پیشنهادهای دکتر احمد. ع. معینی (١,٢٥٧)
بازار . . . پیش از صبح بود و بزستان باز نشده یک قهوه خانه باز دید. . . کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی جیمیزموریه
قوم قبیله دسته گروه . . . رگ غیرتشان بجبید بنزد اورته خود دویدند. . . . کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی جیمیزموریه
لنگ پیش بند . . . این دکان این تیغها این فوطه ها هرچه دارم از آن تو. . . . کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی جیمیزموریه
وسیله تیز کردن تیغ و چاقو و امثالهم . . . لگن و صابون حاضر کرد و تیغ بفسان زده روی بمشتری برفت. . . کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی جیمیزموریه
شکم چرانی سورچرانی . . . زن و شوهر بنای شکم بآب زنی گذاشتند. . کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی جیمیزموریه
تمرین مهارت . . . حکایتی تازه ساخته برای زیر چاقی بکلاه خود نقل میکرد. . . کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی جیمیزموریه
سزاوار سرزنش شایسته سرزنش . . . ریشه این قوم مستحق اللوم بخت برگشته را با تیشه قهر. . . کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی جیمیزموریه
با ادیان گوناگون کیش های مختلف مسلک های متفاوت . . . برحسب این فرمان جهان مطاع همایون بعموم ممالک فسیح المسالک ملوکانه خود. . . . کتاب سرگذشت حاجی ...
تاجیک ایرانی . . . آنکه حکام دور و نزدیک و تبعه ترک و تازیک ذات اقدس ملوکانه. . . کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی جیمیزموریه
ور قلمبیده بیرون زده . . . و گفتی که از حدقه ور بلوقیده بود. کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی جیمیزموریه
اسباب و اثاثیه . . . داخل باربند کلیسا شدیم که از بنه و اغروق و اتباع سردار و نسقچی باشی مالامال بود. کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی جیمیزموریه
سزای کار خوب یا بد . . . اگر غیرتی درست و خدمتی بزرگ کردی مورد مکافات میشوی. . . کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی جیمیزموریه
جاری است عارض است مبتلا است . . . اما از کثرت خون ضعفی بر او طاریست. . . کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی جیمیزموریه
افراد پیس کسانیکه دچار پیسی هستند . . . رویش مانند رخسار برصیان سفید. . . . کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی جیمیز موریه
اوضاع و احوال . . . من بی سروسامان َجنگ درمیان با این عرصات عروسی یعنی چه. . . کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی جیمیز موریه
پویش پیمودن به تاخت رفتن . . . بر اسبی سوار که در وقت پویه زمین را شکافتی. . کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی جیمیز موریه
شلوار . . . با این شلیطه مادرصمد که هفت هشت پا را زیارت کرده. . . . کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی جیمیز موریه
شومی نحوست بدبیاری بد یمنی . . . وجود پیر زن بسبب بدآغوری ایشان در سر راه شاه قدغن شده بود. . . کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی جیمیز موریه
میخوری هضم میکنی گوارش و گواردن . . . چندانکه شتر مرغ آهن میگوارد تو نقره و طلا میگواری. . . سرگذشت حاجی بابای اصفهانی جیمیزموریه
وسواسی شکاک . . . در منهیات و محرمات بسیار موسوس بود. سرگذشت حاجی بابای اصفهانی جیمیزموریه
زنبیل خرما ظرف ساخته شده از الیاف خرما . . . خرما را حاجی خورد قوصره یعنی جلدش بشاه ماند. . . . سرگذشت حاجی بابای اصفهانی جیمزموریه
غرغر غرولند واگویه زمزمه های گلایه آمیز . . . جواب نشنیدم بجز لندلند تیز و تند که هر آینه از آن زن حکیم بود. سرگذشت حاجی بابای اصفهانی جیمیز موریه
پشت هم انداز دروغگو حیله گر کلک زدن . . . . و مرا بنام چاپ زن و قلاش از خانه خود براند سرگذشت حاجی بابای اصفهانی جیمیز موریه
جمع ضدین . . . قضیه مانعه الخلو شده پادشاه نتوانسته بود ازو درگذرد. . . سرگذشت حاجی بابای اصفهانی جیمیز موریه
پیشخوان ایوان درگاه بارگاه . . . دوری از کریاس کروبی پاس عرش اساس. . . . کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی جیمز موریه
شامل بودن
توشه درویش دستمزد درویش انعام درویش بهره درویش کتاب حاجی بابای اصفهانی کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی جیمز موریه
هول انگیز خطرناک دیدار آن ورطهای هول انگیز و پست وبلندیهای سهم آمیز بچشم مانند من. . . کتاب حاجی بابای اصفهانی نوشته جیمیزموریه
تمرین دادن اسبان یورتمه بردن اسبان آماده کردن اسبان . . . یکدل و یکجهت بسوغان گرفتن اسبان و تدارک را پرداختند کتاب حاجی بابای اصفهانی نوشته جیمیزمور ...
نگران ناراحت با دلهره مضطرب شب هنگام چون همه بخواب رفتند من باسر بسر کلاه رفتم کتاب حاجی بابای اصفهانی نوشته جیمیزموریه
ظرف آوند در خانه ترکمانان ظروف و آوانی کم یاب است و گرانبها کتاب حاجی بابای اصفهانی نوشته جیمیزموریه
تیغ دلاکی و سرتراشی تیغ ستردن موی سر
سفره سفره انداختن سور دادن . . . ولیمه سفر را شیلان باهل اوبه خود که بیشتر رفیق سفر او بودند کشید کتاب حاجی بابای اصفهانی نوشته جیمیزموریه
مایه مباهات اسباب فخر مفتخر باعث افتخار
در نهایت در آخر سرانجام
تسبیح گویان ذکر گویان ذکر سبحان شمردن . . . . استغفرالله گویان سبحه شماران بنزول قضا و بلا تسلیم شد. . . کتاب حاجی بابای اصفهانی نوشته جیمیزموریه
امراض داخلی بیماریهای داخل بدن کتاب حاجی بابای اصفهانی نوشته جیمیزموریه
ریز بین نکته سنج کنجکاو موشکاف . . . . که شما بسیار کنج کاو و خرده پژوهید. . . . کتاب حاجی بابای اصفهانی نوشته جیمیزموریه
محل استفاده مورد مصرف محل کاربرد . . . از زبان ما همین دو کلمه را میداند و سوراخ استعمال آنها را هم گم کرده است. . . . کتاب حاجی بابای اصفهانی نوشته ...
کاروانسراداران خدمه کاروانسرا کتاب حاجی بابای اصفهانی نوشته جیمیزموریه ترجمه مجتبی مینوی
بر طبق عادت کتاب حاجی بابای اصفهانی نوشته جیمیزموریه
خفایا نهفته ها مکنونات اسرار ناگفته ها . . . که البته دیده و شنیده های مرا بجز من کسی ندیده ونشنیده و هر آینه چون خبایای اطلاعات و استحضارات من رونم ...
فطری - موجود در فطرت انسان در سرشت شخص کتاب حاجی بابای اصفهانی
شروع تربیت شروع آموزش ابتدای تعلیم . . . و سرگذشت زندگانی خود را جزوی و کلی از فاتحه تربیت تا خاتمه عمر. . . کتاب حاجی بابای اصفهانی جیمز موریه ترجم ...
پیشامدهای روزگار اتفاقات زمانه اتفاقات روزمره
چشم بسته_کورکورانه_شانسی_اتفاقی پس جلدی از آن کتاب را علی العمیا گشودید کتاب حاجی بابای اصفهانی جیمزموریه ترجمه مجتبی مینوی
استوار سخت. محکم وسیله ای فلزی که سنگ تراشان بدان سنگ تراشند ( کتاب حاجی بابای اصفهانی _جیمز موریه )
در گویش شوشتری و دزفولی به معنی خیس شدن و تر شدن استفاده میشود
خیس شدن، تر شدن حالا خودشان را تر و تلیس، چرک و ناراحت حس کردند - تمشک تیغ دار آنتوان چخوف ترجمه صادق هدایت
آبشار/آبشارها در گویش شوشتری به آبشارهای سازه های آبی شوشتر سیکا می گفتند این آبشار ها خروجی تونل هایی است که برای استفاده از نیروی آب بصورت دست کند ...