر نظامی نام برده شده اند نر و ماده و غول چاره گرند که آدمی را ز راه خود ببرند ماده هیل ...
در دنبالم پشت سرم بر پی ام بادپا ی را می ران در دل خود خدای را می خوان ✏ �نظامی�
صدای خروس بانگ مرغ صبحگاهی در مغاک افکنند و خون ریزند چون شود بانگ مرغ ، بگریزند ✏ �نظامی�
خوش خرام خوب رو گفت کای ره نورد خوب خرام گوش کن سرگذشت بنده تمام ✏ �نظامی�
زندانبان آن دو زندان گه بی کلید شدند هردو از دیده ناپدید شدند ✏ �نظامی�
نام یک دیو مردم نشان در هفت پیکر نظامی دیو بود آنکه مردمش خوانی نام او هایل بیابانی ✏ �نظامی�
سیاه کاری نیرنگ بازی دغل بازی مکر سازی حیله گری با من آن یارِ فارغ از یاری یا غلط کرد یا غلط کاری ✏ �نظامی�
تصوری اشتباه محاسبه ای غلط باز گفتا مگر که من مستم ! بر نظر صورتی غلط بستم ✏ �نظامی�
فکر و خیال وهم اوهام تصورات راه چون از حساب خانه گذشت تیر اندیشه از نشانه گذشت ✏ �نظامی�
طی کننده راه قاصد راهرو رهرو مسیر پیما راه پیما پیش می شد شریک راه نورد او به دنبال می دوید چو گرد ✏ �نظامی�
باد رفتار به تندی باد به شتاب باد به سرعت باد هردو در پویه گشته باد خرام تا ز شب رفت یک دو پاس تمام ✏ �نظامی�
بدون دوستی نارفیق با من آن یارِ فارغ از یاری یا غلط کرد یا غلط کاری ✏ �نظامی�
دوست توام رفیق توام همنشین توام مردی آمد که من همال توام از شریکان ملک و مال توام ✏ �نظامی�
نیکمرد جوانمرد مرد نیک خیرخواه گفت لله و فی الله ای سره مرد آن کن از مردمی که شاید کرد ✏ �نظامی�
نام شخصی در هفت پیکر نظامی که در دام دیوان می افتد گفت مردی غریب و کارم خام هست ماهان گوشیار م نام ✏ �نظامی�
هم صحبتی همراهی همنشینی رفاقت دوستی بانگ بر زد برو که هان چه کسی ؟ با که داری چو باد هم نفسی ؟ ✏ �نظامی�
از سنگینی از بار زیاد هردو بر دوش پشته ها بسته می شدند از گرانی آهسته ✏ �نظامی�
میرفتند هردو بر دوش پشته ها بسته می شدند از گرانی آهسته ✏ �نظامی�
خانه دیو سرای دیو دیو سرای محل ترسناک محل خوفناک محل دهشتناک او در آن دیو خانه رفته ز هوش کآمد آواز آدمی ش به گوش ✏ �نظامی�
راه می پیمود راه میرفت مسیر را می پیمود پویه می کرد و زور پایش نه راه می رفت و رهنما یش نه ✏ �نظامی�
گنبد پیروزه ای گنبد مینایی آسمان آسمان نیلگون شد به پیروزه گنبد از سر ناز روز کوتاه بود و قصه دراز ✏ �نظامی�
نقاب سیاه نقاب تیره پوشش تاریک زلف شب چون نقاب مشکین بست شه ز نقابی نقیبان رست ✏ �نظامی�
چاره شناس جوینده راه کسی که راهکار ارائه دهد علاج گر با فکر چون شد آن چاره جوی چاره شناس باز پس گشت با هزار سپاس ✏ �نظامی�
مانند دوزخ شبیه دوزخ دوزخ نما او برآن اژدهای دوزخ وش کرده بر گردنش دو پای به کش ✏ �نظامی�
مکار حیله گر دسیسه باز گفت کای ره نشین زرق نمای چه کسی و چه جای تست اینجای ؟ ✏ �نظامی�
خروشان غرش کنان این بر و بوم جای دیوان ست شیر از آشوب شان غریو ان ست ✏ �نظامی�
مرغ صبحگاهی کنایه از خروس چون پر افشاند مرغ صبح گهی شد دماغ شب از خیال تهی ✏ �نظامی�
بندرگاه نیل کرانه نیل محل تخیله بار در رودخانه نیل گفت ماهان ز ما به فرضه نیل دوری راه نیست جز یک میل ✏ �نظامی�