پیشنهادهای دکتر احمد. ع. معینی (٢,٩٤٣)
در پیچید جمع کرد همه طومار ها به هم در پیخت داد تا پیک پیش خسرو ریخت ✏ �نظامی�
درهم پیچیدن جمع آوری کردن همه طومار ها به هم در پیخت داد تا پیک پیش خسرو ریخت ✏ �نظامی�
درهم پیچیدن جمع کردن همه طومار ها به هم در پیخت داد تا پیک پیش خسرو ریخت ✏ �نظامی�
خشت نم کشیده کنایه از آزرده شدن شه درین خشت خانهٔ خاکی خشت نمناک شد ز غمناکی ✏ �نظامی�
خانه ای ساخته شده از خشت کنایه از دنیا شه درین خشت خانهٔ خاکی خشت نمناک شد ز غمناکی ✏ �نظامی�
کنایه از دنیا شه درین خشت خانهٔ خاکی خشت نمناک شد ز غمناکی ✏ �نظامی�
زشت خو شیطان صفت پلید افکار گفتم از طبع دیو رای بترس عجز من بین و از خدای بترس ✏ �نظامی�
کارمندان افراد غیر سپاهی و لشکری حقوق بگیران یا چو اطلاقیان بی نانم روزی یی نو کند ز دیوانم ✏ �نظامی�
کارمندان غیر سپاهی ابواب جمعی غیر لشکری یا چو اطلاقیان بی نانم روزی یی نو کند ز دیوانم ✏ �نظامی�
1_رصدگاه اوج گاه رصدخانه 2_باج گاه خراج گاه جایی که خراج محاسبه و بستانند من رئیس فلان رصد گاهم کز مطیعان دولت شاهم ✏ �نظامی�
یتیمان پدر مرده گان بی سرپرستان تنگدستان ز من فراخ درم بیوگان سیر و بیوه زادان هم ✏ �نظامی�
یتیم فرزند پدر مرده تنگدستان ز من فراخ درم بیوگان سیر و بیوه زادان هم ✏ �نظامی�
طول عمر افزایش عمر درازای عمر از پی جان درازی شه شرق کردم آفاق را به شادی غرق ✏ �نظامی�
گردنبند مروارید آمدم سوی شهر حوصله پُر چشم روشن بدان علاقهٔ�دُر ✏ �نظامی�
چوب دستی گرز عصا در بیت زیر کنایه از الت گرد او گشت و گرد می افشاند گه دم و گه دبوس می جنباند ✏ �نظامی�
چاپلوسی تملق خواند سگ را به سگ زبانی خویش سگ دویدش به مهربانی پیش ✏ �نظامی�
صاحب گله مالک گله مال داری اوفتادم من بیابانی از گله صاحبی به چوپانی ✏ �نظامی�
مامور مالیات عامل خراج عامل جمع آوری زکات تا به حدی که عامل صدقات آنچه ماند از منش ستد به زکات ✏ �نظامی�
درستکاری درست بازی بی غل و غش بی نیرنگ و ریا صاف و صادق بودن چند سالم یتاق دار ی کرد راست باز ی و راست کار ی کرد ✏ �نظامی�
کسب و کار درآمد شغل شد ز بی مکسبی و بی مالی ملک شه از مؤدیان خالی ✏ �نظامی�
شد ز بی مکسبی و بی مالی ملک شه از مؤدیان خالی ✏ �نظامی�
چیزی بقیه چیزی باقی مانده چیزی در نواحی نه گاو ماند و نه کشت دخل را کس فذالکی ننوشت ✏ �نظامی�
گستاخ زیاده خواه بیش خواه طماع دیو باشد رعیت ِ گستاخ چون گذاری نهند پای فراخ ✏ �نظامی�
تیره گون تیره فام سیاه تاریک ظلمانی فاسد آب کز خاک تیره فش گردد هم به تدبیر خاک خوش گردد ✏ �نظامی�
خدا نشناس کسی که پروای از خدا نکند فردی که از خدا نمی ترسد شه شنیدم که داشت دستوری ناخدا ترسی از خدا دوری ✏ �نظامی�
سرنگون کند از بین ببرد تار و مار کند رای آن زد که از کفایت و رای خصم را چون به سر در آرد پای ✏ �نظامی�
سمی مسموم زهرآگین آغشته به زهر چینیان را وفا نباشد و عهد زهرناک اندرون و بیرون شهد ✏ �نظامی�
بر سر پیمان بودن وفای بعهد کردن پیمان نگهداشتن ماند پیمان شاه را فغفور شد دگر ره ز نیک عهدی دور ✏ �نظامی�
کنایه از کشور چین چین زیبا گفت باز از نگار خانهٔ�چین جوش لشگر گرفت روی زمین ✏ �نظامی�
نگهبان پیک قاصد خبر رسان چاربندی رسید پیکی چست راه شش طاق هفت گنبد جست ✏ �نظامی�
شاد بانشاط شادمان خوشحال مسرور باغ چون لوح نقشبند شده مرغ و ماهی نشاط مند شده ✏ �نظامی�
ابریشم نخ و تارهای نازک و لطیف تارهای وسایل موسیقی عندلیب از نوای تیز آهنگ گشته باریک چون بریشم چنگ ✏ نظامی نوای جهان خارج آهنگی است خلل در بریشم ...
زندخوان کسی که کتاب زرتشت را می خواند عالمان زرتشتی زند باف از بهشت نامه زند در شب آورد و خواند حرفی چند ✏ نظامی ز گلبام شبابهٔ زند باف دریده صبا ...
آواز قمری آواز نوعی کبوتر نای قمری به نالهٔ�سحری خنده برده ز کام کبک دری ✏ �نظامی�
بیدمشک مشک بید از درخت عود نشان گاه کافور و گاه مشک فشان ✏ �نظامی� سوادش ز بس سبزه و مشگ بید چو باغ ارم خاصه باغ سپید ✏ �نظامی�
گل نیلوفر گل سوسن گلی با برگ هایی پهن شبیه به گوش فیل غنچه با چشم گاو چشم به ناز مرغ با گوش پیل گوش به راز ✏ �نظامی�
1_نام یک گل خوشبو 2_کنایه از چشمان درشت و زیبا غنچه با چشم گاو چشم به ناز مرغ با گوش پیل گوش به راز ✏ �نظامی�
شبیه خضر کنایه از جاودانگی و جوانی سبزه خضر وش جوانی یافت چشمهٔ آب زندگانی یافت ✏ �نظامی�
قرنفل گل میخک سنبل از خوشه های مشگ انگیز بر قرنفل گشاده عطسهٔ تیز ✏ نظامی چو آهو به چین مشک پرورده بود قرنقل به هندوستان خورده بود ✏ �نظامی�
گل میخک سنبل از خوشه های مشگ انگیز بر قرنفل گشاده عطسهٔ تیز ✏ نظامی چو آهو به چین مشک پرورده بود قرنقل به هندوستان خورده بود ✏ �نظامی�
شنبلیله حلبه شنبلید سرشک در دیده زعفران خورده باز خندیده ✏ �نظامی�
چاره ساز چاره اندیش مصلحت اندیش تدبیر کردن بر دویدند بر دو چاره سگال روبهان پیش و گرگ در دنبال ✏ �نظامی� چو عاجز شود مرد چاره سگال ز بیچارگی در گر ...
مانند نگهبانان مانند پاس داران شبیه مراقبین شبیه دیده بانها ما خود از دور پی نگهداریم پاس دارانه پاس ره داریم ✏ �نظامی�
خجالت کشیده شرمگین شده شرم زد گشته دل رمیده شده بر سر خاک آرمیده شده ✏ �نظامی�
1_شاخه انگور تاک 2_آبستن باردار 3_طناب ریسمان بر زمین آمد آنچنان حبلی هر کدویی به شکل چون طبلی ✏ �نظامی�
طبل دهل بر زمین آمد آنچنان حبلی هر کدویی به شکل چون طبلی ✏ �نظامی�
واضح آشکار عیان بی ریا فاش روز روشن سپید کار بود شب تاریک پرده دار بود ✏ �نظامی�
زیبارویی چنگ نواز دلبری نوازنده چنگ زیبا صنمی مغنی در میان بود لعبتی چنگی پیشِ رومی رخش همه زنگی ✏ �نظامی�
کسی که سر رشته کاری را بعهده دارد سردمدار عامل کارپرداز آن دو گوهر که رشته کش بودند در نشاط و سماع خوش بودند ✏ �نظامی�
بهتر مناسب تر خوشایندتر چون درو دید ازان بهی تر بود آهنش سیم و سیم او زر بود ✏ �نظامی�