پیشنهاد‌های دکتر احمد. ع. معینی (٢,٧١٩)

بازدید
٢,٠٦٩
تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راهنما بلد راه او که در رهبری مرا یار ست راهدان ست و نیز هشیار ست ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همتایش شریکش هم اندازه اش برابرش چون که بشناختش همال ش بود در تجارت شریک مالش بود ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بندگی خدمت گذاری خدمت کردن وظیفه بجای آوردن من و بهتر ز من هزار کنیز از زمین بوسی تو گشته عزیز ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

داستان گو افسانه گو روایت کننده راوی خواست تا بانوی فسانه سرای آرد آیین بانوانه به جای ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تقبل نمودن دردسر پذیر قبول زحمت چون ز فرمان شاه نیست گزیر گویم ار شه بود صداع پذیر ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زیبایی بخش خالق زیبایی گفت کای چرخ بنده فرمانت و اختر فرخ آفرین خوانت ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زنانه همسرانه خواست تا بانوی فسانه سرای آرد آیین بانوانه به جای ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روساء وزراء سرپرستان بزرگان مسئولین زلف شب چون نقاب مشکین بست شه ز نقابی نقیبان رست ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به رنگ پیروزه نیلگون چارشنبه که از شکوفه مهر گشت پیروزه گون سواد سپهر ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سفید بختی خوشبختی کاولین روز بر سپیدی حال سرخی جامه را گرفت به فال ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1_شکر ریختن 2_شادی ساختن جشن و سرور در شکر ریز سور او بنشست زُهره را با سهیل کابین بست ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرشته مانند فرشته خصال پری روی پریوش پدر از لطف آن حکایت خوش با پری گفت کای فریشته وش ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مهره ای کبود مهره ای نیلگون مهره ای ازرق از غلامان خواست کان دویم را سوم نیامد راست ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گوهر های یک رشته گوهرهایی که در یک عقد رشته شده باشند چون که به خُرد نظر بران انداخت آن دو هم عقد را ز هم نشناخت ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به یک اندازه هم اندازه یکسان شبیه هم وزن تا دری یافت هم طویله آن شبچراغی هم از قبیله آن ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک مشت پر یک قبضه مشت به اندازه یک مشت قبضه واری شکر بران افزود آن در و آن شکر به یکجا سود ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سبک و سنگین کردن سنجیدن ارزش سنجی کردن محک زدن مرد لؤلؤی خرد بر سنجید عیره کردش چنانکه در گنجید ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زمین خورده سرنگون شده مرده افتاده شده زان سواران کزو پیاده شدند چاه کندند و درفتاده شدند ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مردم شهروندان ساکنان شهر شهریان بر سرش نثار افشان همه بام و درش نگار افشان ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دعایی افسونی وردی چون به نزدیک آن طلسم رسید رخنه ای کرد و رقیه ای بدمید ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زره پولادی جوشن فولادی همتِ خلق و رایِ روشن او دِرع پولاد گشت بر تن او ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مسیر دشوار راه پرخطر مغاک راه خوفناک زالت راه آن گریوه تنگ هرچه بایستش آورید به چنگ ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسباب کار اسباب مورد نیاز تدارک دیدن کار زالت راه آن گریوه تنگ هرچه بایستش آورید به چنگ ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چاره کار دانستن راهکار بلد بودن علاج کردن چون شد آن چاره جوی چاره شناس باز پس گشت با هزار سپاس ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رازها اسرار رموز نهانی فیلسوف از حسابهای نهفت هرچه در خورد بود با او گفت ✏ �نظامی�

پیشنهاد
٠

همه فن حریف همه چیز دان دانشمند کاردان در همه توسنی کشیده لگام به همه دانشی رسیده تمام ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افسونگری ساحری جادوگری تا خبر یافت از خردمندی دیو بندی فرشته پیوندی ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اندوه خورد ناراحت شد اندوهگین شو این سخن گفت و لختی انده خورد وز نفس برکشید بادی سرد ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوته فکر ریز نگر جزیی نگر ریز بین کوته بین در تصرف مباش خُرداندیش تا زیانی بزرگ ناید پیش ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گوهری که بر نهنگ آویخته اند کنایه از گنج پر خطر گوهر ی که بسختی بدست آید گفت ازین گوهر نهنگ آویز چون گریزم که نیست جای گریز ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نامه شیرین آگهی دلچسب دید یک نوش نامه بر در شهر گرد او صد هزار شیشه زهر ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوشش کننده ای کوشایی سخت کوشی پرتلاشی فعالی زرنگی هیچ کوشنده ای به چاره و رای نشد آن قلعه را طلسم گشای ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پادشاه امیر سلطان چون به هر تخت گیر و تاجوری زین حکایت رسیده شد خبری ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

امیر قلعه آقا صاحب رئیس به چنین شرط راه برگیرد یا شود میر قلعه یا میرد ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرپوش حاجب پوشش گفت برخیز و این ورق بردار وین طبق پوش ازین طبق بردار ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حصاری زندانی محبوس چون در آن برج شهربندی یافت برج از آن ماه بهره مندی یافت ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زلف زیبا رویان زلف نگار از سواد قلم چو طره حور سایه را نقش برزدی بر نور ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راه غلط مسیر اشتباه گر یکی پی غلط شدی ز صدش اوفتادی سرش ز کالبدش ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلاحی حربه ای دشنه ای خنجری پیکر هر طلسم از آهن و سنگ هر یکی دهره ای گرفته به چنگ ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صبور شکیبا صابر چون شکیبنده شد در آن باره دل ز مردم برید یکباره ✏ �نظامی� شکیب آورد بند ها را کلید شکیبنده را کس پشیمان ندید ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در همه کاری آن هنر پیشه چاره گر بود و چابک اندیشه ✏ �نظامی�

پیشنهاد
٠

ایمن گشت در محل ایمنی قرار گرفت محفوظ شد گنج او چون در استواری شد نام او بانوی حصاری شد ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پوزش خواست عذخواهی کرد معذرت خواست پوزش انگیخت وز پدر درخواست تا کند برگ راه رفتن راست ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درخواست کردن چانه زدن اصرار نمودن خواهش کردن رغبت هرکسی بدو شد گرم آمد از هر سویی شفاعت نرم ✏ �نظامی�

پیشنهاد
٠

از شوهر کردن خودداری میکرد تمایلی به ازدواج نداشت شوهر نمی خواست درکشیده نقابِ زلف به روی سرکشیده ز بارنامه شوی ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افراشته بلند بالا رفیع قدی افراخته چو سرو به باغ رویی افروخته چو شمع و چراغ ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

خواستاران خواستگاران طالبان مشتاقان دختر خوبروی خلوت ساز دست خواهندگان چو دید دراز ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سحر نامه افسون نامه باطل السحر خوانده نیرنگ نامه های جهان جادویی ها و چیزهای نهان ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشک با زلف او جگرخواری گل ز ریحانِ باغ او، خاری ✏ �نظامی�

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جن گیر باطل کننده سحر و جادو دلفریبی به غمزه جادوبند گلرخی قامتش چو سرو بلند ✏ �نظامی�