پیشنهادهای دکتر احمد. ع. معینی (٢,٩٤٣)
زنی بنام نوشابه که حاکم سرزمینی بنام بردع بود زنی حاکمه بود نوشابه نام همه ساله با عشرت و نوش جام ✏ �نظامی� چو از مرغ و ماهی تهی کرد جای به نوشابه ...
نام شهری خرم و آباد که بعد از ویرانی بردع نامیده شد پادشاهش زنی بنام نوشابه بردعی بود هرومش لقب بود از آغاز کار کنون بردعش خواند آموزگار ✏ �نظامی� ...
پارچه ابریشمی نرم و لطیف کنون تخت آن بارگه گشت خرد دبیقی و دیباش را باد برد ✏ �نظامی�
بیدمشک بیدمشک مشک بید از درخت عود نشان گاه کافور و گاه مشک فشان ✏ �نظامی� سوادش ز بس سبزه و مشگ بید چو باغ ارم خاصه باغ سپید ✏ �نظامی�
پارچه ابریشمین پارچه لطیف و اعلا دوالی ملک چون به نیک اختری بپوشید سیفور اسکندری ✏ �نظامی�
چست و چالاک خدمتکار خدمت گزار بفرمود تا خازن زود خیز کند پیل بالا بر او گنج ریز ✏ �نظامی�
به اندازه قامت پیل بسیار زیاد هم قد فیل بفرمود تا خازن زود خیز کند پیل بالا بر او گنج ریز ✏ �نظامی�
شتر جوان و قوی بنیه شتر نیز هم ناقه هم بیسراک شتابنده چون باد و از گرد پاک ✏ �نظامی�
پهلوان پهلوانی که لاف برابری زند اگر نیز پهلوزنی را بکشت ازو بهتری را قوی کرد پشت ✏ �نظامی�
فال نیکو زدن ز بهبود زن فال کان سود تست که به بود تو اصل بهبود تست ✏ �نظامی�
بیرون چیزی ظاهر چیزی چو شمع از درونسو جگر سوختن برونسو ز شادی برافروختن ✏ �نظامی�
خواری مذلت سقوط بلندی نمودن در افکندگی فراهم شدن در پراکندگی ✏ �نظامی�
دید مثبت نگرش خوب مبارک بود فال فرخ زدن نه بر رخ زدن بلکه شه رخ زدن ✏ �نظامی�
غم زدا بر طرف کننده غم و غصه و ناراحتی بیا ساقی آن می که محنت برست به چون من کسی ده که محنت خورست ✏ �نظامی�
غمخوار اندوه کش غصه خور بیا ساقی آن می که محنت برست به چون من کسی ده که محنت خورست ✏ �نظامی�
رخ زیبایش چهره قشنگش صورت ماهش نگارین رخش را به ناز و به نوش نوآیین دلش را به فرهنگ و هوش ✏ �نظامی�
کنایه از بدنیا آمدن نوزاد نهادند نامش پس از مهد بوس به فرمان اسکندر اسکندروس ✏ �نظامی�
کتابخانه کتب خانه پارسی هرچه بود اشارت چنان شد که آرند زود ✏ �نظامی�
کلاغ سیاه در بیت زیر کنایه از شب سیاه و شب تیره چو گردون سر طشت سیمین گشاد غُرابِ سیه خایه زرین نهاد ✏ �نظامی�
مرد کم آزار مرد بی گزند مرد آرام کم آزار شو کز همه داغ و درد کم آزار یابد کم آزار مرد ✏ �نظامی�
حیوان بار بر اسب و شتر مرکب جهاندار فرمود کآید وزیر برفتن نشست از بر بارگیر ✏ �نظامی�
کسی را نکش قاتل کسی نشو کم ِ خود نخواهی کم ِ کس مگیر ممیران کسی را و هرگز ممیر ✏ �نظامی�
بی آزار کسی که به مردم آزار نمی رساند بی گزند چه خوش داستانی زد آن هوشمند که بر ناگزاینده ناید گزند ✏ �نظامی�
باز گردی برگردی مراجعت کنی بازگشت نمایی تو نیز ار به یونان شوی باز جای پسندیده باشد به فرهنگ و رای ✏ �نظامی�
اطراف جهان دور و بر جهان اقصای عالم ببینم که در گرد آفاق چیست تواناتر از من در آفاق کیست ✏ �نظامی�
سیر و سفر گردش یکجا نماندن به گردندگی چون فلک مایلم جز آفاق گردی نخواهد دلم ✏ �نظامی�
تاریخ نگار کسی که اخبار گذشتگان را بیان کند تاریخ دان گزارش چنین کرد گویای دور که اورنگ شاهان نشد جای جور ✏ �نظامی�
مخلوقات خداوند آفرینش شده های خداوند هم از پرورش های پروردگار دگرگونه شد صورت هر نگار ✏ �نظامی�
تیزپای تیز رو سبکبال فلک ناقه را زان سبک رو کند که هر روز و شب بازیی نو کند ✏ �نظامی�
سخنرانی کردن سخن گفتن درخواست نمودن خودنمایی کردن به اندازه باشد سخن گسترید گزافه سخن را نباید شنید ✏ �نظامی�
پادشاه سلطان حاکم فرمانروا جهاندار گفت از خداوندِ گاه به اندازه قدر او گنج خواه ✏ �نظامی�
آزمودن شاه ارزش سنجی شاه برآورد کردن افکار و نظرات شاه در آن انجمن بود بسیار کس به شاه آزمایی گشاده نفس ✏ �نظامی�
نداری فقر و فاقه تهیدستی بینوایی مسکنت ز دنیا بَرَم رنگِ ناداشتی دهم باد را با چراغ آشتی ✏ نظامی چنین آمده ست از نقیبان پیر که با هیچ ناداشت کشتی ...
کاردانی کاربلدی کیاست چو دارد تنومند کار آگهی نخواهم که باشد ز کاری تهی ✏ �نظامی�
ستمدیده مورد ظلم واقع شده مظلوم ستم را ز خود دور دارم به هُش ستمکش نوازم، ستمگاره کش ✏ �نظامی�
خدا ترس پرهیزگار ندارم ز کس ترس در هیچ کار مگر زان کسی کاو بوَد ترس کار ✏ �نظامی�
افراد مفتخور افراد بیکار و تن پرور کنایه از زورگویان بپیچم سر از رایگان خوارگان مگر بی زبانان و بیچارگان ✏ �نظامی�
کنایه از: روز قیامت روز رستاخیز روز داوری بپرهیزم از روزِ عُذرآوری به پرهیزگاری کنم داوری ✏ �نظامی�
روشن تابناک پر نور ستمدیده را دادبخشی کنم شب تیرگان را درخشی کنم ✏ �نظامی�
سپاس گزار انسان شاکر کسی که سپاس گزار نیکی و احسان است که باد آفریننده ای را سپاس که کرد آفرین گوی را حق شناس ✏ �نظامی�
سپاس گزاری شکر گزاری ستایشگری که باد آفریننده ای را سپاس که کرد آفرین گوی را حق شناس ✏ �نظامی�
تهنت گفتن مبارکباد گفتن تبریک گفتن رسولان رسیدند با ساو و باج همایون کُنان شاه را تخت و تاج ✏ �نظامی�
کنایه از : جاه طلبی قدرت نمایی شجاعت تهور بزرگان بدو تهنیت ساختند بدان سر بزرگی سر افراختند ✏ �نظامی�
فکر بکر افکار با ارزش گزارندهٔ سرگذشت نخست به اندیشهٔ نغز و رای درست ✏ �نظامی�
کیمیاگری علم بدل کردن مس به طلا بگو ای سخن کیمیای تو چیست ؟ عیار ترا کیمیا ساز کیست ؟ عمل خانه دل به فرمان توست زبان خود علم دار دیوان توست ✏ �نظ ...
کیمیاگر بدل کننده بوجود آورنده بگو ای سخن کیمیای تو چیست ؟ عیار ترا کیمیا ساز کیست ؟ عمل خانه دل به فرمان توست زبان خود علم دار دیوان توست ✏ �نظ ...
فوت کن نازل کن بدم سخن ران از آن نامور خفتگان فسونی فرو دم به آشفتگان ✏ �نظامی�
نیستی نمی باشی ز ما سر برآری و با ما نئی نمایی به ما نقش و پیدا نئی ✏ �نظامی�
هر چیزی که از خانه بهم رسد مربوط به خانه اهل خانه اگر خانه خیزی، قرارت کجاست ؟ ور از در درآیی، دیارت کجاست ؟ ✏ �نظامی�
هر چیزی که از خانه بهم رسد مربوط به خانه اهل خانه اگر خانه خیزی، قرارت کجاست ؟ ور از در درآیی، دیارت کجاست ؟ ✏ �نظامی�