پیشنهاد‌های دکتر احمد. ع. معینی (١,٢٥٧)

بازدید
٨٦٧
تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جنباندن زمین زمین لرزه رجف کرد اندر هلاک هر دعی فهم کرد از حق که یاارض ابلعی ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

محل غرس کردن درختان جای نشاندن نهال عقل را من آزمودم هم بسی زین سپس جویم جنون را مغرسی ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبث بیهوده بی جا بی ارزش آدمی داند که خانه حادثست عنکبوتی نه که در وی عابثست ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کشنده قاتل هلاک کننده از بین برنده قند بیند خود شود زهر قتول راه بیند خود بود آن بانگ غول ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جمع بیهوده سرگشته حیران تا به پای خویش باشند آمده آن فلیوان جانب آتشکده ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نیکو امام پیشرو رهبر گفت امت مشورت با کی کنیم انبیا گفتند با عقل امیم ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پگاه صبح زود بامداد صبحگاه گفت قصد کعبه دارم از پگه گفت هین با خود چه داری زاد ره ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واسطه میانجی این چنین رخصت بخواندی در وسیط یا بدست این مساله اندر محیط ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گول نادان احمق خنگ کودن خویشتن را بر علی و بر نبی بسته است اندر زمانه بس غبی ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اعتماد کردن تکیه کردن پشت گرمی نمودن بر زن و بر فعل زن دل می نهید عقل ناقص وانگهانی اعتمید ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کنیز خدمتکار زن کلفت بر در خانه بگو قیماز را تا بیارد آن رقاق و قاز را ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رقیق نازک نان نازک نان لواش کای شریف من برو سوی وثاق که ز بهر چاشت پختم من رقاق ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

رفقا یاران دوستان همرهان گفت صوفی را برو سوی وثاق یک گلیم آور برای این رفاق ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پوشیده نهان مخفی غیر عیان معدن لعل و عقیق مکتنس بهترست از صد هزاران کان مس ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ازدحام کننده انبوه شدن گرد هم جمع شدن دورهمی مزدحم می گردیم در وقت تنگ این نصیحت می کنم نه از خشم و جنگ ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محل خواباندن شتر محل فراخ و گشاد جای استراحت محل اقامت کندرین فرصت کم افتد این مناخ تو ز یارانی و وقت تو فراخ ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زشت و ناخوشایند بد صدا نالهٔ کافر چو زشتست و شهیق زان نمی گردد اجابت را رفیق ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بخشندگان بخشش کنندگان کمک کنندگان لیک وهابان که بی علت دهند بوک دستی بر سر زشتش نهند ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شاید که بود که مگر که انگار که بوک، استادی رهاند مر تو را وز خطر بیرون کشاند مر تو را ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوار شمرده شده خفیف شده استخفاف پست شده فوقی آنجاست از روی شرف جای دور از صدر باشد مُستَخَف ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چسبیده راغب شده متمایل شده فی السماءِ رزقُکُم بشنیده ای اندرین پستی چه بر چُفسیده ای ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انباشته شدن پر شدن آکنده شدن لبالب شدن لبریز شدن ممتلی و خوابناک و سست بد پا و رویش صد هزاران زخم شد ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گول احمق کار نابلد بی تجربه تو شب و روز از پی این قوم غمر چون شب و روزی مدد بخشای عمر ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کج و معوج خمیده کج و ناراست نقش کژمژ دیدم اندر آب و گل چون ملایک اعتراضی کرد دل ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مغبون شده ضرر کرده سست رای ضعیف رای کند ذهن چونک گردانید سر سوی زمین در کمی و خشکی و نقص و غبین ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مرد نی زن نی نواز نوازنده نی دم که مرد نایی اندر نای کرد درخور نایست نه درخورد مرد ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راه بلدی پیشقراولی راهنمای راه پیشرو لشکر دیده بان لشکر تو ز سَرمَستان قَلاوُزی مجو جامه چاکان را چه فرمایی رَفو؟ ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پا افزار کفش در درونِ کعبه رسمِ قبله نیست چه غم اَر غَوّاص را پاچیله نیست؟ ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

خراج مالیات ساو باژ ده یک ده درصد یک به ده عاشقان را هر نفَسْ سوزیدَنیست بر دِهِ ویران خَراج و عُشْر نیست ✏ �مولانا� خواستن کدیه است خواهی عشر خوا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در ضمیر بودن مخفی بودن پنهان داشتن چند ازین اَلفاظ و اِضْمار و مَجاز؟ سوزْ خواهمْ سوز، با آن سوزْ ساز ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ستایش ستودن ستایش کردن دست و پا در حق ما استایش است در حق پاکی حق آلایش است ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سعی و تلاش دویدن به هر سو جنب و جوش خواجه خیرست این دوادو چیستت گم شده اینجا که داری کیستت ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سنگ ریزه کهربای مسخ آمد این دغا خاک قابل را کند سنگ و حصا ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قاری تلاوتگر تلاوت کننده خواننده مقریی می خواند از روی کتاب ماؤکم غورا ز چشمه بندم آب ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اعمی کور نابینا دیدهٔ حس را خدا اعماش خواند بت پرستش گفت و ضد ماش خواند ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فریبکار نیرنگ باز حیله گر پس خداعی را خداعی شد جزا کاسه زن کوزه بخور اینک سزا ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تنبک زدن دنبک زدن دست زدن در تماشای دل بدگوهران می زدی خنبک بر آن کوزه گران ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اطاله کلام پرحرفی کردن بحث را بسیار ادامه دادن دور ماند از جر جرار کلام باز باید گشت و کرد آن را تمام ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

خربزه هندوانه خیار کدو محصولات بوته ای لذت دست شکربخشت بداشت اندرین بطیخ تلخی کی گذاشت ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوتا شدن دولا شدن خمیده شدن سر بزیر افکندن گفت من از دست نعمت بخش تو خورده ام چندان که از شرمم دوتو ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قاچ برش غاچ از خوشی که خورد داد او را دوم تا رسید آن گرچها تا هفدهم ماند گرچی گفت این را من خورم تا چه شیرین خربزه ست این بنگرم ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بالا _برتر_عالم والا برش_قاچ_غاچ چون برید و داد او را یک برین همچو شکر خوردش و چون انگبین ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اعتنا کننده اهتمام کننده مشغول به کاری بوده سرگرم کاری بوده اشتغال داشتن هرچه تحصیلی کنی ای معتنی می در آید دزد از آن سو کایمنی ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زخمی آزرده تن خسته می دهند افیون به مرد زخم مند تا که پیکان از تنش بیرون کنند ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژگونه برعکس وارونه جابجا در جهان بازگونه زین بسیست در نظرشان گوهری کم از خسیست ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهوش آمدن بهبودی یافتن هشیار شدن گاو کشتن هست از شرط طریق تا شود از زخم دمش جان مُفیق ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دشمنان دشمنان خونی وا نماید خونیان دیو را وا نماید دام خدعه و ریو را ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دشمنی تضاد گفت روشن کین جماعت کشته اند کین زمان در خصمیم آشفته اند ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1_باج خراج باژ 2_خالص بدون ناخالصی زنده شد کشته ز زخم دم گاو همچو مس از کیمیا شد زر ساو ✏ �مولانا�

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیام رساندن پیک بودن در سگ اصحاب خویی زان وفود رفت تا جویای الله گشته بود ✏ �مولانا�