پیشنهاد‌های دکتر احمد. ع. معینی (٢,٩٤٣)

بازدید
٢,٥٦٦
تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نامهربان بد مهر خشن با خشونت نمودند کان رومی خوب چهر چه بد دید از آن زنگی ِ سرد مهر ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاه برگ برگ کاه ربودنْش آن دیوساران ز جای چو که برگ را مهرهٔ کهربای ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شنودگان مستمعین گوش سپاران به شیرین سخن های مردم فریب ربوده نیوشندگان را شکیب ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روشن تابان سپید شبیه رومی مانند رومی بیا ساقی آن می که رومی وش ست به من ده که طبعم چو زنگی خوَشست ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جگر سوز تر ملتهب تر داغ تر زمینی ز گوگرد بی آب تر هوایی ز دوزخ جگر تاب تر� ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جگر سوز داغ پر حرارت زمینی ز گوگرد بی آب تر هوایی ز دوزخ جگر تاب تر� ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اژدها مار بزرگ ز تنّین به غور آمده غار ها در او فتنه را روز بازار ها ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساییدن عطر خوشبو کردن عطر آگین معطر شب از ناف خود عطر سایی گشاد جهان زیور روشنایی نهاد ✏ نظامی ز بس صاف پالوده عطر سای بسا مغز پالوده کامد بجای ✏ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساییدن عطر ریز کردن بخور شب از ناف خود عطر سایی گشاد جهان زیور روشنایی نهاد ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نگهبان گزمه پاسبان قراول کشیک برون شد یزک دار دشمن شناس یتاقی کمر بست بر جای پاس ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جلودار لشکر پیشقراول سپاه برون شد یزک دار دشمن شناس یتاقی کمر بست بر جای پاس ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شتابزدگی عجله داشتن تعجیل نمودن شتاب کردن ستاره درآمد به تابندگی برآسود خلق از شتابندگی ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسبان اسپان مرکبها اسبها ز نعل سمندان پولاد میخ زمین را ز جنبش برافتاد بیخ ✏ نظامی تکاور سمندان ختلی خرام همه تازه پیکر همه تیزگام ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راهنمایش راه بلدش ز دریا سوی خشگی آورد رای دلیلش سوی مصر شد رهنما ی ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرنگ فرنگستان اروپای قدیم نه مصر و نه افرنجه مانَد نه روم گدازند از آن کوهِ آتش چو موم ✏ نظامی ز دریای افرنجه تا رود نیل بجوش آمد از بانگ طبل رحی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مردم آزار ستمکار ظالم وحشی همه آدمی خوار و مردم گزا ی ندارد در این داوری مصر پای ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فریاد دادخواهی کردن دادخواهان ستمدیدگان تظلم زنانند بر شاه روم که بر مصریان تنگ شد مرز و بوم ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی که قدرت فهم بالایی دارد آسان فهم درک بالا چه پنداری ای مرد آسان نیوش ! که آسان پر از دُر توان کرد گوش ؟ ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معدن گوهر را کندن کاویدن معدن جواهر و سنگهای قیمتی طلبکار گوهر که کانی کَنَد به پندار امید جانی کند ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طالب جواهر طالب گوهر کسی که درپی گوهر و جواهر است طلبکار گوهر که کانی کَنَد به پندار امید جانی کند ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آماده کردن جوهر برای نگارش و یا نگارگری مهیا شدن برای نقش زدن با قلم یا قلم مو من از خواب آسوده برخاستم به جوهر کِشی خاطر آراستم ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاهنده روان آزارنده روح بیا ساقی آن شربت جانفزا ی به من ده که دارم غمی جانگزا ی ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لغزش کردن گناه نمودن بزه کار شدن لغزیدن از راه راست مبادا که شه را رسد پای لغز که گردد سر ملک شوریده مغز ✏ نظامی شه از پند آن پیر پالوده مغز هراس ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قوی سرکش چموش هم قدرت ز فرمانبران ملک فیلقوس نشد کس در آن شغل با وی شموش ✏ نظامی عروسک زنانی چو دیوان شموس خجل گشته زان قلعه چون عروس ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رفیق باز دوستدار اهل رفاقت و دوستی که بود از پدر دوست انگیزتر به دشمن کشی تیغ او تیزتر ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عهد قدیم عادات کهن رسوم کهن به دارا همان گنج زر می سپرد بران عهد پیشینه پی می فشرد ✏ �نظامی�

پیشنهاد
٠

رسوم گذشته آداب کهن عادات قدیمی همان عهد دیرینه برجای داشت علَمهای پیشینه بر پای داشت ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قوی پنجه زورمند قلدر پر توان قدرتمند پر زور ولی تا قوی دست شد پشت من نشد حرف گیر کس انگشت من ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خرده گیری عیب جویی گر انگشت من حرف گیری کند ندانم کسی کاو دبیری کند ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حیات بخش زندگانی جاودان بودن میی کاو ز محنت رهایی دهد به آزردگان مومیایی دهد ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیرون جستن بیرون جهیدن تو نیز ای به خاکی شده گَرد ناک بده وام و بیرون جَه از گرد و خاک ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سیخ سیخ کباب نکردی یکی مرغ بر بابزن که ارسطو نبودی بر آن رای زن ✏ �نظامی� در گویش شوشتری و دزفولی به معنی بادبزن می باشد.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هوشیار باهوش با ذکاوت تیزهوش هم او همّتی زیرک اندیش داشت هم اندیشه زیرکان بیش داشت ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اطاعت فرمانبرداری قبول اوامر و دستورات ملک زاده با او به هم داد دست به پذرفتگاری بر آن عهد بست ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خدمت گزاری خدمت کاری نوکری کارگری چاکری ارسطو که هم درس شه زاده بود به خدمت گر ی دل بدو داده بود ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پدر ارسطو حکیم یونانی نقوماجس آنکو خردمند بود ارسطوی داناش فرزند بود ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شایسته تر درخور تر با کمال تر ندارد پدر هیچ بایسته تر ز فرزند شایسته شایسته تر ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پدر یا جد اسکندر یونانی که چون شاه یونان ملک فیلقوس برآراست ملک جهان چون عروس ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نویسندگان گزارش نویسان مورخین تاریخ نگاران گزارنده درج دهقان نورد گزارندگان را چنین یاد کرد ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گزارش دهنده مورخ تاریخ نگار داستان نویس گزارنده درج دهقان نورد گزارندگان را چنین یاد کرد ✏ نظامی گزارنده دانای دولت پرست به پرگار دولت چنین نقش ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بخششی بخشیدنی نه بذلی که طوفان برآرد ز مال نه صرفی که سختی درآرد به حال ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به فتح ک یعنی کار سخت و دشوار به قدر بسندش یساری بود کند کاری ار مرد کاری بود ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به اندازه کافی به اندازه بقدر کفایت به قدر بسندش یساری بود کند کاری ار مرد کاری بود ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آسان کار آسان و راحت میسر قابل انجام به قدر بسندش یساری بود کند کاری ار مرد کاری بود ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

رشد نمودن نمو کردن بالنده شدن قد کشیدن بالغ شدن چو شد رسته تر کار شمشیر کرد ز شیر افکنی جنگ با شیر کرد ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

خوش خوردن و نوشیدن خوب خوردن و نوشیدن شکم پرستی جهان می گذارد به خوشخوارگی به اندازه دارد تک بارگی ✏ نظامی چو شاهان مکن خوب خوشخوارگی هراسان ش ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

کسی که میل به میدان کند میل به جنگاوری کردن تمایل به عرض اندام کردن شد از چنبر مهد میدان گرای ز گهواره در مرکب آورد پای ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

خدمت گزاران خدمه نوکران کارگران ششم خانه را کرده بهرام جای چو خدمتگران گشته خدمت نمای ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

سر زلف بیچان چو مشک سیاه وزو مشگبو گشته مشکوی شاه ✏ �نظامی�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

می مکید مک میزد ز بی شیری انگشت خود می مزید به مادر بر انگشت خود می گزید ✏ �نظامی�