پیشنهادهای دکتر احمد. ع. معینی (٢,٩٤٣)
بزرگ تناور گشن به که با این درختِ عالی شاخ نشود دستِ هرکسی گستاخ ✏ �نظامی�
باد وزان طوفان تندباد گفت برگو که بادجنبان چیست؟ خیره چون گاو و خر نباید زیست ✏ �نظامی�
دانشگاهی مدرسه ای مکتبی دانشی علمی نیست در هیچ دانش آبادی فحل و داناتر از من استاد ی ✏ �نظامی�
آگاه هستم مطلع هستم اشراف دارم از فلک نیز و آنچه هست در او آگهم نارسیده دست بر او ✏ �نظامی�
خانه خدا مسجد بیت المقدس کعبه چون بسی سجده زد بران سر خاک بازگشت از حریم خانه پاک ✏ �نظامی�
ساز و برگ سفر توشه کوله بار سفر رفت از آنجا و برگ راه بساخت به زیارتگه مقدس تاخت ✏ �نظامی�
مار سیاه و سفید مار خطرناک باد سحری چو بردمم ز دهن مار پیسه کُنم ز پیسه رسن ✏ �نظامی�
1_ادرار بول 2_یک نوع سلاح و حربه نبض و قاروره را چنان دانم که آفتِ تب ز تن بگردانم ز قاروره و یاسج و بید برگ قواره قواره شده دِرع و ترگ ✏ نظامی ...
تکر رو تنها یکه رو ماهِ تنها خرام از آن آواز بند بُرقع به هم کشید فراز ✏ نظامی دگر خانه دارد ز سنگ رخام شب آنجا رود ماه ِ تنها خرام ✏ �نظامی�
چشم فریب زیبا دل انگیز با چنان زلف و خالِ دیده فریب هیچ دل را نبود جای شکیب ✏ �نظامی�
پاک نهادی پرهیزگاری پاکدامنی با چنان خوبی و خردمندی بود میلش به پاک پیوندی ✏ �نظامی�
پاک خویی پرهیزگاری پاک بازی با چنان خوبی و خردمندی بود میلش به پاک پیوندی ✏ �نظامی�
جادو کردن جنبل نمودن سحر کردن خواب غمزش به سِحرکاریِ خویش بسته خواب هزار عاشق بیش ✏ �نظامی�
تزویر گری حیله گری فریب کاری مکاری دروغگویی به دروغم مزوری فرمود داشت ناخورده آش مزور سود ✏ �نظامی�
حکم دستور رای قفل گنج گهر بیندازم با به افتاد شاه در سازم ✏ �نظامی�
آرام رام برده پرور ریاضتش داده او خود از اصل نرم سم زاده ✏ �نظامی�
بازیگری عیاری رندی دلفریبی شوخ و رعنا خرید نوش لبی مهره بازی کنی و بوالعجبی ✏ �نظامی�
همیان کیسه صندوق من که جان دوستم نه جانان دوست با تو از عیبه برگشادم پوست ✏ �نظامی�
راستگویی راست گفتن چو در حریم خدای آفت از دست برد و رنج از پای ✏ �نظامی�
در شعر زیر کنایه از حضرت سلیمان است گفت کای پیشوای دیو و پری چون هنر خوب و چون خرد هنری ✏ �نظامی�
دارای بوی گلاب بوی گلاب به مشام رسیدن شاه چون گرم گشت از آتش تیز گفت با آن گل گلاب انگیز ✏ �نظامی�
بالاتر از کنیز صدایش نکنند بیشتر از کنیز او را خطاب نکنند بانگ بر زد بر آن عجوزه خام کز کنیزیش نگذراند نام ✏ �نظامی�
عصیان کرد غالب شد نافرمانی نمود عاقبت عشق سر گرایی کرد خاک در چشم کدخدایی کرد ✏ �نظامی�
نوشین لب شیرین لب از نوش لبان آن قبیله گردش چو گهر یکی طویله ✏ �نظامی�
از آنچه زانچه گوینده داده بود خبر خوب تر بود در پسند نظر ✏ �نظامی�
لبها شبیه مرجان ولیکن محافظ دندانهای مرواریدفام هستند یعنی لب و دندان به قائده و زیبا هستند لب چو مرجان ولیک لؤلؤ بند تلخ پاسخ ولیک شیرین خند ✏ �نظ ...
محافظ لؤلؤ کنایه از استتار شدن دندان توسط لب لب چو مرجان ولیک لؤلؤ بند تلخ پاسخ ولیک شیرین خند ✏ �نظامی�
گوش سوراخ شده حلقه بگوش کنایه از برده و غلام سفته گوشی چو دُر ناسفته در فروشش بها به جان گفته ✏ �گنظامی من همان سفته گوش حلقه کشم با خود از چین و ...
حلقه بگوشی گوش سوراخی کنایه از برده و کنیز و غلام سفته گوشی چو دُر ناسفته در فروشش بها به جان گفته ✏ �نظامی�
مهر انگیز مهربان پر مهر و عطوفت مهر پرور هریکی از چهره عالم افروز ی مِهر ساز ی و مهربان سوز ی ✏ �نظامی�
دست نخوره باکره دختر زناشویی نکرده دست ناکرده چند گونه کنیز خلخی دارد و ختایی نیز ✏ �نظامی�
حیله گر سیاس مکار پر فریب بود در خانه گوژپشتی پیر زنی از ابلهان ابله گیر ✏ �نظامی�
راه و روش خدمت گذاری روش بندگی راه فرمانبرداری چون کنیز آن غرور دیدی پیش باز ماندی ز رسم خدمت خویش ✏ �نظامی�
گستاخ نامهربان هرکه را جامه ای ز مهر بدوخت چونکه بد مهر دید باز فروخت ✏ �نظامی�
روابط زناشویی همخوابگی جز در خفت و خیز کان دربست هیچ خدمت رها نکرد از دست ✏ �نظامی�
ساق سپید چون نقره ساق بلورین سیم در پای سیم ساق کشید گنبد سیم را به سیم خرید ✏ �نظامی�
سیمین تن سیم تن بدن نقره فام سپید بدن سیم در پای سیم ساق کشید گنبد سیم را به سیم خرید ✏ �نظامی�
کنایه از: داستان شیرینی بازگو کند لب به لعل تشبیه شده و سخنان شیرین به طبرزد شه بدان شمع شکر افشان گفت تا کند لعل بر طبرزد جفت ✏ �نظامی�
مانند گیاه شبیه گیاه سرو با قامتت گیاه فشی تشت مه با تو آفتابه کشی ✏ �نظامی�
هوس باز شیدا واله جز یکی خوی زشت و آن نه نکوست که آرزو خواه را ندارد دوست ✏ �نظامی�
چرک کثافت کثیفی جرم به سیاهی بصر جهان بیند چرگنی بر سیاه ننشیند ✏ �نظامی�
زار زدن نالیدن ناله کردن التماس کردن عجز و لابه نمودن زارزوئی چنانکه بود نداشت لابها کرد و هیچ سود نداشت ✏ �نظامی�
مکیدنم لب به دندان گزیدنم تا چند وآب دندان مزیدنم تا چند ✏ �نظامی�
نعلک گوش را چو کردی ساز نعل در آتشم فکندی باز ✏ �نظامی�
شربت شراب می نمائی به تشنه آب شکر گوئی آنگه که لب بدوز و مخور ✏ �نظامی�
خرده غذاهای سفره دربیت زیر کنایه از انواع غذاهای سفره می باشد چون ز خوانریزه خورده شد روزی می در آمد به مجلس افروزی ✏ �نظامی�
شبیه رنگرز مانند رنگ کننده پارچه و لباس روز چون جامه کرد گازر شوی رنگرزوار شب شکست سبوی ✏ �نظامی�
جامه شسته شده لباس شسته شده در بیت زیر کنایه از برآمدن روز روز چون جامه کرد گازر شوی رنگرزوار شب شکست سبوی ✏ �نظامی�
ایکاش کاشکی خوشدل آن شد که باشدش یاری گر بود کاچکی چنان باری ✏ �نظامی�
گلوگیر گلو در بند داده گلو پیش کسی گیر گردن تشنه ای را که او گلوده تست آب در ده که آب در ده تست ✏ �نظامی�