پیشنهاد‌های دکتر احمد. ع. معینی (٢,٠١٧)

بازدید
١,٣٤٩
تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

شوخ افسون گر دسیسه گر فتنه انگیز به هم کرده کنیزی چند جماش غلام وقت خود کاِی خواجه خوش باش ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

سنگ صبور محرم راز صبور آباد من گشت این سیه سنگ که از تلخی چو صبر آمد سیه رنگ ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خروشان نالان پرآشوب باجوش و خروش فریاد از جگر به خدمت بر زمین غلطید چون خاک خروشی بر کشید از دلْ شغب ناک ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تیر ساز سازنده تیر چو چشم تیر گر جاسوس گشتم به دکان کمان گر برگذشتم ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زغال ذغال زگال ارمنی بر آتش تیز سیاهانی چو زنگی عشرت انگیز ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بوی خوش خوشبو درون خرگه از بوی خجسته بخور عود و عنبر کله بسته ✏ �نظامی�

پیشنهاد
٠

مطایبه کردن جوک گفتن داستانهای طنز گفتن مقالت های حکمت باز کرده سخن های مضاحک ساز کرده ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کرمانشاهان شهر کرمانشاه به دَه فرسنگ از کرمانشهان دور نه از کرمانشهان بل از جهان دور ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

به رسم کنیزان مانند کنیزان شکرلَب با کنیزان نیز می ساخت کنیزانه بدیشان نَرد می باخت ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به تاخت رفتن به تک تاختن عقاب خویش را در پویه پر داد ز نعلش گاو و ماهی را خبر داد ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

مشکو حرمسرا اندرونی به مشگو رفت پیش مشگ مویان وصیت کرد با آن ماه رویان ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

چسبانیدن آویزان کردن وصل کردن بر آن صورت چو صنعت کرد لَختی بدوسانید بر ساق درختی ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خزیدن پوئیدن سفته کردن کاویدن ز صد فرسنگی آید بر در غار در او سنبد چو در سوراخ خود مار ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

خزد پوید سفته کند ز صد فرسنگی آید بر در غار در او سنبد چو در سوراخ خود مار ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

1_نوعی پرنده که پیشرو دسته پرندگان است که نام دیگر آن کلنگ است 2_خوک نر - گراز 3_شتر ز جرم کوه تا میدان بغرا کشیده خط گل طغرا به طغرا ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

آهنگ ساز نوازنده موسیقی دان نوا سازی دهندت باربد نام که بر یادش گوارد زهر در جام ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تر دستی مهارتی است که چند گوی را به هوا انداخته و با دست می گیرند برون آمد ز پردهْ سِحرسازی شش اندازی به جای شیشه بازی ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

طول عمرش زندگانی طولانیش ز بهر جان درازیش از جهان شاه ز هر دستی درازی کرد کوتاه ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

خنجرش بُدی گر خود بُدی دیو سپیدی به پیش بید برگش برگ ِ بیدی ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

کامل تر جامع تر ز دَه دشمن کمندش خام تر بود ز نُه قبضه خدنگش تام تر بود ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

نعال به معنی کفش هاست و صف نعال یعین هم ردیف کفش ها و کنایه از پائین مجلس

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٤

یتیم خانه محل نگهداری افراد بدبخت و بی چیز گرمخانه ( در اصطلاح امروزی )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

اصرار کردن ابرام نمودن پافشاری کردن جدیت کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

فانی کردن همدیگر را نابود نمودن ضدیت کردن از بین بردن این تفانی از ضد آید ضد را چون نباشد ضد نبود جز بقا ✏ �مولانا�

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

شیر خورده شیر خوارنده ما به بحر تو ز خود راجع شدیم وز رضاع اصل مسترضع شدیم ✏ �مولانا�

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

گاویست در آسمان و نامش پروین یک گاو دگر نهفته در زیر زمین چشم خردت باز کن از روی یقین زیر و زبر دو گاو مشتی خر بین

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

حسرت کشیدن افسوس خوردن پشیمان شدن ندامت من باری خود را مصیبت زده کردم و توجع و تحسر سود نخواهد داشت. کلیله و دمنه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

آجودان افسر مخصوص خدمت به افسران عالیرتبه و شاه . . . درصدد بود که عریضه ای درباره آنها توسط رفیق قدیمی خود بوگاتیروف _اددوکان _امپراتور تقدیم پیشگا ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دیشب شب گذشته . . . حال او با تمایلات شب دوش مانند کسی بود که پس از یک خواب ممتد رستاخیز لئوتولستوی مرد محنت کشیده شب دوش چون تنومند شد به طاقت و ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

صحبت مکالمه گفتگو گفت و شنید . . . و در نتیجه این مکالم مختصر به خوبی متوجه شد که این مرد که سابقا این قدر. . . . رستاخیز لئوتولستوی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

. . . پلک چشم ها را به هم بست و پس از لمحه ای راه خود را گرفت و رفت. رستاخیز لئوتولستوی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

برهم زدن معامله و بیع فسخ کردن معامله ‏ما را دگر معامله با هیچ کس نمانْد بیعی که بی حضور تو کردم، اِقالت است - سعدی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

در گویش بختیاری به معنی دچار خفگی شدن است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

طفلک نوزاده را حاجی لقب یا لقب غازی نهی بهر نسب گر بگویند این لقبها در مدیح تا ندارد آن صفت نبود صحیح"

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کروش واحد پولی عثمانی . . . در چند روز پنجاه هزار غروش عثمانی به دست آورد. سفرنامه جیمز موریه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

استان فارس ایالت فارس . . . چند سال پیش حاکم فارسستان از شیخ پولی خواسته بود. سفرنامه جیمز موریه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

هجده هیجده عدد18 . . . هژده مرد پیاده او را همراهی می کردند. سفرنامه جیمز موریه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

هجدم هیجدهم . . . در ساعت دوازده روز هژدهم از ایلچی دیدار کرد. سفرنامه جیمز موریه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

عقب نشینی عقب گرد به عقب کشیدن سپاه و لشکر . . . . . پیشاپیش با کشتی هایش از شهر به بیرون فرستاده و اندیشیده بود که به بصره پس نشینی کند. سفرنامه ج ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

ملاقه ها کفگیرها کمچه ها . . چمچه ها در اثر رفتار ناهموار شتر به حرکت درآمده. . . سفرنامه جیمز موریه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

ارثیه میراث ماترک . . . هنوز مردم از شیخ بوشهر که در بازپسبن دم زندگانی انجام این کار را همچون مرده ریگی به جانشین خود سپرد. . . سفرنامه جیمز موریه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خود را خوار کردن ذلیل نمودن خود بخواری افکندن خواری کشیدن حقیر نمودن خود . . . اگر او را نجات دهد به همه این تذلل و خجلت می ارزد. . رمان رستاخیز ل ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

آسمان خراش ساختمان بلند ساختمان رفیع نیلیدوف با نظر عبرت بر آن بنای فلک فرسا نظری نمود. . . کتاب رستاخیز لئوتولستوی

پیشنهاد
٠

ساختمان بلند مرتبه آسمان خراش بنای رفیع . . . نیلیدوف با نظر عبرت بر آن بنای فلک فرسا نظری نمود. . . کتاب رستاخیز لئوتولستوی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نالیدن زار زدن گریه کردن دل از عجز نالی ِ من سوختش چو شمع آتش من رخ افروختش ✏ �آذر بیگدلی�

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شخصیت اصلی رمان رستاخیز شاهکار لئوتولستوی نویسنده صاحب نام روسی بنام نیلیدوف بسیار تحت تاثیر افکار و اصول اقتصادی هنری جرج بوده و املاک و زمین های کل ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زینت شده جواهر نشان به زیور آراسته اکلیل زده شده . . . درختان جنگلی همه به جوانه های تازه زمردین مکلل. . . کتاب رستاخیز لئو تولستوی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

نابکار دغلکار کج بین نادرست ناراست ما زان دغل کژبین شده، با بی گنه در کین شده گه مست حورالعین شده، گه مست نان و شوربا ✏ �مولانا�

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شوشتری به معنی گلوی کسی را فشردن است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

پالتو بالاپوش ردا . . . از پی او مردی بسبار دراز که مدام تبسم می کرد و ردنگتی با یقه اطلس و پاپیون سفید در بر داشت به درون آمد. کتاب رستاخیز لئو ت ...