پیشنهاد‌های احمد. ع. معینی (١,١٧٠)

بازدید
٣٨٨
تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

1_کیف کردن لذت بردن حظ کردن 2_ناقص کردن معیوب کردن خراب کردن اتصالی بی تکیف بی قیاس هست رب الناس را با جان ناس ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

درخت جوز درخت گردو می فتاد از جوزبن جوز اندر آب بانگ می آمد همی دید او حباب ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پاسبانان نگهبانان گزمه ها مراقبان عدل باشد پاسبان گامها نه به شب چوبک زنان بر بامها ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شاخه ها هیزمها چوبها در زمان هیزم شد آن اغصان زر مست شد در کار او عقل و نظر ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

1_شیشه گر سفال گر کسی که نقش و نگار بر شیشه میزند 2_کیمیا گر کسی که دانش کیمیاگری داند لطف تو خواهم که میناگر شود این زمان این تنگ هیزم زر شود ✏ � ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

غرغر کردن زیر لب سخن گفتن آهسته نجوا کردن پس همی منگید با خود زیر لب در جواب فکرتم آن بوالعجب ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مانند یوسف همچون یوسف یوسف وار تا ببینی کین جهان چاهیست تنگ یوسفانه آن رسن آری به چنگ ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هلاکتان نابودی تان ازبین رفتن تان تباه شدن تان من سلیمان می نخواهم مِلکتان بلک من بِرْهانم از هر هِلکتان ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قند سفید شکر سفید پیش عطاری یکی گِل خوار رفت تا خَرَد اَبلوج قند خاص زفت ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آثار نیکی تاثیر خوبی کیمیایی که ازو یک ماثری بر دخان افتاد گشت آن اختری ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

برآمده از شرق تابان پرنور تابنده روز آن باشد که او شارق شود شب نماند شب چو او بارق شود ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حوادث رویدادها اتفاقات حادثات اغلب به شب واقع شود وان زمان معبود تو غایب بود ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

براق تو اسب تیز رو تو اسب تیز تک تو در صف معراجیان گر بیستی چون براقت بر کشاند نیستی ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فوز رستگاری بهروزی رستگار شدن نیست بر این کاروان این ره دراز کی مفازه زفت آید با مفاز ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اولاد ولادت زائیدن تولید مثل پس به معنی آن شجر از میوه زاد گر به صورت از شجر بودش ولاد ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شبیه اختر شبیه ستاره مهسا وز نفوس پاک اختروش مدد سوی اخترهای گردون می رسد ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یاری خواه کمک خواه کسی که طلب یاری و کمک کند چرخ پانصد ساله راه ای مستعین در اثر نزدیک آمد با زمین ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گشادی فراخی وسعتی گرمیش را ضجرتی و حالتی زان تبش دل را گشادی فسحتی ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اندوهی ملالی سختی گرمیش را ضجرتی و حالتی زان تبش دل را گشادی فسحتی ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جارو جاروب اسباب رفت و روب منزل فرش بی فراش پیچیده شود خانه بی مکناس روبیده شود ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بیهوده گو حرف ناصواب زدن ناسزا گفتن جان حیوانی بود حی از غذا هم بمیرد او بهر نیک و بذی ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در غل و زنجیر دربند با نیرنگ هایی او را از بست بیرون آورده مغلولا به تهران می فرستد سفرنامه حاج علیخان اعتماد الدوله

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فقدان یافته گم شده گم گشته مفقود شده منتهای اختیار آنست خود که اختیارش گردد اینجا مفتقد ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

علف هرز یک نوع بوته و گیاه آن زمان کت امتحان مطلوب شد مسجد دین تو پر خروب شد ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تجسس نمودن فحص کردن تفتیش نمودن جرات و جهلت شود عریان و فاش او برهنه کی شود زان افتتاش ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اندوه دلگیر غم ناراحتی بر سر خاکستر انده نشست از بهانه شاخ تا شاخی نجست ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اعداد جمع عده دشمنان انبیا را امتحان کرده عدات تا شده ظاهر ازیشان معجزات ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بیماری ناخوشی درد مرض غورهٔ تو سنگ بسته کز سقام غوره ها اکنون مویزند و تو خام ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مبتلا به صرع غش کرده کس نمی داند که چون مصروع گشت یا چه شد کور افتاد از بام طشت ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کاه گل آن یکی دستش همی مالید و سر وآن دگر کهگل همی آورد تر ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مرتع چراگاه صحرا دشت و دمن او نمی دانست کاندر مرتعه از گلاب آمد ورا آن واقعه ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سر گیجه گرفت سرش گیج رفت بوی عطرش زد ز عطاران راد تا بگردیدش سر و بر جا فتاد ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کارگران تون حمام کارگر گرمخانه حمام کسی که آتشخانه حمام را روشن نگه میدارد تونیان را نیز سیما آشکار از لباس و از دخان و از غبار ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

1_پاکیزگی تمیزی 2_توده ریگ تل ماسه لیک قسم متقی زین تون صفاست زانک در گرمابه است و در نقاست ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ضعف چشم کم بینایی چونک چشمم سرخ باشد در عمش دانمش زان درد گر کم بینمش ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شقاوت بدبختی من همی دانستمت پیش از لقا کز ستیزه راسخی اندر شقا ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

با شرم شرمگین یا علم باشد حیی نام وقیح یا سیاه زشت را نام صبیح ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

زیبا خوشگل سفید رو دل آرا یا علم باشد حیی نام وقیح یا سیاه زشت را نام صبیح ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کوران نابینایان نادان ها ورنه تسخر باشد و طنز و دها کر را سامع ضریران را ضیا ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

افزون شده زیاد شده مر ترا ای هم به دعوی مستزاد این بدستت اجتهاد و اعتقاد ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پذیرفتن نصیحت و اندرز باز ستر و پاکی و زهد و صلاح او ز ما به داند اندر انتصاح ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ازدواج تزویج کی بود این کفو ایشان در زواج یک در از چوب و دری دیگر ز عاج ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ناگهانی جاهلانه در ببستم تا کسی بیگانه ای در نیاید زود نادانانه ای ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ترسیده دچار بیم و هراس دل نگران بدخیال قاصدا آن روز بی وقت آن مروع از خیالی کرد تا خانه رجوع ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

باد جزئی نسیم حرکت ملایم هوا جنبش این جزو باد ای ساده مرد بی تو و بی بادبیزن سر نکرد ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

1_ادرار بول 2_مدفوع غایط چاره نبود هم جهان را از چمین لیک نبود آن چمین ماء معین ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چه چیزی هست چه چیزی بود گفت ازین خشم خدا چبود امان گفت ترک خشم خویش اندر زمان ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هوشیار باهوش با کیاست زرنگ گفت عیسی را یکی هشیار سر چیست در هستی ز جمله صعب تر ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پوست دباغی شده پوست از دارو بلاکش می شود چون ادیم طایفی خوش می شود ✏ �مولانا�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دباغی نشده پوست خام پوست از دارو بلاکش می شود چون ادیم طایفی خوش می شود ✏ �مولانا�